اوج هوش، بسیار دیرتر از حد انتظار ماست!
ذهن انسان برخلاف تصور عمومی، در میانسالی به بلوغ و شکوفایی واقعی میرسد؛ زمانی که تجربه، تعادل و خرد در کنار هم قرار میگیرند.
فرارو- مطالعهای بینالمللی ثابت کرده است که اوج تواناییهای ذهنی، عاطفی و اخلاقی انسان حدود ۵۵ تا ۶۰ سالگی رخ میدهد، نه در دوران جوانی.
به گزارش فرارو به نقل از ارث، وقتی از «هوش» سخن میگوییم، معمولاً ذهن ما بهسرعت بهسوی تصویر ذهنی یک جوان با ذهنی تیز و چابک میرود؛ کسی که مسائل را بهسرعت حل میکند و اطلاعات را مثل اسفنج جذب میکند. اما واقعیت زندگی، چهرهای آرامتر و عمیقتر از هوش انسانی را آشکار میسازد. خرد و بینش واقعی در یک شب حاصل نمیشود، بلکه در گذر سالها، از میان تجربه، اشتباه و رشد عاطفی شکل میگیرد.
اکنون پژوهشی تازه، تصویری متفاوت ارائه میدهد: اوج تواناییهای ذهنی و عاطفی انسان ممکن است نه در جوانی، بلکه در حدود ۶۰ سالگی رخ دهد. گیلس ژینیاک از دانشگاه استرالیای غربی و مارسین زایِنکُفسکی از دانشگاه ورشو این پژوهش را برعهده داشتند. این دو پژوهشگر تصمیم گرفتند یکی از باورهای دیرینه درباره هوش را بیازمایند؛ باوری که میگوید تواناییهای شناختی انسان پس از دهه بیستسالگی، بهتدریج رو به افول میرود.
اما یافتههای آنان خلاف این دیدگاه را نشان داد. هرچند سرعت پردازش ذهن ممکن است با افزایش سن کاهش یابد، اما در عوض عمق تفکر، دقت در قضاوت و ظرفیت همدلی رشد میکند.
مسیر رشد هوش
در این پژوهش، شانزده ویژگی مختلف ازجمله استدلال، حافظه، هوش هیجانی و قضاوت اخلاقی بررسی شد. ترکیب این شاخصها، شاخص جدیدی به نام «شاخص عملکرد شناختی-شخصیتی» (Cognitive-Personality Functioning Index – CPFI) را پدید آورد؛ معیاری که نمایی کلی از توانایی ذهنی و شخصیتی انسان در طول زندگی ارائه میدهد.
پژوهشگران دو مدل تحلیلی را مقایسه کردند: مدل نخست بر هوش کلاسیک و ویژگیهای شخصیتی همچون وظیفهشناسی متمرکز بود، درحالیکه مدل دوم جنبههای عاطفی و اخلاقی را نیز در نظر میگرفت؛ ویژگیهایی که در تصمیمگیریهای واقعی و اخلاقی نقش تعیینکننده دارند. نتیجه هر دو مدل یکسان بود: عملکرد ذهنی و شخصیتی انسان در میانسالیِ پایانی، یعنی حدود ۵۵ تا ۶۰ سالگی، به نقطه اوج خود میرسد.
این الگو با ریتم طبیعی زندگی نیز همخوانی دارد. بسیاری از افراد در همین بازه زمانی به اوج حرفهای خود میرسند، بالاترین درآمد را تجربه میکنند و احترام اجتماعی بیشتری به دست میآورند. درواقع، در دهه پنجاه و اوایل شصت زندگی، دانش، تعادل و تجربه در یک نقطه تلاقی میکنند. از دید این پژوهش، افرادی که برای ایفای نقشهای رهبری، مدیریتی یا قضاوتهای حساس مناسبترند، معمولاً بین ۴۰ تا ۶۵ سال دارند و نقطه مطلوب میان ۵۵ تا ۶۰ سالگی است.
چرا هوش در میانسالی شکوفا میشود؟
راز این پدیده در «جبران» نهفته است. هرچند برخی تواناییهای شناختی مانند حافظه کوتاهمدت یا سرعت واکنش در گذر زمان کاهش مییابد، اما ظرفیتهای دیگری تقویت میشوند. «هوش متبلور» یا همان گنجینه دانستهها و واژگان فرد، تا دهه شصت همچنان رشد میکند.
در همین حال، هوش هیجانی پختهتر میشود و به انسان امکان میدهد احساسات خود را بهتر مدیریت کرده و با دیگران همدلتر رفتار کند. سواد مالی و توانایی قضاوت اخلاقی نیز در نتیجه سالها تجربه زندگی افزایش مییابد. حتی مقاومت در برابر خطاهای رایج ذهنی نیز در این دوران بیشتر میشود.
این تعامل میان از دست دادن و به دست آوردن، در چارچوب نظریهای کلاسیک در روانشناسی به نام «انتخاب، بهینهسازی و جبران» (Selection, Optimization, and Compensation) قرار میگیرد. بر اساس این نظریه، انسان در روند پیری یاد میگیرد اهدافی را انتخاب کند که برایش معنا و اهمیت بیشتری دارند، تلاش خود را بر آنها متمرکز کند و در برابر افت برخی تواناییها، راههای جبرانی مؤثر بیابد. به بیان دیگر، افزایش سن به معنای هوشمندتر شدن در مدیریت انرژی ذهنی و روانی است.
مغز چگونه با افزایش سن سازگار میشود؟
حتی ساختار مغز نیز از این دیدگاه پشتیبانی میکند. در حالی که حجم کلی مغز از حدود سیسالگی کاهش مییابد، کیفیت ارتباط میان نواحی مختلف مغزی که با عنوان «اتصال عملکردی» شناخته میشود، تا دههها پس از آن بهبود مییابد و پایدار میماند. پژوهشها نشان دادهاند که این اتصال عملکردی حدود ۳۸ سالگی به اوج میرسد و تا پنجاهسالگی قوی باقی میماند.
در حدود ۵۵ تا ۵۶ سالگی، مغز بیشترین تنوع در الگوهای ارتباطی را نشان میدهد؛ نشانهای از تخصصیافتگی بیشتر و کارآمدتر شدن ارتباط میان بخشهای مختلف مغز. این الگوهای عصبی با یافتههای شاخص CPFI همخوان است و نشان میدهد که مغز، ذهن و شخصیت انسان در میانسالی به تعادل و هماهنگی کمنظیری میرسند.
تجربه، بستر رشد خرد
ویژگیهایی همچون وجدانکاری و ثبات هیجانی معمولاً در دهههای چهارم و پنجم زندگی افزایش مییابند و با رضایت شغلی و شخصی ارتباط مستقیم دارند. هوش هیجانی نیز از دوران جوانی رو به رشد میرود، در میانسالی به اوج میرسد و سپس بهآرامی کاهش مییابد. این ویژگیها از مطالعه در کتابها حاصل نمیشوند؛ بلکه محصول سالها تعامل اجتماعی، حل تعارض و رشد اخلاقیاند.
پژوهش ژینیاک و زاینکُفسکی نشان میدهد که در اواخر دهه پنجاه، افراد به نوعی تعادل ذهنی میرسند که در آن توانایی شناختی و خرد عاطفی در کنار هم قرار میگیرند. این هماهنگی شاید دلیل آن باشد که بسیاری از رهبران، مشاوران و متخصصان در همین سنین به نقطه طلایی عملکرد خود میرسند.
پس از ۶۰ سالگی چه رخ میدهد؟
بر پایه نتایج این مطالعه، عملکرد کلی ذهنی معمولاً پس از ۶۵ سالگی روندی کاهشی را آغاز میکند. البته این کاهش در همه افراد یکسان نیست. برخی از افراد تا دهههای هفتم و هشتم زندگی ذهنی تیز و فعال باقی میمانند، بهویژه آنهایی که در جوانی از تواناییهای شناختی بالاتری برخوردار بودهاند.
در یکی از مجموعهدادههای پژوهش، حدود ۱۳ درصد از افراد بالای ۸۰ سال، سواد مالی خود را در مدت شش سال بدون افت حفظ کردند؛ نشانهای از آنکه تجربه میتواند حتی در کهنسالی نیز ثمر بدهد. با این حال، یافتهها سؤالات مهمی را در سطح اجتماعی مطرح میکنند.
بسیاری از رهبران سیاسی، قضات و مقامهای عالیرتبه تا دهه هفتم زندگی و حتی پس از آن در مسئولیت باقی میمانند؛ یعنی زمانی که از منظر میانگین جمعیتی، ظرفیت تصمیمگیری معمولاً کاهش یافته است. نویسندگان مقاله میگویند هرچند استثناهایی وجود دارد، اما بهطور کلی، اواخر دهه پنجاه تا اوایل دهه شصت، متعادلترین دوره از نظر قضاوت، خرد و توانایی ذهنی در طول عمر انسان است.
بازتعریف پیری و هوش
این پژوهش دیدگاه ما را نسبت به افزایش سن دگرگون میکند. بهجای روایت تکراری «افول با پیری»، سن بالا بهمنزله دورهای طولانی از شاگردی برای رسیدن به مهارت و خرد معرفی میشود. ممکن است فرد شصتساله معادلات ریاضی را به سرعت جوانی حل نکند، اما در درک انسانها، پیامدها و ظرافتهای موقعیتها مهارت بیشتری دارد. او فقط یاد نگرفته است چگونه فکر کند، بلکه آموخته است چه زمانی باید درنگ کند.
به گفته نویسندگان: «ظرفیت عملکردی انسان در میانسالی به اوج میرسد.» این جمله نه حسرتی برای جوانی است و نه اندوهی از گذر زمان، بلکه جشنی برای بلوغ ذهن پس از دههها رشد و تجربه است. در دنیایی که شیفته جوانی است، این پژوهش تعادلی تازه برقرار میکند. پیام آن روشن است: بالاترین ظرفیت انسان، از نظر ذهنی، عاطفی و اخلاقی، با گذر عمر از میان نمیرود؛ بلکه میرسد و میبالد.