خیابان شریعتی. به سمت میدان قدس. زیر پل صدر. جایی که کمر خیابان شکسته میشود و ماشینها و بوقهایشان زنجموره میکنند که دزاشیب را بالا بروند. آه از نهاد آسفالت بالا میرود و آفتاب سُر میخورد روی بتنهای قد کشیده پل. قوسی کشیده میشود بر بال چپ خیابان و پشت سیمهای خاردار باغ قلهک؛ که هیچ خبری نیست. جز رفت و آمد آرام. صدایهای خفیف. زندگیهای خاموش.