ترنج موبایل
کد خبر: ۹۱۶۳۱۰

تاکایچی و چرخش راست؛ بازگشت ملی‌گرایی به قلب قدرت ژاپن

پایان نظم قدیم؛ آغاز عصر تاکایچی در حزب لیبرال دموکرات

پایان نظم قدیم؛ آغاز عصر تاکایچی در حزب لیبرال دموکرات

سانائه تاکایچی، نخستین زن نخست‌وزیر ژاپن با گرایشی آشکار به راست ملی‌گرا و پوپولیستی، قدرت را در شرایطی شکننده به‌دست گرفت. او با پایان ائتلاف تاریخی حزب لیبرال دموکرات با کومِیتو و پیوند با حزب «نوآوری ژاپن»، برنامه‌ای برای تقویت نظامی، بازنگری در توافق‌های ناعادلانه با آمریکا و اجرای سیاست‌های اقتصادی الهام‌گرفته از تاچریسم دارد. اما ائتلاف شکننده، فشارهای داخلی و چالش گفت‌وگو با ترامپ، آینده سیاسی‌اش را به‌شدت نامطمئن کرده است.

تبلیغات
تبلیغات

فرارو- ویلیام اسپوزاتو خبرنگار بخش بین الملل نشریه فارن پالیسی

به گزارش فرارو به نقل از نشریه فارن پالیسی، سانائه تاکایچی، رهبر حزب لیبرال دموکرات ژاپن با شکستن یکی از دیرپاترین تابوهای سیاسی این کشور، به‌عنوان نخستین زن در تاریخ ژاپن بر کرسی نخست‌وزیری تکیه زد. او با ائتلافی کوچک و پوپولیستی همراه شد تا در رأی‌گیری نخست پارلمان، اکثریت شکننده‌ای به دست آورد. با این حال، مأموریتی دشوار و آینده‌ای نامطمئن در پیش دارد؛ آینده‌ای که ممکن است پیش از آغاز اجرای برنامه‌های بلندپروازانه‌اش، او را ناگزیر از برگزاری انتخاباتی زودهنگام کند.

تاکایچی و چرخش راست؛ بازگشت ملی‌گرایی به قلب قدرت ژاپن

تاکایچی ۶۴ ساله، جانشین شیگرو ایشیبا شد؛ رهبری که پس از ناکامی حزب در انتخابات ماه ژوئیه مجلس اعیان، از قدرت کنار گذاشته شد. در آن انتخابات، حزب حاکم لیبرال دموکرات برای نخستین‌بار نتوانست اکثریت را در هیچ‌یک از دو مجلس پارلمان حفظ کند. مسیر تاکایچی تا پیروزی، آسان و هموار نبود. پس از انتخابش به‌عنوان رهبر حزب در چهارم اکتبر، تردیدهای جدی درباره توانایی او برای کسب حمایت کافی در پارلمان شکل گرفت؛ به‌ویژه پس از آن‌که حزب مذهبی کومِیتو به همکاری ۲۶ ساله خود با حزب لیبرال دموکرات ژاپن پایان داد.

در واکنش به این بحران، تاکایچی تصمیم گرفت حزب لیبرال دموکرات را بیش از پیش به سمت راست سیاسی سوق دهد. او با حزب نوپای «نوآوری ژاپن» دست ائتلاف داد ؛ گروهی متشکل از سیاستمداران بود که عمدتاً اهل منطقه کانسای و شهر بزرگ اوزاکا هستند. این حزب با مجموعه‌ای از اهداف گاه متناقض محبوبیت یافته است؛ از یک‌سو وعده می‌دهد به سلطه چندده‌ساله حزب لیبرال دموکرات ژاپن بر قدرت پایان دهد و از سوی دیگر، شعارهایی همچون تمرکززدایی، کاهش مالیات‌ها و هزینه‌های دولتی و معرفی رسمی اوزاکا به‌عنوان «شهر شماره دو ژاپن» و پایتخت پشتیبان را سر می‌دهد؛  هرچند در واقع، یوکوهاما در جنوب توکیو دومین شهر بزرگ کشور به‌شمار می‌آید.

ائتلاف تازه‌ شکل‌گرفته اکنون بیش از هر زمان دیگری بازتاب‌دهنده دیدگاه‌های شخصی سانائه تاکایچی است. تاکایچی از زائران دائمی زیارتگاه جنجالی «یاسوکونی» در مرکز توکیو است؛ مکانی که یادبود کشته‌شدگان جنگی ژاپن از جمله شماری از جنایتکاران جنگی در آن نگهداری می‌شود و موزه‌ای دارد که روایتی ملی‌گرایانه و تحریف‌شده از جنگ جهانی دوم ارائه می‌دهد. در حالی‌که برخی نخست‌وزیران پیشین مانند شینزو آبه این بازدیدها را «اقدامی مذهبی و شخصی» خوانده‌اند، چین و کره‌جنوبی همواره با خشم و انتقاد شدید به آن واکنش نشان داده‌اند.

تاکایچی خواهان تقویت هرچه بیشتر نیروهای دفاع شخصی ژاپن است ؛ برنامه‌ای که پیش‌تر نیز در جریان بود و هدف آن افزایش بودجه دفاعی تا سطح دو درصد تولید ناخالص داخلی تا سال ۲۰۲۷ است. هرچند او هنوز هدف جدیدی تعیین نکرده، اما گزارش‌ها حاکی از آن است که ممکن است بودجه نظامی را تا حدود پنج درصد تولید ناخالص داخلی افزایش دهد؛ سطحی که در دوران دولت ترامپ نیز از ژاپن خواسته شده بود.

تاکایچی و دشواری گفت‌وگو با رئیس‌جمهوری غیرقابل‌پیش‌بینی

یکی از نخستین چالش‌های سیاست خارجی نخست‌وزیر جدید، مذاکرات پیشِ رو با دونالد ترامپ است. رئیس‌جمهوری آمریکا از ژاپن خواسته تا هزینه پایگاه‌های نظامی آمریکا در خاک خود را عملاً به‌طور کامل برعهده گیرد و استدلال کرده است که این پایگاه‌ها دیگر در خدمت منافع مستقیم ایالات متحده نیستند. (چنان‌که تحلیلگران اشاره کرده‌اند، چین در صورت برخورداری از چنین فرصتی، احتمالاً پیشنهادهای مالی بسیار سخاوتمندانه‌تری ارائه می‌کرد.) این موضوع به‌زودی در کانون گفت‌وگوها قرار خواهد گرفت، زیرا تاکایچی کمتر از یک هفته فرصت دارد تا پیش از دیدار رسمی‌اش با ترامپ در روزهای ۲۷ تا ۲۹ اکتبر برای مذاکره آماده شود.

«جیکوب ام. شلسینگر»، رئیس بنیاد ایالات متحده–ژاپن که مأموریتش گسترش روابط دوجانبه دو کشور است، می‌گوید: «تاکایچی خود را وارث سیاسی شینزو آبه می‌داند؛ کسی که در تعامل با ترامپ، معیار طلایی از مهارت دیپلماتیک بر جای گذاشت. چالش واقعی او نه صرفاً پیروی از سیاست‌های آبه، بلکه توانایی‌اش در جلب رضایت رئیس‌جمهوری است که خلق‌وخویی غیرقابل‌پیش‌بینی دارد.» او تاکید می کند: «نقش عامل جنسیت در این رابطه نیز جالب توجه خواهد بود، چراکه سابقه ترامپ در همکاری با رهبران زن  چه در ایالات متحده و چه در خارج از آن  در بهترین حالت، ناهموار و پرتنش بوده است.

یکی از نخستین و دشوارترین چالش‌های پیشِ روی سانائه تاکایچی، توافق تجاری پرحاشیه میان ایالات متحده و ژاپن است؛ توافقی که در دوران دولت شیگرو ایشیبا حاصل شد. هرچند توکیو در آن زمان توانست با کاهش تعرفه‌های واردات خودرو، فرصتی برای نجات اقتصادی شرکت «تویوتا» فراهم کند، اما در مقابل، به معامله‌ای آشکارا یک‌سویه تن داد: تعهد به سرمایه‌گذاری ۵۵۰ میلیارد دلاری در پروژه‌هایی که مستقیماً زیر نظر دولت ترامپ انتخاب می‌شوند و ۹۰ درصد سود آن به ایالات متحده می‌رسد. تاکایچی از تمایل خود به بازنگری در این توافق سخن گفته است، اما به‌نظر می‌رسد قصد دارد با توسل به بندهای فنی و پیچیده قرارداد، زمان را به سود خود بخرد و از تجدید کامل آن بپرهیزد.

پوپولیسم اقتصادی با چاشنی تاچریسم

در عرصه اقتصاد داخلی، رویکرد تاکایچی بیش از آن‌که محافظه‌کارانه باشد، رنگی از پوپولیسم دارد. گرچه او اخیراً نسبت به بدهی سنگین دولت هشدار داده، اما تمرکز اصلی‌اش بر حمایت از کارگران کم‌درآمد از طریق اعتبارهای مالیاتی هدفمند است. در عین حال، فلسفه اقتصادی او ریشه در نوعی باور فردگرایانه دارد که می‌توان آن را «روح هوریشیو الگر» نامید ؛ این ایده که جامعه زمانی پیشرفت می‌کند که مردم سخت‌تر کار کنند. تاکایچی آشکارا خود را پیرو الگوی مارگارت تاچر، نخست‌وزیر پیشین بریتانیا می‌داند.

در گزارشی از مؤسسه پژوهشی «دای‌ایچی لایف» در ماه اکتبر آمده است: «برخلاف دولت‌های کیشیدا و ایشیبا که افزایش حداقل دستمزد را در اولویت قرار داده بودند، فلسفه اقتصادی تاکایچی بر پاداش دادن به کسانی متمرکز است که سخت کار می‌کنند نه بر حمایت از اقشار آسیب‌پذیر ؛ تمایزی که احتمالاً در سیاست‌های آتی او پررنگ‌تر خواهد شد.» در واقع، افزایش حداقل دستمزد می‌تواند به بخش بزرگی از زنان جوان ژاپنی که با دشواری معیشتی روبه‌رو هستند کمک کند، چراکه برآورد می‌شود حدود ۷۰ درصد از دریافت‌کنندگان حداقل دستمزد در ژاپن را زنان تشکیل دهند. با این‌همه، محافظه‌کاری اجتماعی تاکایچی یکی از دلایلی است که موجب شده انتخاب او  هرچند نقطه‌عطفی تاریخی در جامعه‌ای مردسالار به‌شمار می‌رود؛ اما شور و شوق چندانی در میان حامیان برابری جنسیتی و تنوع اجتماعی برنینگیزد.

طلوع سانسِیتو؛ غروب نظم قدیم در سیاست ژاپن

ظهور حزب سانسِیتو و انتخاب سانائه تاکایچی به‌عنوان نخست‌وزیر، موجی از گمانه‌زنی‌ها درباره وقوع یک «دگرگونی بنیادین» در سیاست ژاپن برانگیخته است. با استقرار رهبری جدیدی در جناح راست و پایان همکاری تاریخی با حزب مذهبی کومِیتو، احتمال آن می‌رود که شاخه لیبرال‌تر حزب لیبرال دموکرات احساس کند جایگاه خود را در ساختار کنونی از دست داده است و در نتیجه، به‌سوی ائتلاف با احزاب میانه‌رو و چپ‌گراتر از جمله کومِیتو متمایل شود؛ روندی که می‌تواند زمینه‌ساز شکل‌گیری نظامی دوحزبی‌تر و مبتنی بر تمایزهای واقعی سیاستی در ژاپن گردد.

از همین رو، احتمال قوی‌تر آن است که به‌جای بازآرایی رسمی ساختار سیاسی، راهبرد واقعی حزب لیبرال دموکرات انتظار و صبر باشد؛ تا در صورت بروز نارضایتی عمومی یا شکاف در ائتلاف حاکم، از درون حزب برای کنار زدن تاکایچی و جایگزینی او با رهبری مصالحه‌جوتر اقدام کند. اجرای چنین سناریویی دشوار نخواهد بود. ائتلاف جدید تاکایچی هنوز در مجلس نمایندگان دو کرسی کمتر از اکثریت دارد ؛شکافی ظریف اما خطرناک که دولت او را در برابر هر جناح ناراضی یا تهدیدی برای رأی عدم اعتماد، آسیب‌پذیر می‌سازد.

در کم‌ترین حالت، این وضعیت بدان معناست که تاکایچی ناچار است بخش بزرگی از زمان و سرمایه سیاسی خود را صرف جلوگیری از شورش‌های درون‌حزبی کند. او هنگام پیروزی در انتخابات رهبری حزب وعده داده بود که «کار، کار و باز هم کار» خواهد کرد. بی‌تردید، اگر بخواهد از تبدیل شدن به تازه‌ترین قربانی در چرخه بی‌پایان تغییرات زودهنگام قدرت در سیاست ژاپن بگریزد، باید دقیقاً چنین کند.

 

تبلیغات
نویسنده : ویلیام اسپوزاتو
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات