ترنج

در مورد

خیانت

در فرارو بیشتر بخوانید

۲۴۹ مطلب

  • بعد از یک مشاجره لفظی از خانه خارج شد و به مکان نامعلومی رفت. بعد از چند روز دوباره به خانه بازگشت و من با بررسی تلفن همراهش دریافتم او به من خیانت می‌کند و همچنان با مردان غریبه در ارتباط است.

  • سارا را که شوهر دادند، من دچار ناراحتی روحی شدم. مادرم برای این که از غصه‌هایم کم شود، مرا ناچار کرد که تو را بگیرم. تو را گرفتم و با تو ازدواج کردم. درحالی که هیچ علاقه‌ای به تو نداشتم. حالا که سارا از شوهرش جدا شده است و می‌خواهد زن من بشود، من باید با او ازدواج کنم. من دلم می‌خواهد در خانه‌ای باشم که او باشد.

  • کارآگاهان دریافتند نامزد دختر دانشجو با زنی متأهل ارتباط پنهانی داشته است؛ با دستگیری و بازداشت سیامک، وی سرانجام به قتل هولناک نامزدش اعتراف کرد.

  • با سروصدای او، همسرم نیز از اتاق بیرون آمد که من با میل باستانی دیگر هم ضرباتی به سرش زدم و او خون آلود روی زمین افتاد. سپس نقشه‌ای کشیدم و با نصب دست نوشته‌ای روی دیوار که گلدان‌ها را آب بده! دو شاخه تلویزیون را از برق بکش!

  • من که از مدت‌ها قبل به او سوءظن داشتم به همان شماره‌ای که روی آن نام «مهین» ثبت شده بود زنگ زدم که مردی تماسم را پاسخ داد، ولی بلافاصله تماس را قطع کرد به همین دلیل فرشته را تحت فشار قرار دادم تا حقیقت ماجرا را بگوید. او هم که دیگر چاره‌ای نداشت در حالی که می‌گفت: غلط کردم، ادعا کرد با آن جوان از حدود دو ماه قبل آشنا شده است و تنها یک بار آن جوان غریبه را ملاقات کرده است

  • کارآگاهان جنایی در گام بعدی دوست متهم فراری را پشت میز بازجویی نشاندند. او گفت: من هفته پیش در پارک با متهم که فرشید نام دارد، آشنا و با هم دوست شدیم. او به من گفت: می‌خواهد همراه دختر موردعلاقه‌اش و دوست او به دربند برود و از من هم دعوت کرد همراه‌شان بروم. من نیز قبول کردم، اما در رستوران آن اتفاق رخ داد. من در دعوا و قتل هیچ نقشی نداشتم و قاتل را هم به‌درستی نمی‌شناسم و فقط اسم او را می‌دانم و یک شماره تلفن از او دارم.

  • زندگی من تحت‌تأثیر کاری که این جوان و آزیتا با من کردند، قرار گرفته است. این جوان به من تجاوز کرد و من برای او درخواست اعدام دارم. من یک پسر دارم و مدت‌هاست که این پرونده من را درگیر کرده و همه زندگی عاطفی و شخصی‌ام از بین رفته است. پسرم هم وضعیت روحی خوبی ندارد.

  • در ادامه بررسی‌ها کارآگاهان دریافتند که همسر شاهین مدتی است که با پسر جوانی به‌نام پدرام ارتباط پنهانی دارد. با شناسایی پدرام، کارآگاهان تصویری را که توسط دوربین‌های مداربسته از قاتلان به‌دست آمده بود با تصویر پدرام تطبیق داده و مشخص شد که او به همراه دوستش شب حادثه نگهبان خوابگاه را به قتل رسانده‌اند. بدین ترتیب به دستور بازپرس غلامی از شعبه سوم دادسرای جنایی تهران، پدرام و دوستش بازداشت شدند. با دستگیری متهمان آن‌ها زمانی که در مقابل مدارک پلیسی قرار گرفتند به قتل مرد نگهبان اعتراف کردند.

  • میلاد افزود: وقتی صحبت‌های سوگند را شنیدم از او پرسیدم که پول داری یا آدم کش سراغ داری که سکوت کرد و آن جا به او گفتم نگران نباش من موضوع را حل می‌کنم. سوگند گفت: شوهرش با موتور سیکلت کار می‌کند و در سایت دیوار آگهی تبلیغاتی داده تا در صورت نیاز برای گرفتن پیک موتوری با او تماس بگیرند.

  • دخالت‌های مادرشوهرم و تسلیم بی‌چون و چرای همسرم در برابر خواسته‌های آن‌ها و همچنین مقاومت‌های مادرم در این باره بالاخره زندگی ام را فرو پاشید

تبلیغات