ترنج موبایل
کد خبر: ۹۱۹۰۰۸

پژمان جمشیدی در کانادا؛ یک واکنش نگران‌کننده و یک متن قابل‌تأمل

پژمان جمشیدی در کانادا؛ یک واکنش نگران‌کننده و یک متن قابل‌تأمل

درباره خبر مشاهدۀ بازیگر درگیر یک پروندۀ پرسر و صدا در کانادا یک واکنش نگران‌کننده است و در عین حال یک نوشته هم بسیار قابل تأمل. نگران کننده همان جملاتی که فردی نوشت "اگر پیشنهاد ۵۰ میلیارد تومانی به شاکی برای جلب رضایت راست باشد دختر اشتباه کرده نگرفته چون می‌توانست ۳۰۰ میلیون تا یک میلیارد آن را به کسی بدهد تا انتقام بگیرد و خودش و مادرش با آن پول راهی کانادا شوند!". ممکن است به طعنه باشد اما باز جای نگرانی دارد و در این فضای هیجانی البته مقالۀ یک پژوهشگر حاوی نکات قابل تأملی است...

تبلیغات
تبلیغات

مهرداد خدیر در یادداشتی در عصر ایران نوشت: تصاویر حضور پژمان جمشیدی در فرودگاه تورنتو کانادا از تأثیر پیام قبلی او کاسته که در آن گفته بود (یا از قول او نوشته بودند) سفر به ترکیه به قصد دیدار با پدر انجام شده تا چشم در چشم او به خاک مادر سوگند یاد کند خطا نکرده و حالا ویدیوی حضور او در کانادا با شلوارک منتشر شده که افکار عمومی حامی را به شک انداخته است. مگر آن که از ابتدا هم مقصد نهایی کانادا بوده باشد نه ترکیه و در ترکیه تنها توقفی داشته یا به قصد رد گم کنی بوده باشد و در نهایت بازگردد. 

هرچند قاعدتا باید پس از انتشار مصاحبه با دختر شاکی و مادر او به جای سفر در مصاحبه‌ای به موارد ادعایی پاسخ می‌داد و قسم و آیه در آن گفت‌وگو و در خاک ایران قطعا اثرگذارتر بود تا ترکیه و حالا هم کانادا و از طریق واتس اپ هم می‌توانست با پدر و خانواده گفت‌وگو کند! 

این نویسنده البته واقعا اطلاعات ویژه‌ای از این پرونده ندارد و حدس و گمان مبتنی بر نگاه سیاسی خود را هم طبعا نمی‌تواند در اینجا بیاورد و غرض این یادداشت بیان موضوعی دیگر است. 

آن هم یک توییت خطرناک و در واقع تأمل برانگیز در پی انتشار خبر مشاهدۀ او در کانادا که فردی نوشت «اگر پیشنهاد ۵۰ میلیارد تومانی به شاکی برای جلب رضایت راست باشد دختر اشتباه کرده نگرفته چون می‌توانست ۳۰۰ میلیون تا یک میلیارد آن را به کسی بدهد تا انتقام بگیرد و خودشان راهی کانادا شوند!» حتی اگر به طعنه باشد این نوع نگاه نگران کننده است. 

چون خطر اصلی این است که جامعه از اجرای عدالت از مجرای قانونی و رسمی مأیوس شود و بدتر این که تصور کند خروج متهم برای دور نگاه داشتن از تب و تاب پرونده صورت گرفته و آن گاه شهروندی به چنین نتیجۀ هول‌ناکی می‌رسد و دیگران هم تأیید و پسند می‌کنند. لایک‌گذاران بیشتر همان‌هایی‌اند که تا قبل از این خبر معتقد بودند پاپوش بوده یا به قصد اخاذی یا خودش رضایت داشته و در نهایت نمی‌تواند ثابت کند. 

موضوع این نوشته اما چنان که تأکید شد تأیید و رد این موارد نیست. بلکه این نگرانی است که ذهنیت جامعه برای اجرای عدالت از طریق قانونی منفی یا مبهم شود و به همین خاطر به نظر می‌رسد بازگشت (یا بازگرداندن) متهم برای رسیدگی عادلانه ضروری‌تر از قبل است و به یک نمونه و نماد قابل استناد و بر سر زبان‌ها بدل شده است. 

حال که به این واکنش نگران کننده اشاره شددریغ است فرازهایی از مقالۀ آقای محمد رضا واعظ شهرستانی -پژوهش‌گر دکتری فلسفه در دانشگاه بُن آلمان وبنیان‌گذار موسسه رویش دیگر - را در این باره نیاورم که تارنمای انصاف‌نیوز منتشر کرده و هر قدر آن پیام قبلی نگران‌کننده و هشداردهنده است این مطلب دور از هیجان واقعیت‌هایی را بیان کرده است: 

-مُد شده با هر خبر جنجالی، جامعه به‌سرعت به صحنه‌ای دوقطبی تبدیل شود؛ میدان نبردی که در آن حقیقت، قربانی سرعت و هیجان می‌شود. مسئله دیگر فقط این نیست که «چه کسی چه کرده است»، بلکه مسئله مهم‌تر آن است که ما با خبر چه می‌کنیم؟! آیا صبورانه به دنبال فهم دقیق ماجرا می‌رویم و یا فقط در پی قضاوتی هستیم که ذهن ان را آرام کند؟! آیا حق داریم پیش از روشن شدن واقعیت، حکم بدهیم؟ و اگر نه، آیا باید روایت یک زن از خشونت را به تعویق بیندازیم؟ 

- هانا آرنت می‌گوید: حقیقت‌ها همواره در معرض خطرند، زیرا در قلمرو سیاست، همواره وسوسه‌ای برای جایگزین‌کردن «نظر» به جای حقیقت وجود دارد. خطر از آن‌جا آغاز می‌شود که نظر شخصی یا داوری سیاسی را به جای واقعیت بنشانیم. در نتیجه، بنیان امور انسانی فرو می‌پاشد. 

- قضاوت انسانی باید میان شنیدن و حکم دادن فاصله بگذارد. به عبارت دیگر، از درگیری فوری با امر واقع فاصله بگیریم؛ فاصله‌ای نه از جنس بی‌تفاوتی، بلکه از جنس اندیشیدن. 

-در این قضیه نوعی واکنش توده‌ای را شاهد بودیم که نه عدالت می‌خواست و نه حقیقت. 

بخش درخشان‌تر مقاله اما این قسمت است: 

در ماجرای خشونت جنسی، سکوت همواره به سود قوی‌تر تمام می‌شود… بسیاری از کاربران در همان ساعات اول نوشتند: «حتماً دنبال شهرت است»، «اگر راست می‌گوید چرا حالا حرف زده؟»، یا «لابد خودش خواسته». این‌ها فقط جملات پراکنده در فضای مجازی نیستند؛ نشانه‌های یک فرهنگ‌اند که هنوز نمی‌تواند رنج زن را به خوبی بشنود. 

جامعه برای مردان محبوب، نوعی «سپر اخلاقی» می‌سازد، چون او خوش‌رو است، محبوب است، پس «نمی‌تواند چنین کاری کرده باشد». در نتیجه، زن شاکی از همان آغاز باید نه فقط از ادعای خود، بلکه از اعتبار خود و حقانیت سخنش نیز دفاع کند. 

سرانجام این که: وقتی زنی می‌گوید به من آسیب رسیده، نخستین وظیفۀ اخلاقی ما این است که او را جدی بگیریم، پیش از آنکه او را داوری کنیم. باید به این نکته دقت کنیم که جدی گرفتن یعنی حمایت و همدلی به منظور روشن شدن ماجرا، نه حکم دادن. یعنی گوش دادن به او، نه انکار کردن. 

باری، انگیزه اصلی از نوشتن این یادداشت در ابتدا همان ذکر نکتۀ کوتاه آغازین بود ولی دریغم آمد چند سطر بالا را هم نیاورم چون به بهترین شکل ممکن بر قلم پژوهشگر جوان رفته است. 

*بعدالتحریر: اگر شخص اجازه خروج داشته و ممنوع‌الخروج نبوده تفاوتی ندارد به ترکیه رفته باشد یا کانادا. حساسیت افکار عمومی اما شاید به سه دلیل دیگر باشد: اول این که به صرف دیدار با پدر این همه مسافت را طی می‌کند وبازمی‌گردد؟ دوم این که با دیگران مقایسه می‌شود خاصه با مرخصی سید مصطفی تاج‌زاده به خاطر مرگ برادر بعد از سه سال و با ممنوع‌الخروجی روزنامه‌نگاران وسیاسیونی که زندان خود را هم تحمل کرده‌اند و سومی سوابق افرادی که قبل‌تر با پرونده‌های اتهامی سر از کانادا درآوردند و مشهورتر از همه خاوری.

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات