چرا همسران در سن بازنشستگی جدا میشوند؟
رشد عجیب طلاق خاکستری

نگاهی به آمار رو به افزایش طلاق در میان افراد میانسال و سالمند پرسش هایی را به وجود می آورد. کارشناسان دلایل مختلفی را برای پدیده طلاق خاکستری بیان می کنند.
فرارو- طناز سادات حسینیفر؛ مرکز آمار ایران از افزایش قابل توجه طلاق خبر میدهد؛ اما نکته تازه و قابل توجه، رشد طلاق میان زوجهایی است که بیش از ۲۹ سال زندگی مشترک داشتهاند.
به گزارش فرارو، در فرهنگ سنتی ایران ضربالمثلی رایج بوده است که ازدواج را با رفتن «با لباس عروس به خانه بخت» و پایان زندگی مشترک را با «خارج شدن با کفن از همان خانه» توصیف میکند.
با این حال، تغییرات نگرش در جامعه طی سالهای اخیر موجب شکستن قبح طلاق شده است. اگرچه روند صعودی طلاق در دو دهه گذشته نگرانکننده بوده، اما افزایش قابل توجه «طلاق خاکستری» که به جدایی سالمندان یا میانسالان پس از سالها زندگی مشترک اشاره دارد، مسئلهای است که جامعه به تازگی با آن مواجه شده است.
این موضوع مطرح میکند که چه تغییرات فرهنگی و اجتماعی باعث شده طلاق حتی در میان نسلهای قدیمیتر نیز رواج یابد و آیا شرایط اقتصادی امروز، امکان ترجیح آسایش بر حفظ ظاهر را فراهم میکند یا نه.
رشد طلاق خاکستری؛ پدیدهای نوظهور
آمار کلی طلاق در جامعه روند افزایشی دارد که عمده آن مربوط به زوجهایی است که بین یک تا پنج سال از زندگی مشترکشان میگذرد. با این حال، افزایش طلاق در میان سالمندان، موسوم به «طلاق خاکستری»، بسیار چشمگیرتر است. به طور متوسط از سال ۱۳۹۸ به بعد، طلاق در افراد بالای ۶۰ سال، شش برابر بیشتر از گروه سنی ۵۱ تا ۶۰ سال گزارش شده است؛ حتی در مواردی که زوجین با سنین ۷۰ تا ۸۰ سال و پس از تقریباً پنج دهه زندگی مشترک، تصمیم به جدایی گرفتهاند.
برای نمونه، خانواده خانم «م» پس از فوت یکی از فرزندان خود دچار فروپاشی شد. خانم «م» پس از مراسم تشییع جنازه دیگر تمایلی به بازگشت به خانه نداشت و علت آن را فقدان ارتباط و کشمکشهای پیشآمده بین خود و همسرش به دلیل اعتیاد فرزندشان عنوان کرد. وی در این زمینه اظهار داشت: «با پخش شدن مسئله اعتیاد پسرم، دیگر آبرویی برای حفظ باقی نماند و ترجیح دادم واپسین سالهای عمرم را در آرامش بگذرانم.»
در نمونهای دیگر، خانم «الف» پس از ۴۳ سال زندگی مشترک به دلیل اصرار همسرش برای طلاق، تصمیم گرفت بدون ثبت رسمی طلاق از هم جدا شوند تا آبروی خود را حفظ کند. وی گفت: «ثبت طلاق در سن ۷۰ سالگی بسیار دردناک است و ترجیح دادیم بدون برچسب طلاق، زندگی جداگانهای داشته باشیم و تنها در دیدارهای خانوادگی کنار هم دیده شویم.»
آبرو یکی از عوامل مهم در تصمیمگیری برای طلاق یا ادامه زندگی در این گروه سنی است. با این حال، آمار نشان میدهد که به دلایل مختلف افراد به سمت پذیرش طلاق به عنوان راهکاری آسانتر حرکت میکنند که منجر به افزایش نرخ طلاق خاکستری نیز شده است. در نهمین کنگره ملی آسیبشناسی خانواده و پنجمین جشنواره ملی خانوادهپژوهی نیز این موضوع مورد بحث قرار گرفت؛ در این کنگره تاکید شد در گذشته باید طلاق را از نظر اجتماعی «انگزدایی» میکردیم، اما اکنون نیازمند «انگزدایی» از طلاق هستیم تا این پدیده بهتر درک و مدیریت شود.
تغییر نگرش اجتماعی نسبت به طلاق
در تاریخ فرهنگ ایران، طلاق به عنوان موضوعی تابو و همراه با قبح اجتماعی تلقی میشد. خانواده و جامعه فشار زیادی بر حفظ نهاد خانواده وارد میکردند و جدایی حتی در شرایط سخت به ندرت پذیرفته میشد. این نگاه، افراد را وادار میکرد تا حتی در روابط ناسالم یا بحرانی نیز برای حفظ آبرو و حیثیت خانوادگی کنار هم بمانند. اما به گفته شورای ملی سالمندان: «در دهههای اخیر به خصوص طی ۲۰ سال گذشته، قبح طلاق نسبت به گذشته کمتر شده و زوجهای میانسال یا سالمند هم بعد از سالها زندگیمشترک، تصمیم به طلاق میگیرند.»
این آمار، با تغییرات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی گسترده نیز همزمان بوده است. طبق آخرین آمارها، درخواست طلاق از سوی زنان ۵ برابر مردان است. به گفته روزنامه خراسان: «بیشترین نوع درخواست جدایی، طلاق توافقی (۵۵ درصد) و سپس طلاق به درخواست زن (۳۴درصد) بوده است.» اما دلیل چیست؟
در یک نگاه میتوان به افزایش آگاهی زنان اشاره کرد؛ فارغ از سن آنان. در این مورد ایرنا نوشت: «آگاهی نسبت به حقوق زنان افزایش یافته و زنان خواستار برابری بیشتر در خانواده و جامعه هستند.» این آگاهی باعث شده است که خانوادهها به جای حفظ یک محیط پرتنش، فضایی آرامتر را برای خود و فرزندانشان فراهم آورند.
از نظر بهار که والدینش در سن ۲۳ سالگی او تصمیم به جدایی گرفتهاند مساله امنیت روانی در برابر آبرو پررنگ است. او در مصاحبه ای گفته است: «اگر ترس از حرف مردم یا نگرانی برای آبرو نباشد، زن در موقعیتهایی خاص تصمیم بهتری برای خودش میگیرد. گاهی حتی ممکن است این حمایت، جان یک زن را نجات دهد، حتی در میانسالی و کهنسالی.»
از طرفی دیگر، در بازهای از تاریخ هستیم که زنان تحصیلکرده به میانسالی رسیدهاند و برخی از آنها حقوق بازنشستگی دریافت میکنند. حالا آنان تنها آورده زندگیشان را خانهداری و تربیت فرزندان نمیدانند که به محض جدایی، خود را شکستخورده از زندگی بیابند. در یک روایت، مادر زهرا که خود بازنشسته است و تصمیم به طلاق گرفته گفت: «در جامعه امروز هیچکس مجبور نیست تحت هر شرایطی زندگی مشترک را بهخاطر دیگران تحمل کند.»
مساله دیگری که همواره برای زنان پس از طلاق مطرح بوده است، نگاه جامعه به زن مطلقه است. یکی از خبرگزاری های دولتی نوشت: «برخوردهای نامناسب جامعه با زنان مطلقه، فشارهای خانوادگی برای ازدواج دوباره و مشکلات اقتصادی که این زنان با آن مواجه هستند، از مهمترین مسائلی هستند که پس از طلاق برای زنان به وجود میآید.» اما، در میان زنان میانسال این نگاه کمرنگتر است. به گفته برخی تحلیلگران، وقتی زنان در سن بازنشستگی طلاق میگیرند، عموما فشارهایی که زنان جوانتر با آن روبهرو هستند را متحمل نمیشوند؛ اما همچنان مساله اقتصادی پررنگ است.
حفظ ظاهر یا آسایش احتمالی؟
با این تفاسیر، برای قشری از زنان میانسال و حتی سالمند، تصمیم به جدایی انتخابی بین ماندن یا رفتن نیست؛ بلکه سنجیدن وزنهای است که در یک کفه آن حفظ آبرو و تأمین معیشت و در کفه دیگر دستیابی به آرامش و آزادی در سالهای باقی مانده عمر قرار گرفته است. در این میان، باوجود ریختن قبح طلاق، مساله اقتصادی پررنگ است. در این مورد ایرنا نوشت: «بسیاری از زنان پس از طلاق مجبور به ترک خانه و شروع زندگی مستقل میشوند… در این شرایط، زنان به شدت نیازمند حمایتهای دولتی و اجتماعی هستند، اما این حمایتها در بسیاری از موارد ناکافی است.» در این مورد مساله برای زنان سالمند حساستر میشود چراکه عملا بازار کاری برای آنان وجود ندارد.
بنابراین در حالی که آنان این نگرانی را به همراه دارند، مساله اقتصادی میتواند گره مشکلات زناشویی آنان نیز باشد. به گفته رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان کشور: «بیش از ۶۱ درصد سالمندان کشور زیر خط فقر نسبی قرار دارند. از آن سو، هزینههای سلامت و مراقبت در سالمندی بالا میرود. بسیاری از سالمندان توان تأمین سبد معیشتی خانوار را ندارند. وقتی دخل و خرج با هم نمیخواند، خیلی چیزها به هم میریزد».
بنابراین مساله اقتصادی در پدیده طلاق خاکستری همچون تیغی دو لبه عمل میکند. از یک سو زنان میانسال به دلیل شرایط سخت معیشتی تصمیم به جدایی میگیرند و از طرفی دیگر نگران این هستند که در آینده چطور آن را مدیریت کنند.
به هر رو، به گفته برخی تحلیلگران، ریختن قبح طلاق سبب شده تا تصمیمها جدی تر باشند. مجید قاسم کردی، حقوقدان و فعال مدنی، در این مورد گفت: « لازم است که نگاه جامعه به طلاق به عنوان یک راهحل در شرایط ناسازگار تغییر کند. زمانی که زوجها بتوانند بدون ترس از قضاوت اجتماعی تصمیم بگیرند، بسیاری از مشکلات ناشی از طلاق خاکستری کاهش خواهد یافت.» از طرفی وی با توجه به مسائلی اقتصادی اشاره دارد که با اصلاح قوانین و حمایتهای اقتصادی میتواند افزایش نرخ طلاق خاکستری را کاهش داد.