بازگشت به سادگی؛
نجات تربیت از تجملگرایی در سایهی مشارکت آگاهانهی والدین و مدرسه
بسیاری از مادران، با نیت خیر وارد عرصهی فعالیتهای مدرسه میشوند، اما کمکم در چرخهای از مقایسه و رقابت گرفتار میشوند. خانوادههایی که توان مالی کمتری دارند، در سکوت و معذوریت کنار میکشند و این، بهتدریج نوعی شکاف اجتماعی را حتی در فضای مدرسه شکل میدهد. کودکان نیز از همان سالهای نخست، ناخودآگاه یاد میگیرند که «ظاهر» و «نمایش» بر «محتوا» و «معنا» برتری دارد. و این همان نقطهای است که تربیت از مسیر واقعی خود فاصله میگیرد.
اکرم هدایتی؛ فعال صنفی و عضو مجمع فرهنگیان ایران اسلامی:
ما مادرها همیشه دلمان میخواست در کنار معلمان، سهمی در شادی و رشد فرزندانمان داشته باشیم. از همان روزی که پای بچههایمان را به مدرسه باز کردیم، باور داشتیم آموزش تنها در کلاس درس شکل نمیگیرد؛ بلکه در پیوند میان خانه و مدرسه معنا مییابد. مشارکت و حضور والدین در مدرسه، اگر درست و آگاهانه باشد، میتواند پلی میان دنیای عاطفی خانه و فضای آموزشی مدرسه بسازد. در این پیوند، کودک یاد میگیرد که احترام، همکاری و احساس تعلق، بخشی از مسیر رشد اوست.
اما در سالهای اخیر، این مشارکت در بسیاری از موارد از مسیر اصلی خود دور شده است. آنچه قرار بود بستری برای همدلی، همکاری و تربیت جمعی باشد، گاه در سایهی تجملگرایی و چشموهمچشمی رنگ باخته است. فعالیتهایی که باید فرصتی برای همکاری و مهربانی باشند، امروز گاه به میدان نمایش توان مالی و رقابتهای ظاهری تبدیل شدهاند. پکهای گرانقیمت، میزهای پرزرقوبرق و جشنهایی که بیشتر شبیه مراسم تبلیغاتیاند تا آیینهای تربیتی، روح ساده و صمیمی مدرسه را خدشهدار کردهاند.
بسیاری از مادران، با نیت خیر وارد عرصهی فعالیتهای مدرسه میشوند، اما کمکم در چرخهای از مقایسه و رقابت گرفتار میشوند. خانوادههایی که توان مالی کمتری دارند، در سکوت و معذوریت کنار میکشند و این، بهتدریج نوعی شکاف اجتماعی را حتی در فضای مدرسه شکل میدهد. کودکان نیز از همان سالهای نخست، ناخودآگاه یاد میگیرند که «ظاهر» و «نمایش» بر «محتوا» و «معنا» برتری دارد. و این همان نقطهای است که تربیت از مسیر واقعی خود فاصله میگیرد.
اما واقعیت این است که آموزش، پدیدهای چندبعدی است؛ رشد فکری، عاطفی و اجتماعی کودک در گرو همکاری صادقانهی خانواده و مدرسه است. والدینی که با آگاهی و صداقت در کنار معلمان حضور دارند، نه تنها به ارتقای کیفیت یادگیری کمک میکنند، بلکه باعث میشوند معلمان نیز شناخت عمیقتری از شرایط فردی و خانوادگی دانشآموزان پیدا کنند. این تعامل، زمینهساز تربیتی متوازنتر، انسانیتر و اثربخشتر است.
مشارکت واقعی والدین، زمانی ثمربخش است که بر پایهی احترام متقابل، درک نقشها و تمرکز بر رشد همهجانبهی کودک شکل بگیرد، نه بر محور رقابت و نمایش. مدرسه، زمانی محیطی پویا و کارآمد خواهد بود که والدین و معلمان، نه در دو سوی جدا، بلکه در یک مسیر مشترک حرکت کنند.
امروز بیش از هر زمان دیگر، به بازنگری در فرهنگ مشارکت والدین نیاز داریم؛ به بازگشت به سادگی، معناگرایی و همکاری صادقانه. تربیت، نیاز به تظاهر ندارد. کودکان ما از رفتار ما میآموزند، نه از گفتارمان. اگر ما سادهتر، صادقتر و همدلتر باشیم، آنها نیز خواهند آموخت که ارزش انسان در اخلاق و دانایی است، نه در زرقوبرق و هزینههای بیرونی.
بازگرداندن مفهوم اصیل مشارکت والدین به جایگاه واقعیاش، یعنی احیای پیوند میان خانه و مدرسه در مسیر تربیت نسلی آگاه، فروتن و مسئول؛ نسلی که مدرسه را نه صحنهی نمایش، بلکه خانهی دومِ عشق و یادگیری بداند.
 
     
     
            