بگم بگمهای تیم روحانی به سبک احمدینژاد
این اظهارنظرها معمولاً در کنش و واکنشهای سیاستمداران نسبت به یکدیگر مطرح و سپس در سطح رسانهها و شبکههای اجتماعی فراموش میشود. اما اثر خود را بر جامعه میگذارد.
فرارو – از مناظرههای تلویزیونی انتخابات دهم در سال ۱۳۸۸، مفهومی تحت عنوان «بگم بگم» وارد ادبیات سیاسی ایران شد.
به گزارش فرارو، بگم بگم با محمود احمدینژاد، رئیس دولتهای نهم و دهم به یاد میآید. او از این تکنیک بارها در مناظرههای انتخاباتی سال ۱۳۸۸ استفاده و مباحث جدیدی را وارد فضای سیاسی کرد. از مسائلی درباره فرزندان مسئولین تا خود آنها. این بار اما ۱۶ سال بعد از سال ۱۳۸۸ و ۱۲ سال بعد از پایان دوره احمدینژاد، حسن روحانی و تیمش گاهی این روش را به کار میگیرند.
از یکدیگر چه میدانید؟
چندی پیش یکی از قسمتهای برنامه ماجرای جنگ با حضور محمدعلی (عزیز) جعفری پخش شد که برخی حواشی سیاسی را به دنبال داشت. موضوعی درباره محدودیتهای بودجه دفاعی در اواخر دولت احمدینژاد و دوران حسن روحانی که مورد توجه قرار گرفت. پس از مورد توجه قرار گرفتن این بخش از صحبتهای جعفری، حسامالدین آشنا، مشاور روحانی در دوران ریاستجموری، در توئیتر خود نوشت: «برادر عزیز، رازهای مَگو را به آقای موگویی میگویی؟ چه نهادی مسئول مدیریت و هماهنگی ارتباطات رسانهای فرماندهان نظامی فعلی و سابق در موضوعات حساس دفاعی است؟ آیا دیگران هم اجازه دارند درباره دریافتها، پرداختها و عملکردهای این فرماندهان سخن بگویند؟ در صندوق پاندورا را باز نکنید.»
احمد زیدآبادی، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی در واکنش به این اظهارات آشنا نوشت: «این نوع اشارات و کنایات از نقطهنظر شفافیت قانونی در یک کشور به نظرم سمّ است! چون معنای صریح این کنایات این است که اولاً جرمی به وقوع پیوسته اما به دلایلی مکتوم مانده است و ثانیاً، دو طرف دعوا دستشان زیر ساطور یکدیگر است و چنانچه یک طرف دست به افشاگری بزند، با افشاگری متقابل روبرو میشود! آیا توصیه به بازنکردن درِ صندوق پاندورا معنی دیگری هم میدهد؟ طبق همۀ قوانین الهی و بشری و طبیعی و عرفی، هر فردی در هر مقامی اگر مرتکب جرمی قابل اثبات با ادله و مستندات محکمهپسند شود، باید مورد پیگرد قضایی قرار گیرد و کتمان کردن آن ظلم آشکار است. در عین حال، اگر بدون سند و مدرک لازم ادعای ارتکاب جرم مشخصی علیه فردی مطرح شود، از جنس ایراد اتهام است که این هم به نوبۀ خود قابل پیگرد قانونی است! با توجه به آنچه آقای آشنا نوشته است، دستگاه قضایی باید خواهان دریافت اطلاعات مورد اشارۀ وی شود. اگر اطلاعات او مستند است، بر اساس آنها پرونده تشکیل دهد و اگر نامستند است آقای آشنا پاسخگو باشد. شفافسازی این موارد حداقل حقوق عامۀ مردم ایران است.»
این موضوع البته باعث نشد که آشنا توضیح بیشتر بدهد. او صرفاً در توئیتر خطاب به زیدآبادی چند سوال مطرح کرد: «۱.آیا دولتهای احمدینژاد و روحانی به یک اندازه پول داشتند و به یک اندازه پول ندادند؟ ۲.آنچه ساختهشده و رژیم صهیونیستی را بیچاره کرده از بودجه کدام دولت بودهاست؟ ۳.با شهادت علنی سردار دهقان در مورد بودجه دفاعی دوره روحانی چه میکنید؟ ۴. آیا زورتان به یک شهروند پرسشگر میرسد؟»
آشنا پس از طرح مسائلی درباره ظریف و روحانی در مجلس نیز نوشته بود: «زبان ظریف و روحانی را باز نکنید. ضرر میکنید.»
دو اشاره مبهم از روحانی
روحانی هم از این شیوه هنوز استفاده میکند که میتوان آن را اشاراتی مبهم به اتفاقاتی مهم دانست. از کارشکنیها میگوید، اشاراتی کلی میکند و برخی به این باور میرسند که چون از مسائل مطلع است، این دانستهها را به رقبایش یادآوری میکند.
او روز ۲۲ اسفند ۱۴۰۳ در دیداری با تحریریه روزنامه ایران گفت: «در تیرماه ۹۴ که ما با ۱+۵ توافق کردیم، تا ۲۷ دی ۱۳۹۴ که این توافق اجرایی شد، چند توطئه اجرا کردند که این توافق شکسته شود: در کویت خانهای را که پر از اسلحه بود لو دادند، فردی که در ایران ۱۹ سال مخفی بود، فرستادند به لبنان و دستگیرش کردند، به عبری نوشتند ما میخواهیم اسرائیل را نابود کنیم و بالاخره سفارت عربستان را اشغال کردند. همه اینها بازی بود برای اینکه برجام اجرایی نشود. البته اینها روی پرده بود، پشتپرده هم اتفاقاتی بود که الان گفتنی نیست.»
اردیبهشت ۱۴۰۴ او در دیداری با شورای مرکزی مجمع ایثارگران، درباره کارشکنیها برای احیای برجام گفت: «قبلاً فرصتهای خیلی خوبی داشتیم ولی به خاطر اینکه آن آقا رئیسجمهور شود و این آقا نشود، فرصتها را از دست دادیم. دکتر عراقچی در بهار ۱۴۰۰ مذاکره کرد و هرچه ما گفتیم توانست از آنها بگیرد. او توافق کرد که نه تنها تحریمهای قبلی برداشته شود بلکه هرچه ترامپ هم اضافه کرده بود، بردارند. این را هم تقریباً قبول کردند که حتی سپاه پاسداران از لیست تروریستی حذف شود؛ همه مواردی که ما میخواستیم قبول کردند. آن زمان در دولت گفتم اگر به ما اجازه بدهند همین امروز تمام میکنیم، یک امضا مانده که آقای عراقچی انجام دهد. نگذاشتند!»
زخمهایی که باقی میماند
این اظهارنظرها معمولاً در کنش و واکنشهای سیاستمداران نسبت به یکدیگر مطرح و سپس در سطح رسانهها و شبکههای اجتماعی فراموش میشود. اما اثر خود را بر جامعه میگذارد. مثلاً در دوران احمدینژاد صحبتهایی از وجود مسائل مالی در میان برخی چهرههای سیاسی و فرزندانشان مطرح میشد که پس از آن دیگر تکرار نشد. اما جامعه این صحبتها را از زبان مسئولین میشنید و میشنود. سپس سوال این است که چه برخودری با خاطیان شد؟ آیا مجازات شدند؟ این موضوعات حقیقت داشت و مجازات نشدند؟ یا مقامات در درگیریها سیاسی حرفهای خلاف واقع زدند؟ مثلاً امروز این سوال وجود دارد که چه فرد، جریان یا نهادی اجازه نداد که برجام در دوران بایدن و زمانی که فرصتی بود احیا شود؟ در دوران اجرای برجام (۹۴ تا ۹۷) چه افراد، نهادها یا جریانهایی دست به اقداماتی زدند که روحانی از آن صحبت میکند. برای مثال با گذشت ۱۰ سال از ماجرای حمله به سفارت عربستان، این موضوع هنوز در هالهای از ابهام است. اما زمانی که در جر و بحثهای رسانهای مطرح میشود، اثر مثبتی نمیگذارد چرا که شاید پس از مدتی در سطح رسانه فراموش شود اما زخم آن در جامعه باقی میماند.