ترنج موبایل
کد خبر: ۹۱۸۷۵۰

رسانه را نشناسیم، قربانی اخبار ساختگی می‌شویم

رسانه را نشناسیم، قربانی اخبار ساختگی می‌شویم

مرز بین شایعه و خبر کجاست؟ خبرها و شایعات به راحتی آب خوردن در فضای مجازی منتشر می‌شود. یک روز توهین یک بلاگر به یک شخصیت ادبی، یک روز خبری از یک بازیگر مشهور و روزی دیگر اظهارنظر یک سلبریتی در مورد نحوه زندگی‌اش، سیل پیام‌ها و اظهارنظرها را به فضای مجازی سرازیر می‌کند.

تبلیغات
تبلیغات

هفته جهانی سواد رسانه‌ای فرصتی ارزشمند است تا بار دیگر اهمیت توانمندسازی مردم در زیست رسانه‌ای امروز را یادآور شویم. دکتر حسین حسنی، عضو هیأت علمی و رئیس پژوهشکده ارتباطات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات معتقد است: «امروزه رسانه دیگر صرفاً ابزاری برای اطلاع‌رسانی نیست؛ بلکه به یکی از اساسی‌ترین محیط‌های زندگی اجتماعی ما تبدیل شده است. ما نه در کنار رسانه‌ها، بلکه درون آن‌ها زندگی می‌کنیم. شبکه‌های اجتماعی، موتورهای جست‌وجو، پلتفرم‌های ویدیویی و پیام‌رسان‌ها بخش جدایی‌ناپذیری از تجربه روزمره ما شده‌اند. در چنین شرایطی، سواد رسانه‌ای به معنای «توانایی زیستن آگاهانه در جهان رسانه‌ای» است. »

به گزارش ایران، مشرح این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید:

این استاد دانشگاه  می‌گوید: «سواد رسانه‌ای صرفاً یک مهارت فنی برای تشخیص خبر درست از نادرست نیست؛ بلکه نوعی آگاهی فرهنگی، شناختی و اخلاقی است. این آگاهی به ما کمک می‌کند تا بفهمیم چرا و چگونه محتواها تولید می‌شوند، چه منافع و ارزش‌هایی در پس آن‌ها نهفته است و چگونه ما به عنوان کاربران، مصرف‌کنندگان یا تولیدکنندگان محتوا در این فرآیند نقش داریم. به بیان دیگر، هدف نهایی سواد رسانه‌ای این نیست که افراد از رسانه‌ها بترسند یا به آن‌ها بدبین شوند، بلکه باید با آگاهی، استقلال و مسئولیت‌پذیری در این فضا حضور داشته باشند.» 

اثر محتواهای احساسی بر ذهن کاربران

اما چرا برخی افراد به‌راحتی فریب اخبار جعلی، شایعات یا محتواهای احساسی را می‌خورند. به اعتقاد دکتر حسنی، پاسخ را باید در ترکیب چند عامل جست‌وجو کرد: «نخست، سرعت بالای گردش اطلاعات در عصر رسانه‌های اجتماعی است. پلتفرم‌های دیجیتال، بویژه شبکه‌های اجتماعی، بر پایه الگوریتم‌هایی طراحی شده‌اند که احساسات شدید را تشویق می‌کنند- چه خشم و نفرت و چه همدلی و ترس باشد - محتواهایی که هیجانی‌تر هستند، بیشتر دیده و به اشتراک گذاشته می‌شوند و در نتیجه بیشتر در ذهن کاربران می‌نشینند.» مسأله اعتماد مورد دومی است که رئیس پژوهشکده ارتباطات به آن اشاره می‌کند: «در جامعه‌ای که نهادهای رسمی اطلاع‌رسانی از سوی مردم کمتر مورد اعتماد قرار می‌گیرند، کاربران برای یافتن «حقیقت» به شبکه‌های غیررسمی، دوستان، گروه‌های خانوادگی یا اینفلوئنسرها پناه می‌برند. این تغییر مرجعیت اطلاعاتی، یکی از چالش‌های اساسی سواد رسانه‌ای در دوران جدید است. وقتی افراد به جای ارزیابی انتقادی منابع، به قضاوت‌های احساسی یا جمعی تکیه می‌کنند، احتمال خطا بسیار بیشتر می‌شود. »

لزوم فرهنگ‌سازی برای زیست خلاق در رسانه

تفکر انتقادی یک مهارت ضروری و مهم برای تمام افراد است که کاربردهای زیادی در زندگی ما دارد. مهم‌ترین کاربرد تفکر انتقادی در زندگی روزمره این است که کمک می‌کند تصمیمات آگاهانه و درستی بگیریم، مشکلات را بهتر حل کنیم و درگیر انحرافات نشویم. به نظر دکتر حسنی، سومین عامل، ضعف نظام آموزشی در پرورش تفکر انتقادی است. او می‌گوید: «در بسیاری از نظام‌های آموزشی، بویژه در کشورهای در حال توسعه مثل ما، دانش‌آموزان و دانشجویان کمتر تمرین می‌کنند که درباره رسانه‌ها بیندیشند، پیام‌ها را تحلیل کنند و نسبت به منابع اطلاعاتی پرسش‌گر باشند. در نتیجه، حتی افراد تحصیلکرده نیز ممکن است قربانی اخبار ساختگی یا روایت‌های دستکاری‌شده شوند. بنابراین، آموزش سواد رسانه‌ای باید فراتر از یک دوره آموزشی محدود یا برنامه درسی خاص باشد. ما نیازمند فرهنگ‌سازی عمومی هستیم. این آموزش باید از دوران کودکی آغاز شود، اما در بزرگسالی نیز ادامه پیدا کند. خانواده‌ها، مدارس، دانشگاه‌ها، رسانه‌های عمومی و حتی نهادهای دینی و فرهنگی می‌توانند در این زمینه نقش‌آفرین باشند.» سواد رسانه‌ای فقط به معنای «دفاع در برابر رسانه» نیست، بلکه به معنای «زیست خلاق در رسانه» است، یعنی اینکه کاربران بتوانند خود نیز تولیدکننده آگاه و مسئول محتوای مفید باشند.

این عضو پژوهشکده فرهنگ و ارتباطات می‌گوید: «در سطح کلان‌تر، باید توجه داشت که آموزش سواد رسانه‌ای بدون سیاست‌گذاری رسانه‌ای عادلانه و شفاف ثمربخش نخواهد بود. وقتی رسانه‌های رسمی با شفافیت، دقت و بی‌طرفی بیشتری عمل کنند، زمینه اعتماد عمومی تقویت می‌شود و در نتیجه مردم نیز کمتر به منابع غیرقابل اعتماد رجوع می‌کنند. از این‌رو، ارتقای سواد رسانه‌ای و ارتقای اخلاق حرفه‌ای در رسانه‌ها دو روی یک سکه هستند.» دکتر حسنی معتقد است، سواد رسانه‌ای نوعی سواد زندگی است. در جهانی که مرز میان واقعیت و بازنمایی روزبه‌روز مبهم‌تر می‌شود، کسی که فاقد سواد رسانه‌ای است، در معرض از دست دادن کنترل بر شناخت، احساس و رفتار خویش قرار دارد. او می‌گوید: «رسانه‌ها امروز نه فقط ذهن، بلکه زمان، توجه و عاطفه ما را مدیریت می‌کنند. آگاهی از این واقعیت، اولین گام برای بازیابی استقلال فردی در عصر داده‌هاست.» 

به نظر رئیس پژوهشکده ارتباطات، «هفته جهانی سواد رسانه‌ای نباید صرفاً به عنوان یک مناسبت تقویمی تلقی شود؛ بلکه باید بهانه‌ای باشد برای تأمل جمعی درباره اینکه چگونه می‌توانیم جامعه‌ای آگاه‌تر، پرسش‌گرتر و مسئول‌تر در برابر رسانه‌ها بسازیم. رسانه‌ها می‌توانند ابزار سلطه یا رهایی باشند؛ این ما هستیم که با سطح سواد رسانه‌ای خود، نقش آن‌ها را در زندگی‌مان تعیین می‌کنیم.»

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات