به گفته زن جوان، وی و همسرش که هر دو وکیلهای ماهری بودند پس از یک درگیری ساده لفظی به خاطر خیانتهای مقتول دچار درگیری و ضرب و شتم وحشیانهای شدند که در این اتفاق به علت عصبانیتهای زیاد زن جوان، همسر وی به طرز فجیعی به قتل رسید.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۲۵۶ مطلب
به گفته زن جوان، وی و همسرش که هر دو وکیلهای ماهری بودند پس از یک درگیری ساده لفظی به خاطر خیانتهای مقتول دچار درگیری و ضرب و شتم وحشیانهای شدند که در این اتفاق به علت عصبانیتهای زیاد زن جوان، همسر وی به طرز فجیعی به قتل رسید.
این گونه بود که نفرت در وجودم ریشه دواند و من هم برای اثبات زشتی ارتباط نامتعارف با دیگران در یکی از گروههای دوست یابی تلگرام با «پیام» آشنا شدم و در همان گروه به درد دل با او پرداختم. هنوز مدت زیادی از این ماجرا نگذشته بود که یک روز در منزل پدر شوهرم، همسرم گوشی تلفنم را بررسی کرد و متوجه این ارتباط تلگرامی شد.
خطیبی افزود: خیانت امروزه رفتاری شده که شاید افرادی که این کار را انجام می دهند به دنبال دلیل برای توجیه این خیانت هستند، مثلا در رابطه خود عشق نداشته و از طرف مقابل خود دریافت میکنند.
در بازجوییهای بهعملآمده از سوی قضات مشخص شد نریمان و شیما از سالها قبل با هم ارتباط داشتند و عشقی نافرجام میان آنها وجود داشته است اما بعد از اینکه آرش از شیما خواستگاری کرد، او به دلیل اینکه آیندهای را با نریمان برای خودش متصور نبود، به آرش پاسخ مثبت داد و با او ازدواج کرد.
سال ۹۲ دو زن سراسیمه مردی نیمه جان را به بیمارستان رساندند و مدعی شدند وی دچار مسمومیت غذایی شده است. لحظاتی بعد مرد جوان جان باخت. به دستور بازپرس کشیک دادسرا جسد به پزشکی قانونی منتقل شد. واحد سم شناسی پزشکی قانونی اعلام کرد مرد جوان با خوردن قرص برنج جان باخته است و در حالی که همسرش مدعی شده بود او خودکشی کرده است، اما کارآگاهان پی بردند این مرد به قتل رسیده همسر این مرد هم بسرعت به همراه تنها دخترش به کانادا گریخت.
میتوانم او را ببخشم؟ در مورد این موضوع با مشاوران صحبت کردهام و باید بگویم که نمیدانم بخشش یعنی چه. فکر نکنم هیچ وقت بتوانم او را به دلیل صدمهای که به من زد ببخشم، ولی میخواهم با او باشم و عاشقش هستم. زندگی با او خوب است. میشود این را بخشش نامید؟ من نمیدانم. او آخرین کسی بود که من فکر میکردم ممکن است کارهای احمقانهای که کرد، روزی از او سر بزند...
مأموران پلیس آگاهی در جریان تحقیق اطلاع یافتند فرهاد از مدتی قبل به روابط پنهانی همسرش با دوست خود پی برده بود و یک روز به سراغ همسر دوستش رفته و موضوع خیانت شوهر وی را برملا کرده بود و از زن جوان خواسته تا برای اثبات این ادعا همراه وی به خانهاش برود.
مدتی بود که فهمیده بودیم با زنی به صورت صیغهای ازدواج کرده؛ این موضوع به شدت ما را تحت تأثیر قرار داده بود؛ بچهها ناراحت بودند. پدرشان خیلی کتکشان میزد و اذیتشان میکرد تا اینکه تصمیم به قتل او گرفتیم. من تفنگ بادی شوهرم را برداشتم؛ او با این تفنگ به شکار میرفت. تفنگ را سمتش گرفتم و به او شلیک کردم.
شما درباره دیدن آن پسر در خواب تان صحبت کردید که به نظر میرسد چند دلیل برای این اتفاق را باید با شما در میان بگذارم. باید به شما بگویم که بار روانی احساس ناراحت کنندهای که نامش را خیانت گذاشتید و زیاد هم به شما دست میدهد، باعث میشود که شما بیشتر خواب این فرد را ببینید.
«دیروقت بود، تلفن قطع شد و همسرم جواب نداد. به این رفتارش مشکوک شدم و بعد فهمیدم همسرم مدام پیامک میدهد. وقتی تلفنش را کنترل کردم، فهمیدم هما با کسی ارتباط دارد. آنقدر عصبانی شدم که نتوانستم خودم را کنترل کنم. شدت عصبانیتم آنقدر بود که با همسرم برخورد بسیار تندی کردم و بعد هم گوشی او را گرفتم و از خانه بیرون رفتم...»