در گفتوگو با کارشناسان بررسی شد؛
آزمون راهبردی ایران در شرق

رئیس دستگاه دیپلماسی کشورمان روز گذشته ۲۳ تیرماه در رأس هیئتی تهران را به مقصد پکن ترک کرد؛ سفری که به ادعای ناظران هر چند با هدف حضور در اجلاس وزرای خارجه اعضای سازمان همکاری شانگهای انجام شده، اما در مقطع کنونی میتواند به فرصتی برای اعلام مواضع تهران در باب آینده مناقشاتش با واشنگتن تبدیل شود.
با گذشت چند هفته از تجاور نظامی اسرائیل به تمامیت ارضی کشورمان و همراهی تلآویو با واشنگتن در حمله به تاسیسات هستهای صلحآمیز ایران، آینده مذاکرات هستهای میان تهران و امریکا در یکی از پرابهامترین و پرریسکترین مراحل خود قرار گرفته است.
به گزارش اعتماد، در همین راستا سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران صراحتا تاکید کرده که بازگشت تهران به میز مذاکره تنها در صورتی ممکن است که ایالاتمتحده تضمینهای عملی برایعدم تکرار جنگ ارائه بدهد.
در عین حال به گفته او، دستور کار مذاکرات باید صرفا به موضوع هستهای محدود و حق غنیسازی ایران بدون تردید به رسمیت شناخته شود. درحالی که به باور برخی ناظران، مسیر دیپلماسی در پی حمله اخیر به شدت صعب و پیچیده شده، برخی تلاشهای میانجیگرانه ازسوی قطر و حتی ریاض برای کاهش سطح تنشها میان تهران و واشنگتن در جریان است.
همزمان با این تحرکات اروپا نیز وارد مرحلهای تازه شده و به ادعای برخی منابع دیپلماتیک، در حال بررسی فعالسازی زودهنگام مکانیسم ماشه جهت اعمال فشارهای بیشتر بر تهران است؛ هر چند این موضوع ازسوی وزارت امور خارجه ایران به صراحت تکذیب شده است.
در همین حال، رییس دستگاه دیپلماسی کشورمان روز گذشته در راس هیاتی تهران را به مقصد پکن ترک کرد. سفری که به ادعای ناظران هر چند با هدف حضور در اجلاس وزرای خارجه اعضای سازمان همکاری شانگهای انجام شده اما در مقطع کنونی میتواند به فرصتی برای اعلام مواضع تهران در باب آینده مناقشاتش با واشنگتن تبدیل شود.
در سلسله گفتوگوهایی با هدف ارزیابی چشماندازها درباره آینده روابط ایران و امریکا با لحاظ کردن مولفههای مهمی که در این مسیر وجود دارد، با کیومرث یزدانپناه، استاد ژئوپلیتیک دانشگاه تهران و امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل امریکا گفتوگو شده است.
یزدانپناه ضمن تشریح شرایط پیشروی تهران و واشنگتن چشمانداز مثبتی را برای برگزاری مذاکرات و همچنین شکلگیری توافقی هر چند میانمدت متصور نشد.
ابوالفتح اما با تمرکز بر پیامدهای فعالسازی مکانیسم ماشه متذکر شد اگرچه فعال شدن ماشه قطعا پیامدهایی به دنبال خواهد داشت اما آثار منفی آن تا حدود زیادی به رویکرد شرکای تجاری ایران بستگی دارد. مشروح این گفتوگو در ادامه میآید.
یزدانپناه: امریکا و متحدانش با اتکا به گفتمان قدرت مذاکره را اهرمی برای تغییر راهبردایران در منطقهای و برنامه هستهای میدانند
کیومرث یزدانپناه، استاد ژئوپلیتیک دانشگاه تهران در پاسخ به سوال نخست در باب چشمانداز آینده تنشهای تهران و واشنگتن باتوجه به عمق اختلافات موجود در باب بازگشت به میز مذاکره تاکید کرد: به باور من مسالهای که در قالب مذاکرات چند ماه اخیر میان ایران و امریکا پیگیری شد، بسیار پیچیدهتر از آن چیزی است که تصور میشود و نمیتوان آن را در قالب یک روند ساده لحاظ کرد. این روند، به باور این کارشناس مسائل ژئوپلیتیک، این فرآیند کشور ما را امروز در مسیر بسیار سختی قرار داده و تهدیداتی که با آن مواجه بودهایم، عملا به تهدیدات راهبردی تبدیل شده است.
به گفته یزدانپناه، چند نکته اساسی باید در این زمینه مورد توجه قرار بگیرد؛ نخست، اهداف مذاکره است: مذاکره برای چه هدفی قرار است صورت بگیرد؟ سقف مذاکرات چیست؟ درک و حساسیت طرفین نسبت به ماهیت مذاکرات چگونه است؟ و از همه مهمتر شرایط حاکم بر روند مذاکره کدام است؟
این استاد ژئوپلتیک در ادامه گفت: به نظر میرسد تمام این مسائلی که آقای عراقچی به آنها اشاره کردند، بالاخص پس از حمله تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی به تمامیت ارضی کشورمان و همچنین پاسخ ایران به سرزمینهای اشغالی و همچنین بعد از توقف تبادل آتش میان دو طرف، مواضعی نیستند که مورد پذیرش امریکا، متحدانش و حتی رژیم صهیونیستی یا مسوولان فعلی نظام بینالملل باشند. متاسفانه آنان نسبت به ایران رویکرد سرسختانهای اتخاذ کردهاند.
یزدانپناه در ادامه گفتوگویش خاطرنشان کرد: درک آنها از فعل و انفعالها این است که ایران در انزوا قرار گرفته و با تشدید فشارها، رویکرد خود را تغییر خواهد داد. به اعتقاد من طرف مقابل آشکارا دو هدف مشخص را دنبال میکند، نخست، ایران نباید هیچگونه فعالیت هستهای داشته باشد و دوم، جمهوری اسلامی باید رویکرد خود نسبت به منطقه غرب آسیا و محور مقاومت را به طور کلی تغییر بدهد.
به گفته یزدانپناه اگر ایران در قبال این دو مطالبه، موضع روشنی اتخاذ نکند، هرگونه گفتوگو یا اظهارنظری صرفا وقتکشی است و به طور قطع ما را به نتیجهای مشخص در آنچه تحت عنوان مذاکره مطرح میشود، نخواهد رساند. چراکه طرف مقابل با گفتمانی بر پایه قدرت وارد میدان مذاکره میشود، در حالی که گفتمان ما مبتنی بر حقطلبی و عدالتخواهی است. ما این را صادقانه بیان میکنیم، اما طرف مقابل با اتکا به گفتمان قدرت، صرفا در جهت تحقق اهداف خود پیش میرود. از همین رو است که وقتی آقای عراقچی سخن از ازسرگیری مذاکرات به میان میآورند، آن را مشروط به دریافت تضمینهای لازم میدانند.
یزدانپناه در ادامه همچنین تاکید کرد: با این حال، متاسفانه هیچ کشوری در عرصه بینالمللی وجود ندارد که از گفتمان جمهوری اسلامی حمایت کند یا بتواند طرف مقابل را تحت فشار قرار بدهد. همزمان شاهد هستیم که کشورهای اروپایی که متحدان سنتی امریکا محسوب میشوند، به شکل دیگری بر ایران فشار وارد میکنند. اکنون نیز تهدید به فعالسازی مکانیسم ماشه مطرح است و چهبسا در مردادماه این تهدید عملی شود و یک بحران دیگر به بحرانهای موجود اضافه شود. در مجموع، با توجه به این شرایط، هیچ چشمانداز امیدوارکنندهای برای ازسرگیری مذاکرات دیده نمیشود.
یزدانپناه در پاسخ به دیگر پرسش مبنی بر ارزیابی رویکرد احتمالی تلآویو در صورت بازگشت تهران و واشنگتن به میز مذاکره تاکید کرد: رژیم صهیونیستی رویکرد خاص خود را دارد و باید تاکید کرد که روند روابط ایران و امریکا و همچنین مذاکرات احتمالی میان دو کشور، مبتنی بر توازن و برابری نخواهد بود. فضای این مذاکرات بیشتر به تحمیل مواضع و اعمال فشار شباهت دارد تا یک گفتوگوی سازنده. در همین راستا، اسراییل پس از حمله اخیر خود به تمامیت ارضی کشورمان، احتمالا به دنبال آن است تا بار دیگر فرصتی برای آسیبرسانی به ایران پیدا کند. هدف ادعایی این رژیم، در واقع خارج کردن جمهوری اسلامی از جایگاه فرماندهی محور مقاومت است؛ جایگاهی که بهزعم و ادعای آنها ایران آن را برعهده دارد.
به گفته این استاد ژئوپلیتیک مساله اسراییل نه گفتمان میان ایران و امریکاست، نه چارچوب دیپلماتیک؛ بلکه دغدغه اصلی وادعایی این بازیگر، رفع کامل تهدید ایران است. اکنون جمهوری اسلامی در نگاه راهبردی این گروه از بازیگران، مهمترین تهدید عملیاتی در گستره غرب آسیا به شمار میرود. به همین دلیل هم است که اتاقهای جنگ رژیم صهیونیستی با جدیت به دنبال آن هستند که محیط راهبردی پیرامون خود را از حضور و نفوذ ایران خالی کنند.
از نظر من، باید آمادگی آن را داشته باشیم که هر لحظه، اتفاقات جدیدی رخ بدهد. به باور یزدانپناه از طرفی آنچه ما به عنوان خطوط قرمز برای خود تعریف میکنیم و حاضر به عقبنشینی از آن نیستیم، برای طرف مقابل به ویژه اسراییل ظاهرا دیگر اهمیتی ندارد. همین مساله موجب شده که احیانا دیگر مذاکرهای نتواند مانع تعرض اسراییل به ایران شود. لذا ما باید با هوشمندی و درایت، از این شرایط خطرناک عبور کنیم.
این استاد ژئوپلیتیک در ادامه گفت: اگر مجددا ایران گرفتار اقداماتی مشابه آنچه ازسوی اسراییل و متحدانش از جمله امریکا دیدیم شود، تبعات آن بسیار سنگین خواهد بود تا جایی که ممکن است شیرازه کشور را نیز از هم بگسلد. لذا اکنون اصلیترین وظیفه ما، دفاع از کیان سرزمینمان است. جنگ ۱۲روزه اخیر نشان داد که اختلافات داخلی نباید اولویت ما باشد. در شرایط جنگی معمولا پرهزینهترین خسارتها بر دولت تحمیل میشود. بنابراین باید رویکردی مبتنی بر خویشتنداری و تساهل در قبال گفتمانها و دیدگاههای مختلف شکل بگیرد.
به باور یزدانپناه در این مقطع، عبور از وضعیتی که گرفتار آن شدهایم، نیازمند جرات و جسارت است. حملاتی که امروز به دولت فعلی و شخص رییسجمهور، آقای پزشکیان، صورت میگیرد، یک اشتباه بزرگ است. به نظرم بعد از شهید رجایی، پزشکیان همراهترین، هماهنگترین و تابعترین رییسجمهور بوده و نباید این ویژگی همراه با جسارت و صلابت ایشان در تصمیمگیریها را با فشارهای بیمورد و هزینهزا مخدوش کرد، چرا که در شرایط حساس فعلی، حمله به ایشان نهتنها عقلانی و منطقی نیست، بلکه میتواند به امنیت ملی کشور نیز آسیب وارد کند. نباید اجازه داد تریبونها و رسانهها به جولانگاه اظهارات افرادی تبدیل شوند که نه مشروعیت لازم برای گفتمانسازی دارند و نه از نظر کارشناسی در جایگاهی هستند که چنین اظهارنظرهایی داشته باشند.
یزدانپناه در پاسخ به دیگر سوال در باب ارزیابی رویکرد مسکو در قبال تنشهای تهران و واشنگتن خاطرنشان کرد: روسیه و ایران، در هر صورت، دو کشوری هستند که به دلیل حسن همجواری طی سالیانی، روابطی با فراز و نشیبهای فراوانی داشتهاند. از منظر ژئوپلیتیک و استراتژیک نیز همجواری این دو کشور روابطی متعارف و معمول میان آنها برقرار کرده است. با این حال، نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که روسیه امروز برای دیگر قدرتهای جهانی، بازیگر قابل اعتنایی محسوب نمیشود. این واقعیتی است که ایران نیز باید با دقت و هوشیاری آن را درک کند. بسیاری از تحلیلگران غربی و حتی برخی ناظران شرقی معتقدند که چاقوی روسیه آنقدر تیز نیست که بتوان با تکیه بر آن هدفی جدی را دنبال کرد.
به باور این استاد ژئوپلیتیک در هر صورت، خود روسیه چند سالی است که درگیر جنگ اوکراین شده است. اما فارغ از این موضوع در چنین شرایطی، یکی از خطراتی که وجود دارد، دامن زدن به ابهام و تردید درباره وضعیت اورانیوم غنیشده ایران است؛ موضوعی که بهزعم من بخشی از یک جنگ رسانهای، تبلیغاتی و روانی بسیار قدرتمند علیه جمهوری اسلامی ایران قلمداد میشود.
این جنگ، اغراقآمیز تلاش میکند نشان بدهد که ایران، از منظر فعالیتهای هستهای، همچنان یک تهدید است؛ تهدیدی که میتواند دستاویزی برای تشدید فشارها یا حتی رویاروییهای جدید با ایران باشد، ازجمله احتمال ازسرگیری تنشهای نظامی میان ایران و امریکا یا حتی اروپا و نیز رژیم صهیونیستی. از این منظر، هرگونه اظهارنظر یا موضعگیری که از سوی مقامات روسی درباره موضوعات مرتبط با برنامه هستهای ایران مطرح میشود، باید به سرعت و با قدرت، از سوی مقامات ایرانی پاسخ داده شود؛ آن هم با تکیه بر استدلالها و دادههای رسمی و مستند. چراکه دشمن در پی تجمیع بهانههاست؛ مجموعهای از ادعاها که بتواند با استناد به آنها اقداماتی علیه ایران را توجیه کند.
یزدانپناه در ادامه گفت: از طرفی اکثر مواضعی که در زمینه برنامه هستهای کشورمان ازسوی برخی بازیگران بینالمللی مطرح میشود، دوپهلو و مبهم است. این وضعیت ایجاب میکند که با حساسیت و دقت کامل، از دامن زدن به این ابهامات خودداری شود. تریبونها، زبانها و گفتمانهایی که در زمان و موقعیت نادرست فعال میشوند، ممکن است هزینههایی سنگین برای کشور به همراه داشته باشند.
این استاد ژئوپلیتیک در پاسخ به دیگر پرسش در باب اهمیت سفر اخیر وزیر امور خارجه کشورمان به پکن در مقطع کنونی تاکید کرد: به باور من سفر آقای عراقچی به چین فارغ از حضور در نشست وزرای خارجه سازمان همکاری شانگهای، میتواند یک فرصت دیپلماتیک باشد. با این حال، باید به این نکته اساسی اشاره کرد که در وظایف ذاتی سازمان شانگهای، هیچ بندی مشابه آنچه در اتحادیه اروپا یا اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا (آسهآن) وجود دارد، دیده نمیشود؛ به عبارت دیگر، در این سازمان تعهدی وجود ندارد که برمبنای آن اگر به یکی از اعضا حمله نظامی صورت گرفت، تعرض به آن عضو، تعرض به کلیت سازمان محسوب شود و دیگر اعضا موظف باشند که از کشور مورد حمله حمایت و دفاع کنند.
به باور یزدانپناه البته، این سازمان اساسا یک نهاد نظامی فعال به شمار نمیرود، اما به هر حال، ظرفیتهای دیپلماتیک و ژئوپلیتیکی بالقوهای در آن نهفته است. در هر حال آقای عراقچی باتوجه به مهارتها و تجربههایی که دارد، میتواند از این تریبون استفاده کرده و تلاش کند که چین و روسیه به عنوان دو عضو کلیدی و در عین حال متحدان جمهوری اسلامی ایران واکنشی راهبردیتر و فراتر از صرف صدور بیانیه از خود نشان بدهند.
این استاد ژئوپلیتیک در ادامه گفت: حتی اگر ایشان بتواند سازمان همکاری شانگهای را متقاعد کند که بیانیهای علیه رژیم صهیونیستی در محکومیت حمله نظامی اخیر آن به خاک ایران صادر کند، این میتواند خود به یک ابزار بازدارنده و اهرم فشار علیه اسراییل تبدیل شود. هرچند بعید میدانم که در شرایط فعلی، سازمان شانگهای حاضر باشد چنین موضعگیری صریح و فعالی علیه اسراییل اتخاذ کند، اما به هر حال از آقای عراقچی انتظار میرود که با صراحت، قاطعیت و پشتوانه عضویت دائمی ایران در این سازمان، این مطالبه را مطرح کند. اکنون که جمهوری اسلامی به عنوان عضو رسمی این نهاد منطقهای پذیرفته شده، میتوان انتظار داشت که سایر اعضا نیز در قبال تهدیدات آشکار علیه یکی از اعضای خود، واکنش مسوولانهتری داشته باشند.
در مجموع باید گفت که در شرایط بسیار سخت و حساسی قرار داریم و تمام گسلهای ژئوپلیتیک خارجی بر ضد کشورمان فعال شدهاند و ساختار ژئوپلیتیک ایران نیز به گونهای است که اگر مغایر با سازههای شکلدهنده آن عمل بشود به بدترین شکل ممکن تنبیه خواهیم شد.
ابوالفتح: بازدارندگی ایران نه در دریافت تضمین از امریکا، بلکه در توانمندیهای آفندی و پدافندی است که مانع از اقدام خصمانه میشود
امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل امریکا در پاسخ به پرسش در باب ارزیابی پیششرطهای موردنظر تهران برای بازگشت به میز مذاکره تاکید کرد: استفاده از واژه «تضمین» ایرادی ندارد. اما مساله اینجاست که آیا واقعا باور داریم که امریکا تضمینی خواهد داد یا نه و پای آن هم خواهد ایستاد؟ البته که امریکاییها حتی اگر چیزی را اعلام کنند، تضمینی وجود ندارد که به آن پایبند بمانند.
به باور ابوالفتح ما آن قدر به امریکا بیاعتماد هستیم که حتی اگر خودشان هم بگویند، باز تعهداتشان برای ما قابلپذیرش نیست. بنابراین درخواست تضمین بهلحاظ عملی معادلهای را تغییر نمیدهد. اما آنچه مانع حمله میشود، نه وعدههای امریکا، بلکه مجموعهای از توانمندیهای آفندی و پدافندی ایران است؛ این کنشها فقط به توان نظامی محدود نمیشود. اقتصاد، فرهنگ، اجماع داخلی و قدرت دیپلماتیک، همه اینها در کنار هم یک پکیج بازدارندگی را تشکیل میدهند که نهایتا طرف مقابل را به این جمعبندی میرساند که آیا حمله به ایران منطقی هست یا نه؟
این کارشناس مسائل امریکا در ادامه گفت: نمیدانم منظور دقیق آقای عراقچی از طرح موضوع تضمین چیست. اما در مقام عمل، واقعیت این است که چنین تضمینی مابهازای مشخص و موثری ندارد.
ابوالفتح در پاسخ به دیگر پرسش درباره نتیجه تاکید ایران بر مواضع خود مبنی بر انجام غنیسازی خاطرنشان کرد: من هم دقیقا نمیدانم چه بر سر برنامه غنیسازی ایران آمده و وضعیت اورانیومهای غنیشده چگونه است. حتما خساراتی وارد شده است. اما حتی اگر چیزی از تاسیسات یا مواد باقی نمانده باشد، ایران همچنان بر این موضوع تاکید دارد که غنیسازی یک حق مسلم برای کشورمان است. فرض کنیم که صد درصد ظرفیت غنیسازی نابود شده باشد، که البته احتمال چنین فرضیهای بسیار ضعیف است. به هر حال، دانش فنی غنیسازی قابل بمباران نیست. دستگاهها دوباره قابل احیا هستند، دانشمندان قابل جایگزینیاند. حتی اگر همه زیرساختها هم از بین رفته باشند، ایران میخواهد از این حق برخوردار باشد.
به گفته ابوالفتح بنابراین اصرار ایران بر حق غنیسازی لزوما به این معنا نیست که صنعت غنیسازی فعلا فعال و پابرجاست. حال در مورد اینکه آیا این موضوع میتواند بهانهای برای حمله باشد یا نه، باید گفت که در سیاست هیچ چیز غیرممکن نیست. احتمال حمله وجود دارد؛ چه با غنیسازی، چه بدون آن. اگر موضوع مورد بحث غنیسازی نباشد، موضوع موشکی را پیش میکشند، یا هر بهانه دیگری. پس اگر واقعا روایت ترامپ و نتانیاهو این باشد که ما زدیم و نابود کردیم و کار تمام شد و دستگاههای اطلاعاتیشان هم آن را تایید کنند، ادامه ماجرا بیشتر جنبه جنگ روانی پیدا میکند. اما اگر ایران واقعا توانسته باشد بخشی از اورانیومها را نجات بدهد احتمال تکرار عملیات از سوی آنها وجود دارد.
این کارشناس مسائل امریکا در پاسخ به دیگر سوال در باب واکنشهای احتمالی ایران به کلیدخوردن سازوکار مکانیسم ماشه تاکید کرد: اولا باید توجه داشت که مکانیسم ماشه بدین شکل گه گفته میشود فعال نمیشود. برای فعالسازی این سازوکار، باید یکی از اعضای برجام رسما اعتراض خود را اعلام کند. پس از آن، کمیسیونی تشکیل میشود که ۱۵ روز فرصت دارد بررسی کند. در ادامه، موضوع به سطح وزرای خارجه میرود و درنهایت، اگر به نتیجهای نرسند، پرونده به شورای امنیت ارجاع داده میشود. به باور ابوالفتح اما اگر این روند ادامه یابد، به احتمال زیاد اروپا در مسیر فعالسازی مکانیسم ماشه گام برخواهد داشت. بنابراین کشور باید خود را برای ورود به این مرحله آماده کند. البته اینکه این مرحله تا چه اندازه اثرگذار خواهد بود، به رفتار و کنشگری شرکای تجاری ایران بستگی دارد.
ابوالفتح در ادامه گفت: به باور من، دایره و شدت تحریمهای امریکا به مراتب بیشتر و گستردهتر از تحریمهایی است که سازمان ملل وضع میکند. بنابراین، آنچه اکنون در حال وقوع است، تقریبا همان چیزی است که در صورت بازگشت تحریمهای شورای امنیت نیز رخ میدهد. لذا اتفاق تازهای نیست، فقط ممکن است بهانههایی برای اقداماتی از قبیل توقیف کشتیهای ایرانی یا اعمال فشارهای نظامی، فراهم شود. البته اقدام نظامی همواره در دستور کار برخی از بازیگران قرار داشته، چه مکانیسم ماشه فعال شود یا نه. امریکاییها برای اقدام نظامی منتظر مجوز نمیمانند.
این کارشناس مسائل سیاست خارجی در ادامه تاکید کرد: نکته مهم دیگر این است که آیا شرکای مهمی چون چین با سایر بازیگران عضو همراهی خواهند کرد یا نه. این بستگی دارد به منافع ملی این کشورها دارد. در شرایطی که چین درگیر جنگ تجاری با امریکا است، احتمال اینکه با سیاستهای واشنگتن همراهی کند، پایین است. چینیها زمانی همراهی میکنند که با امریکا در رفاقت باشند و اقتصادشان تحت فشار نباشد. اکنون، با توجه به تخفیفهایی که از ایران در خرید نفت میگیرند، بعید است بخواهند مشتری خوبی مثل ایران را بهراحتی کنار بگذارند. البته این بهمعنای آن نیست که فشار اقتصادی بر ایران کم میشود؛ بلکه احتمالا هزینههای ایران بالا میرود، تخفیفها بیشتر میشود، یا واسطههای بیشتری وارد فرآیند فروش میشوند.
به باور ابوالفتح درنهایت اگر قطعنامههای شورای امنیت به واسطه فعالسازی ماشه بازگردند، ایران ذیل ماده ۴۱ فصل هفتم منشور ملل متحد قرار میگیرد. این ماده به اعمال تحریمهای غیرنظامی علیه کشورهایی که تهدیدی علیه صلح و امنیت بینالمللی تلقی شوند، اجازه میدهد. اما آنچه خطرناکتر است، ماده ۴۲ فصل هفتم است که به شورای امنیت اجازه میدهد اقدامات نظامی علیه آن کشور انجام شود. با این حال، برای رفتن از ماده ۴۱ به ماده ۴۲، نیاز به رأیگیری مجدد در شورای امنیت وجود دارد. در آنجا روسیه و چین همچنان امکان استفاده از حق وتو دارند. بنابراین، ما مستقیما ذیل ماده ۴۲ نمیرویم، بلکه در ماده ۴۱ باقی میمانیم مگر آنکه روسیه و چین تغییر موضع بدهند که احتمال آن بسیار کم است.