همزادپنداری ترکیه با ایران مقابل اسراییل/ حرکت تلآویو به سمت افزایش تنش با عثمانی
شام بدون اسد یک وضعیت ویژه در تراکنشهای رقیبهای رفیق را رقم زد. همواه ایران در نگاه اسراییل یک دردسر خطرناک در سوریه بود اما در لحظه عثمانیها یک چالش جدید برای تلآویو تبدل شدند.
علی ودایع در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: روابط تهران و آنکارا در بستر تاریخ، همواره رقصِ پیچیدهای میان «همگرایی اجباری» و «واگرایی ساختاری» بوده است؛ وضعیتی پارادوکسیکال که اگرچه مانع از برخورد سخت میشود، اما همزمان عامل بازدارنده یک رفاقت صمیمی و استراتژیک بوده است. طرفین در طول چند دهه آموختهاند چگونه سطح تعارض منافع با یکدیگر را مدیریت کنند. بازیگران سنتی غرب آسیا پس از نبردهای خشونتآمیز قرن پانزدهم به نوعی مصالحه در میانههای قرن هفدهم رسیدند که تا امروز نسبتا پابرجا مانده است. ترکیه مدرن با دکترین نوعثمانی همواره تلاش کرده است یک پرستِیژ و عمق استراتژیک متفاوت برای ترکیه تعریف کند؛ این رویکرد ریشه تعارضات با ایران مشخصا در سوریه و معادلات شام بوده است. نکته اینجاست که در خاورمیانه عامل اختلاف متاثر از متغیر دیگر میتواند به موتور محرک همکاریهای مشترک تبدیل شود.
همزادپنداری ترکیه با ایران مقابل اسراییل
شام بدون اسد یک وضعیت ویژه در تراکنشهای رقیبهای رفیق را رقم زد. همواه ایران در نگاه اسراییل یک دردسر خطرناک در سوریه بود اما در لحظه عثمانیها یک چالش جدید برای تلآویو تبدل شدند. از فردای تغییرات دمشق، آنکارا و تلآویو به شکل خواسته یا ناخواسته وارد نبرد در منطقه خاکستری شدند. سقوط رژیم اسد در سوریه، ساختار توزیع قدرت در لوانت را دچار فروپاشی کرد و منطقه را در وضعیت «معمای امنیت» قرار داد. در این فضا، هرگونه اقدام ترکیه یا اسراییل برای پر کردن خلأ قدرت ناشی از نبود اسد، توسط طرف مقابل به عنوان یک تهدید موجودیتی تلقی شده و منجر به تشدید تخاصمات میان این دو گردیده است.
آنکارا و تلآویو، علیرغم دشمنی مشترک با اسد در گذشته، اکنون در رقابتی بر سر بازتعریف مرزهای نفوذ خود هستند که ثبات منطقهای را به چالش میکشد. وضعیت تقابلهای طرفین شباهتهای زیادی به سالها تقابل ایران با اسراییل داشت. عملا در طول یک سال گذشته شاهد نوعی همزادپنداری ترکها با ایرانیها در تقابل با اسراییل بودیم. از دیدگاه ترکیه، مناقشه ایران و اسراییل هم آموزنده و هم هشداردهنده بوده است. تشدید سریع خصومتهای دیرینه بین تهران و تلآویو خطرات رویارویی بدون کنترل را برجسته کرده است. آتشبس ممکن است جنگ را متوقف کرده باشد، اما خطرات اساسی همچنان حل نشده باقی ماندهاند.
تحلیل غیررسمی آنکارا در جنگ 12روزه این بود که «اسراییلیها پس از ایران، احتمالا وارد درگیری مستقیم یا تشدید جنگ در منطقه خاکستری با ترکیه خواهد شد.» نگرانیهای ترکیه در جریان شلیک اسراییل به قلب دوحه تبدیل به یک وضعیت اضطراری شد. هدفگذاری ثانویه «بنیامین نتانیاهو» در اقدام علیه قطریها، ارسال سیگنال خشن برای عثمانیها بود.
حرکت تلآویو به سمت توسعه تنش با عثمانی
در نگاه ابتدایی، این سناریو مطرح بود که عثمانیها ضمن کنترل سطح تنش با رژیم صهیونیستی خود را از جنگ ایران و اسراییل دور نگه خواهند داشت اما این رویکرد با ترس از نوع رفتار تهاجمی اسراییل و یارکشی تلآویو از دشمنان خونی ترکیه به یک وضعیت ویژه تبدیل شده است. در این میان نباید نادیده بگیریم که «رجب طیب اردوغان» رییسجمهوری ترکیه و «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر اسراییل نیز از یکدیگر کینههای شخصی دارند. ماجراهای ناوگان آزادی، حمایت اسراییل از نیروهای دموکراتیک سوریه SDF و ارتباطات مخفی با شاخههای حزب کارگران کردستان PKK یا تراکنشهای نظامی اسراییل با یونان و قبرس اهرمهای بازی اسراییل با اعصاب عثمانیها و طراحی «معماوارههای امنیتی» در حوزه تنفسی ترکیه است. حزب حیات آزاد کردستان (پژاک)
-شاخه کردی ایرانی پکک- هنوز به درخواست عبدالله اوجالان، رهبر پکک در ماه فوریه برای خلع سلاح توجه نکرده است. اگر ایران به بیثباتی دچار شود، پژاک میتواند به عنوان جدیدترین شاخه منطقهای پکک برای تضعیف امنیت ترکیه با استفاده از خاک یک کشور دیگر ظهور کند. روابط به شدت تیره و تار اسراییل و ترکیه هر لحظه ممکن است منجر به انفجار در انبار باروتی شود که پیرامون آتش جنگ تهران و تلآویو قرار دارد. نکته نامریی اینجاست که تاثیرات امنیتی و ژئوپلیتیکی در خاورمیانه شکل دومینویی با تاثیر پروانهای است که سرنوشت ترکیه را با ایران گره میزند. ترکها در عین حال تلاش میکنند از امریکا و روسیه هم امتیاز بگیرند. ویژگی منحصر دکترین عثمانیها سیاست خارجی سیال براساس منافع است؛ این وضعیت به آنها امکان میدهد که در لحظه بازی را تغییر بدهند اما نکته اینجاست که دشمنان آنها در غرب خاورمیانه روی سرکوب رویاهای عثمانی شرطبندی کردهاند.
گسترش تقابل به مدیترانه
به نوشته «اسراییل تایمز»، نتانیاهو حوزه تقابل با عثمانیها را محدود به شام نمیبیند. نتانیاهو که در کنار کیریاکوس میتسوتاکیس، نخستوزیر یونان و نیکوس کریستودولیدس، رییسجمهور قبرس ایستاده بود، با اشارهای تلویحی به ترکیه گفت: «کسانی که خیال میکنند میتوانند امپراتوریها و سلطه خود را بر سرزمینهای ما دوباره برقرار کنند، باید این را فراموش کنند.» روابط یونان با همسایه شرقی بسیار بزرگترش که مدتهاست دچار مشکل است، همچنان بر سر اختلافات تاریخی، مرزهای دریایی، منابع انرژی و حریم هوایی بر فراز مدیترانه شرقی متشنج است. بخش شمالی قبرس، جزیرهای با اکثریت یونانی، از سال ۱۹۷۴ تحت حاکمیت ترکیه است. این سه کشور در بیانیههای خود متعهد شدند که برای اتصال شبکههای برق و توسعه گاز طبیعی «براساس قوانین بینالمللی، ازجمله قانون دریاها و احترام به همه کشورها برای اعمال حقوق خود در منطقه انحصاری اقتصادی/فلات قاره مربوطه» با یکدیگر همکاری کنند که اشاره دیگری به ادعاهای گازی ترکیه است.
حرکت ناگزیر تهران و آنکارا
سالهاست که رقابتهای منطقهای، همکاری بین ترکیه و ایران را محدود کرده است. اکنون، نگرانیهای امنیتی مشترک در مورد اسراییل، زمینه مشترکی را فراهم میکند.«هاکان فیدان» وزیر امور خارجه ترکیه در سفر اخیر خود به تهران، اسراییل را «بزرگترین تهدید» منطقه نامید. ترکیه ازجمله دولتهایی بود که با نهایت دقت، درگیری 12 روزه را زیرنظر داشت. از ساعات اولیه ۱۳ ژوئن، آنکارا بارها هشدار داده بود که سیاستهای تلآویو و تهران -که با موضع واشنگتن تشدید شده بود- خطر دامن زدن به بیثباتی گستردهتر را به همراه دارد. ترکیه با تاکید مجدد بر تعهد اصولی خود به دیپلماسی، نقش تسهیلکننده فعالی را در تلاشهای کاهش تنش ایفا کرد که به پایان یافتن رویارویی کمک کرد.
ترکیه در جریان جنگ 12 روزه همه تلاش خود را به کار بست تا با «دیپلماسی تلفنی» سطح تنش را کنترل کند اما اسراییل جنگی میخواست که پای همه وسط کشیده شود که درنهایت به خواسته خود نرسید. نگرانی ترکیه این است که نه تنها نتانیاهو بیخیال توسعه تنش نمیشود که میخواهد پای ترکیه هم وسط آتش جنگ باشد. نخستوزیر رژیم صهیونیستی بیش از همه میخواهد آتشبس نقض شود. احتمال حمله دوم اسراییل به ایران همچنان در پسزمینه ذهنی ترکیه وجود دارد. احتمال آن همچنان محدود است، اما در غیاب مذاکرات مجدد ایالاتمتحده و ایران -حتی یک تفاهم موقت- نمیتوان خطر را نادیده گرفت.
آنکارا چنین سناریویی را فاجعهبار میداند که میتواند آتش درگیری گستردهتری را شعلهور کند و از هر دو طرف خواسته است که به میز مذاکره برگردند. با این حال، مقامات ترکیه نیز اذعان دارند که تنشهای ایالاتمتحده و ایران، به ویژه در دولت ترامپ، به عمقی رسیده که دیپلماسی معنادار را در معرض خطر فلج شدن نامحدود قرار میدهد.
گالیا لیندناشتراوس، تحلیلگر ترکیه در موسسه مطالعات امنیت ملی در تلآویو، هشدار میدهد: «بدیهی است که اسراییل نمیخواهد شاهد گرم شدن روابط ایران و ترکیه باشد، زیرا اسراییل، ایران را یک تهدید وجودی میداند و از این رو هر چیزی که به ایران کمک کند، از دیدگاه اسراییل مشکلساز است.» درنهایت، آنچه امروز شاهدیم، نه یک اتحاد ایدئولوژیک، بلکه یک «همگرایی پراگماتیست» میان تهران و آنکاراست. ترکیه شاید شریک راهبردی ایران نباشد، اما قطعا در برابر جنون جنگطلبی اسراییل مصون نخواهد ماند. در شطرنج جدید خاورمیانه، «رقیبهای رفیق» برای حفظ موازنه قوا، چارهای جز ایستادن در یک جبهه در برابر بازیگری که تمام قواعد بازی را بههم زده، ندارند.