تهران قدیم چندین دروازه داشت که هر روز مسافران زیادی از این دروازهها از شهر بیرون میرفتند یا وارد شهر میشدند. بروبیای مسافرها از این دروازهها محلههایی را ایجاد کرد که اسم این دروازهها را بهخود گرفتند.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۴۷۰ مطلب
تهران قدیم چندین دروازه داشت که هر روز مسافران زیادی از این دروازهها از شهر بیرون میرفتند یا وارد شهر میشدند. بروبیای مسافرها از این دروازهها محلههایی را ایجاد کرد که اسم این دروازهها را بهخود گرفتند.
تابستان جمعیت تهران قدیم نصف میشد. هر کس توان سفر داشت بار سفر میبست و با اهلوعیال راهی ییلاق و روستاهای کوهستانی میشد. این رسم در میان خانوادههای مرفه بسیار رواج داشت.
دروازه نو در دوره محمدشاه قاجار تأسیس شد و بههمین دلیل دروازه محمدیه هم نام گرفت. این دروازه از دروازههای اصلی شهر نبود، چون داخل حصار تهران قرار داشت.
نام مهدی موش با گذشت زمان از تابلوی یکی از قدیمیترین خیابانهای تهران محو شد و این کوچه یا خیابان با نام مهدی خان شناحته میشد که در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به شهید فروزش تغییر پیدا کرد. در دوره قاجار بخش قابل ملاحظهای از املاک مهدی موش در همین خیابان بود و به همین دلیل به این نقطه از تهران گذر مهدی موش میگفتند.
دستور میدهند ماستبند را جلو مغازهاش آویزان کنند و ماستها را داخل پاچه شلوارش بریزند تا آب آن گرفته شود و به قول معروف ماست کیسه شود. ماست بندهای تهران هم بلافاصله بعد از شنیدن این خبر و از روی ترس همه ماستهایشان را داخل کیسه میریزند تا سفت شود.
طبق آنچه در کتیبههای قدیمی مربوط به تاریخچه طهران پیدا شده، پس از فتح شیراز بهدست آقامحمدخان قاجار یا همان بنیانگذار دودمان قاجاریه و با سقوط حکومت زندیه، خانواده سلطنتی زند به روستای یافتآباد در تهران منتقل _ تبعید_ شدند تا برای جلوگیری از کودتا و هر گونه آشوب تحت مراقبت قرار گیرند.
در دهه ۶۰ ساختمان سازی، سر و شکل رستمآبادـ اختیاریه را عوض کرد. در اوایل همین دهه، ساخته شدن بزرگراه شهید صدر، شکاف عمیقی در بافت منطقه به وجود آورد. محدوده رستمآباد بالا و پایین کاملاً از هم جدا شد.
سید علی بابا ابراهیمی و زن آقا در جایی که الان ایستگاه سید است در همان چادر، قهوهخانهشان را بر پا میکنند. اوایل با همان ظرف و ظروف خودشان کار راه میافتاد، ولی کمکم که ساختوساز زیاد شد کار آنها هم رونق میگیرد، طوری که روزی ۱۰۰ـ ۱۵۰ تا دیزی بار میگذارند.
در تصویر زیر عبوری به ایران قدیم خواهیم داشت.
هر ۱۰۰ ـ ۲۰۰ متر هم روی دیواری نوشتهاند: خیابان یخچال. خیابانی که قدیمها اسم و رسمدارتر بوده گویا. راهی که کشیده شده بود شمیران را وصل کند به دروس؛ که حالا بعد از یک ساعت پرسوجو تنها کسانی که از قدیمهای خیابان چیزی یادشان مانده جمشید نراقی است و علی احمدی. تنها کسانی که حوصله حرف زدن دارند.