در پی شدت گرفتن جنگ اسرائیل علیه غزه، کشورهای اروپایی بیشتری اسرائیل را تحت فشار قرار میدهند.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۶۸۱ مطلب
در پی شدت گرفتن جنگ اسرائیل علیه غزه، کشورهای اروپایی بیشتری اسرائیل را تحت فشار قرار میدهند.
اسرائیل پس از نزدیک به ۷۰۰ روز جنگ فرسایشی در غزه و همزمان با حملات به کشورهای منطقه، با نشانههای جدی از فرسایش توان نظامی روبهروست. گزارشهای معاریو و نیویورکتایمز از بحران نیروی انسانی، فرسودگی تجهیزات و تردید در استمرار عملیاتها حکایت دارند. در برابر این برتری شکننده، مقاومت با راهبردهایی چون جنگ نامتقارن، موشکباران انبوه، سامانههای پدافندی، جنگ الکترونیک و نوآوری فناورانه توانسته است هزینهها را بر اسرائیل تحمیل و افسانه برتری هوایی آن را به چالش بکشد.
نشریه فارنافرز گزارش میدهد که حملات آمریکا و اسرائیل هرچند خسارتهایی به برنامه هستهای ایران وارد کرده، اما عزم تهران برای حفظ غنیسازی را تغییر نداده است. واشنگتن میان دو راهی قرار دارد: اتکای پرریسک به گزینه نظامی یا مذاکره بر سر توافقی تازه که غنیسازی محدود و تحت نظارت سختگیرانه را بپذیرد. ایدههایی مانند توافق موقت یا کنسرسیوم چندجانبه سوخت مطرح شده، اما مخالفت ایران، دشمنی اسرائیل و موانع سیاسی در آمریکا دستیابی به توافق پایدار را دشوار کرده است.
در ژوئن، ترامپ با صدور مجوز حمله به تأسیسات هستهای ایران، یکی از آرزوهای دیرینه نتانیاهو را محقق کرد. اکنون نخستوزیر اسرائیل خواستار حملهای گستردهتر است؛ در حالیکه ایران هشدار داده این بار پاسخ سختی خواهد داد. تحلیلگران میگویند جنگ دوم خونینتر از گذشته خواهد بود و آمریکا را درگیر بحرانی تمامعیار میکند. با وجود فشار تلآویو، منافع واشنگتن با اسرائیل همسو نیست و ترامپ باید انتخاب کند: موافقت با جنگ یا پرهیز از ورود به جنگ.
اسرائیل در چارچوب راهبرد قدیمی خود برای تجزیه سوریه، طرحهایی مانند «کریدور داوود» و «دیوار دروزی» را دنبال میکند. این پروژهها بر ایجاد موجودیتهای قومی-فرقهای در جنوب و شرق سوریه، تجهیز و سازماندهی نیروهای دروزی، فشار بر ساکنان مرزی، ارائه تابعیت و کمکهای معیشتی به دروزیها و ایجاد زیرساختهای نظامی استوار است. هدف، تضعیف دولت مرکزی و جداسازی جغرافیایی سوریه است. مقابله دمشق نیازمند بازتعریف سیاستهای داخلی، گسترش گفتوگو و تقویت نیروهای ملی برای حفظ وحدت سرزمینی است.
اسرائیل با سیاستهای نتانیاهو نهتنها غیرنظامیان غزه را بیرحمانه میکشد، بلکه جایگاه جهانی و انسجام جامعه یهودی را نابود میکند. هدف اصلی، طولانیکردن جنگ برای حفظ قدرت و جلوگیری از محاکمه نتانیاهو است. ادامه حملات به غیرنظامیان، تخریب خانهها و محدودیت کمکها به کوچ اجباری تعبیر میشود. این روند اسرائیل را به دولتی مطرود تبدیل کرده و خطر شکاف در یهودیان، جامعه جهانی و سیاست آمریکا را افزایش میدهد.
ایران با رزمایشهای گسترده و شلیک موشکهای کروز، پیام بازدارندگی به غرب فرستاد و همزمان مذاکرات دشوار هستهای با تروئیکای اروپایی را پی خواهد گرفت. در آستانه نشست معاونان وزرای خارجه، احتمال فعالسازی «مکانیسم ماشه» افزایش یافته، هرچند اجرای آن پیچیده و زمانبر ارزیابی میشود. کارشناسان تأکید دارند ایران باید با اقدامات عملی اعتمادسازی کند. در این میان، نقش علی لاریجانی در هدایت پرونده و تلاش اروپا برای حفظ منافع اقتصادی برجسته شده است.
بنیامین نتانیاهو ایده «اسرائیل بزرگ» را نهفقط پروژهای سیاسی بلکه مأموریتی دینی میداند که ریشه در اندیشههای ژابوتینسکی دارد. او با گسترش شهرکسازی و رد راهحل دو دولتی، بر سلطه کامل اسرائیل بر فلسطین تأکید کرده و سیاستهایی چون کوچاندن یا بیهویتسازی فلسطینیان را دنبال میکند. نتانیاهو برخلاف اشغال مستقیم، تحقق این هدف را در ایجاد ائتلاف منطقهای تحت رهبری اسرائیل میبیند؛ الگویی شبیه شوروی یا اتحادیه اروپا که برتری تلآویو را تثبیت کند.
«در بحبوحه تهدیدات اسرائیل علیه ایران با محوریت آغاز جنگی جدید، برخی ملاحظات مطرح هستند که نشان می دهند چشماندازهای آتی ماجراجویی تل آویو علیه تهران، چندان روشن نیستند. این مساله با توجه به اُفت توان پدافندی اسرائیل از حیث تدارکاتی پس از جنگ 12 روزه و البته آمادگی تهران برای حملات موثرتر علیه فلسطین اشغالی، ابعاد جدیتری را به خود می گیرد.»
بنیامین نتانیاهو بار دیگر بر پایبندی به ایده «اسرائیل بزرگ» تأکید کرده؛ طرحی که شامل فلسطین و بخشهایی از کشورهای همسایه است. این موضع با واکنش تند اردن و انتقاد جهانی روبهرو شد. در همین حال، آمریکا با حمایت دائمی از اسرائیل عملاً روند صلح را منجمد نگه داشته، روسیه و چین نیز فلسطین را ابزار رقابت ژئوپولیتیک خود میبینند. کشورهای عربی، اروپا و ترکیه نیز بیشتر به منافع خویش میاندیشند تا به رهایی فلسطین.