حمله یک روزنامه به صداوسیما:
صداوسیما مرجعیت خبری خود را از دست داده است

تجربه جنگ ۱۲روزه و درحالیکه مردم به لحاظ شرایط جنگی به دنبال یک مأمن رسانهای و خبری قابل اعتماد و اطمینان میگشتند، نشان داد که صداوسیما از درک شرایط و قابلیت جذب و جلب مخاطب و تبدیلشدن به یک مرجعیت کوچک رسانهای به لحاظ سیاسی و حرفهای برخوردار نیست.
روزنامه شرق در مطلبی انتقادی از صداوسیما عنوان کرد که صدواسیما مرجعیت خبری و رسانه ای خود را از دست داده است.
این روزنامه نوشت: تا زمانی که یک رسانه یا شبکه رسانهای در نقش و جایگاه نسبی مرجعیت خبری و رسانهای در ایران شکل نگیرد و جامعه ایرانی به یک رسانه و شبکه رسانهای به طور نسبی یا اکثریت، اعتماد و اطمینان نداشته باشند، جامعه ایرانی روی ثبات و رفاه را نخواهد دید.
بدیهی است که در شرایط حاضر و با توجه به زیرساختهای فنی و اقتصادی، صداوسیما مهمترین و آسانترین و فوریترین رسانه برای تبدیلشدن به مرجعیت نسبی رسانهای است.
واقعیت این است که صداوسیمای جمهوری اسلامی سالهاست مرجعیت خبری و رسانهای خود را با فعالشدن شبکههای ماهوارهای و رسانهای خارجی و شبکههای رسانهای در فضای مجازی از دست داده است و عملا در فضای عمومی و اجتماعی ایران، صداوسیما از کمترین اعتماد و اطمینان و به عبارت دقیقتر از کمترین رجوع رسانهای برخوردار است.
این نبود اعتماد و اطمینان باعث شد عملا امکان تحرک و قدرت رسانهای در جامعه ایرانی با حضور رسانههای غیرملی، سیاسی و خارجی افزایش یابد و صداوسیما عملا بازی رسانهای را به دیگر رسانهها واگذار کند و صرفا در وادی توهمات و محاسبات سیاسی و باندی گرفتار باشد و در مواردی به بازی غیرحرفهای و باندی با رسانههای دیگر برای تقابل یا واکنش وارد شود.
نتیجه این رفتار و کارکرد فاصلهگرفتن بیشتر جامعه با صداوسیمای بهاصطلاح ملی و گرفتارشدن در وادی بیانتها و پرابهام رسانههای مختلف است که اغلب با هزینههای خارجی و با نیتهای سوء در حال خبرپراکنی و استحاله جامعه ایرانی هستند. صداوسیمای کنونی نهتنها کارکرد و وظیفه ملی خود را بهخوبی انجام نمیدهد، بلکه با دلزدهکردن مخاطبان ایرانی، باعث سرگردانی و گرفتاری مخاطبان در میان خیل عظیمی از رسانهایهای بیاعتبار و بیهویت میشود. این شرایط میتواند یکی از بزرگترین تهدیدات برای ایران به لحاظ همبستگی ملی و حفظ تمامیت ارضی کشور باشد.
تجربه جنگ ۱۲روزه و درحالیکه مردم به لحاظ شرایط جنگی به دنبال یک مأمن رسانهای و خبری قابل اعتماد و اطمینان میگشتند، نشان داد که صداوسیما از درک شرایط و قابلیت جذب و جلب مخاطب و تبدیلشدن به یک مرجعیت کوچک رسانهای به لحاظ سیاسی و حرفهای برخوردار نیست.
انتشار دیرهنگام اخبار آنهم اخباری ناقص و ضعیف، تحلیلهای بهشدت ضعیف و سبک، همگی باعث شد که متأسفانه رسانهها و شبکههای ماهوارهای و مجازی که اغلب نقش منفی در وحدت و همگرایی ملی ایرانیان بازی میکردند، میداندار فضای رسانهای و اطلاعرسانی دوران جنگ باشند و اگر شعور و درک سیاسی اکثریت ایرانیان با وجود همه بیمهریها و ناملایمات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی نبود، مشخص نبود که چه شرایطی برای کشور رقم میخورد.
حفظ و تداوم همبستگی اجتماعی شکلگرفته و تبدیل آن به یک ظرفیت پایدار و مؤثر در روند توسعه، ثبات سیاسی و امنیت پایدار در گرو وجود شبکههای ارتباطی و اطلاعاتی سالم، شفاف و واقعبینانه است و در این راستا صداوسیما با تغییر رویکردها و راهبردها و عبور از نگرشهای جناحی و باندی سیاسی و اقلیتمحور و فعالکردن عناصر ملی و میهنی و بهرهگیری از همه ظرفیتهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کشور، باید به جایگاه ملی و مرجعیت ملی رسانهای تبدیل شود و کارکرد و مسئولیت واقعی و حیاتی خود را در تقویت روحیه ملی و همبستگی اجتماعی ایرانیان از طریق جلب اعتماد عمومی و جذب همه ایرانیان ایفا کند.
بدون مرجعیت ملی رسانهای و ارتباطی و با تداوم رویکردها و راهبردهای کنونی صداوسیما، نهتنها همبستگی اجتماعی و ملی شکل نمیگیرد و تقویت نمیشود، بلکه چهبسا این شرایط مورد تهدید نیز قرار گیرد.