اولین اتوبوسهایی که به تهران آمد درست ۶۴ سال پیش، رودمستر بود که در آن از انتها باز میشد و اتوبوس قرمز لیلاند معروف به اتوبوس دماغی و لیلاند آبی که دماغ نداشت.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۴۴۴ مطلب
اولین اتوبوسهایی که به تهران آمد درست ۶۴ سال پیش، رودمستر بود که در آن از انتها باز میشد و اتوبوس قرمز لیلاند معروف به اتوبوس دماغی و لیلاند آبی که دماغ نداشت.
موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران تصاویری از تهران قدیم منتشر کرده است که دیدنش شرایط آن روزهای ایران را بیشتر برایمان روشن میکند.
قدمت برج آب بانک ملی، به دوره قاجار برمیگردد. این برج آب که در هفت طبقه بنا شده برای استفاده ذخیره آب چاهها در آبیاری فضای سبز ساخته شده است.
روزگاری این خیابان و کوچههای اطرافش به واسطه حضور عبادتگاههای ادیان مختلف محل زندگی ارامنه، زرتشتیها و کلیمیها بود. این روزها کمتر اثری از این هموطنان در این خیابان به چشم میخورد و به همین دلیل این عبادتگاهها شلوغی و رفت و آمد همیشگی را ندارد.
کفش و کلاه، بخشهای اجباری دیگری از پوشش لباس مردان بود. معانی درباره نوع کفش و کلاه در آن دوره میگوید: «اهالی تهران با توجه به توان مالیشان گیوه، چارق یا نعلین به پا میکردند. البته کلاه بخش مهمی از لباس مردان در آن دوران به شمار میرفت. یعنی هیچ مردی بدون کلاه و سرپوش در کوچه و خیابان ظاهر نمیشد. »
بلوار کشاورز را سال ۱۳۳۶ دکتر «سرافراز غزنی»، استاد دانشگاه شهید بهشتی و تهران، زمانی که از سوی یک شرکت مشاوره و سازنده آلمانی انتخاب میشود، در ۳۰سالگی، طراحی و اجرا میکند؛ بزرگترین سازه شهری که گذشت زمان چیزی از اصالت و دوامش کم نکرده است.
قدمت باغ فردوس به دوره قاجار میرسد و سنگ بنای آن را محمدشاه گذاشت، هر چند عمر سومین شاه قجر کفاف نداد که لذت زندگی در این باغ را بچشد و ناکام از دنیا رفت. پس از مرگ محمدشاه، ناصرالدینشاه اراضی اطراف باغ را از مالکان خرید و آن را گسترش داد.
طبق تصمیماتی که در جلسات متعدد کمیسیون جمعآوری ولگردان و گدایان تهران اتخاذ شده بود صبح امروز به تمام کلانتریها دستور داده شد که پاسبانها موظفند ولگردان را جمعآوری و به ماموران شهرداری تحویل دهند.
دیوارهای سنگی و بلند نخستین نمایی است که رهگذران خیابانهای شهرآرا و پاتریس لومومبا هنگام گذر از مجموعه کاخ سنگی با آن مواجه میشوند. گفته میشود عملیات ساخت این کاخ در زمینی به وسعت ۱۲ هزارمترمربع، به درخواست «رحیم علی خرم» از افراد سرمایهدار حکومت پهلوی دوم و صاحب نفوذ در دربار بوده شروع شد.
پس از پایان اصلاحات ارضی در ابتدای دهه۴۰ و بر هم خوردن نظام زراعتی، سیلی از آوارگان روستایی و بهویژه آنهایی که تکهزمینی گیرشان نیامده بود، به امید زندگی بهتر به سوی شهرهای بزرگ سرازیر شدند، عمده بارانداز این فقرا اَبَر شهر تهران بود. شهری درندشت که کسی، کسی را نمیشناخت و آنچنان گسترده و وسیع بود که در هر دره و کوه و کمر آن میشد آلونکی و زاغهای بنا کرد.