ترنج موبایل
کد خبر: ۹۳۵۵۹۸

ایران در برابر حمله احتمالی اسرائیل؛ مداخله مستقیم یا احیای «حلقه آتش»؟

گزینه‌های ایران برای پاسخ به اسرائیل چیست؟

گزینه‌های ایران برای پاسخ به اسرائیل چیست؟

این گزارش نشان می‌دهد با گذشت بیش از یک سال از «جنگ سوم لبنان»، آتش‌بس شمال اسرائیل شکننده مانده و پروژه خلع سلاح حزب‌الله در بن‌بست است. اسرائیل خلع سلاح مقاومت را شرط تداوم آتش‌بس می‌داند، اما حزب‌الله و ایران آن را رد می‌کنند. هم‌زمان، تهران پس از تجربه جنگ‌های اخیر، بیش از گذشته برای دفاع از حزب‌الله آماده شده است. تحلیل‌ها از افزایش ریسک ژئوپلیتیکی، تشدید فشار آمریکا و اسرائیل، بازسازی توان نظامی ایران و احتمال ورود منطقه به مرحله‌ای خطرناک‌تر در اوایل ۲۰۲۶ حکایت دارد.

تبلیغات
تبلیغات

فرارو- با گذشت بیش از یک سال از «جنگ سوم لبنان» میان اسرائیل و حزب‌الله، وضعیت به‌اصطلاح «امنیتی» در شرق دریای مدیترانه همچنان ناپایدار مانده است. پس از «توقف موقت درگیری‌ها» در جنوب لبنان، مقام‌های اسرائیلی صراحتاً اعلام کردند که ورود به مرحله بعدی را به مجموعه‌ای از شروط گره می‌زنند: از یک سو عقب‌نشینی مقاومت اسلامی لبنان به کرانه بالادست رود لیتانی و نابودی زیرساخت‌های نظامی و غیرنظامی حزب‌الله در نزدیکی مرزهای مشترک و از سوی دیگر خلع سلاح حزب‌الله و نیز گروه‌های مقاومت فلسطینیِ مستقر در اردوگاه‌های آوارگان در لبنان. این شروط، با استناد به قطعنامه‌های ۱۵۵۹ و ۱۷۰۱ صادره از سوی شورای امنیت سازمان ملل مطرح شده‌اند.

به گزارش فرارو به نقل از الجزیره نت، دولت بنیامین نتانیاهو نیز به‌طور رسمی اعلام کرده است که شرط اساسیِ «تداوم آتش‌بس» در «جبهه شمالی»، خلع سلاحِ مقاومتِ هم‌پیمان ایران است. در مقابل، مقام‌های ارشد حزب‌الله لبنان به‌ویژه شیخ نعیم قاسم، دبیرکل حزب‌الله تأکید کرده‌اند که الگوی پیشنهادی اسرائیل و ایالات متحده برای این مرحله غیرقابل‌قبول است و این جنبش تنها گفت‌وگوهای «لبنانی–لبنانی» را می‌پذیرد؛ گفت‌وگوهایی که باید بر پایه منافع «دولت–ملت» لبنان شکل بگیرد. هم‌زمان، ایران پس از تجربه «جنگ دوازده‌روزه»، بیش از هر زمان دیگری نسبت به اهمیت و جایگاه حزب‌الله در شکل‌دهی به یک «توان بازدارندگی» مؤثر در برابر دشمن اسرائیلی آگاه شده است. این رویکرد، به‌روشنی در نخستین سفر علی لاریجانی به بیروت نمایان شد.

با گذشت بیش از یک سال از آتش‌بس در جبهه لبنان، اجرای پروژه خلع سلاح حزب‌الله همچنان در وضعیت «تعلیق» باقی مانده است. در همین چارچوب، بتسلئیل اسموتریچ، وزیر دارایی اسرائیل اعلام کرد: «اسرائیل ممکن است پیش از انتخابات آتی در اکتبر حملاتی را علیه غزه و لبنان آغاز کند.» این وضعیت، تا حد زیادی زمینه‌ساز فهم اظهارات قابل‌توجه نواف سلام، نخست‌وزیر لبنان است که از پایان «مرحله نخست» خلع سلاح حزب‌الله سخن گفت. هم‌زمان، یوسف رَجّی، وزیر خارجه لبنان، نیز در مواضعی کم‌سابقه سیاست‌های منطقه‌ای تهران را مورد انتقاد قرار داد؛ مواضعی که از ورود لبنان به مرحله‌ای حساس و پرچالش در معادلات امنیتی و سیاسی منطقه حکایت دارد.

سناریوهای واکنش ایران به حمله احتمالی اسرائیل علیه حزب‌الله

با تغییر آرایش بازیگران اصلی در «مناقشه لبنان»، برخی نخبگان و تحلیلگران رسانه‌ای پرسشی محوری را مطرح می‌کنند: اگر اسرائیل بار دیگر حمله‌ای جدید علیه حزب‌الله انجام دهد، واکنش جمهوری اسلامی ایران چگونه خواهد بود؟

الف – نبرد وجودی؛ مداخله مستقیم در میدان نبرد

نخستین سناریوی مطرح درباره «پاسخ ایران» به هرگونه حمله تازه اسرائیل علیه حزب‌الله، ورود مستقیم تهران به میدان نبرد است. در این فرضیه، ایران از سطح حمایت‌های «مشاوره‌ای»، «تسلیحاتی» و «لجستیکی–مالی» فراتر می‌رود؛ حمایت‌هایی که تاکنون با هدف حفاظت از مهم‌ترین دارایی «محور مقاومت» در خط مقدم مقابله با سیاست «مهار اسرائیل» انجام شده است. در این سناریو، تهران به‌طور مستقیم نیروها و دارایی‌های نظامی و غیرنظامی اسرائیل را هدف قرار می‌دهد تا با «افزایش هزینه‌های تداوم جنگ»، معادله بازدارندگی را دگرگون کند.

اگر بنیامین نتانیاهو و دونالد ترامپ در ژوئن/خرداد ۲۰۲۵ دست به حملات مستقیم علیه مراکز هسته‌ای–نظامی جمهوری اسلامی ایران نزده بودند، شاید این سناریو چندان محتمل و نزدیک به واقعیت به نظر نمی‌رسید. اما با آشکار شدن ابعاد تازه‌ای از برنامه منطقه‌ای نتانیاهو، گزینه «بازی با ریسک بالا» جایگاهی ویژه در درون نهادهایی چون «شورای عالی امنیت ملی» و «شورای عالی دفاع» ایران پیدا کرده است. با این همه، پذیرش مخاطرات مداخله مستقیم در نبرد لبنان، از نگاه برخی کارشناسان می‌تواند در چارچوب نظریه موسوم به «تله توسیدید» تفسیر شود؛ نظریه‌ای که بر این باور است جنگ‌ها زمانی رخ می‌دهند که یک قدرتِ در حال صعود احساس کند از سوی یک قدرتِ مسلط در معرض تهدید قرار گرفته است. اجرای چنین گزینه‌ای، ممکن است به‌عنوان نشانه‌ای از آمادگی کامل تهران برای ورود به مرحله‌ای تازه از تقابل راهبردی با اسرائیل تلقی شود.

ب - از «صبر استراتژیک» تا احیای «حلقه آتش»؛ سناریوی عدم مداخله مستقیم ایران

پیش از ژوئن/خرداد ۲۰۲۵، نبرد میان ایران و متحدان منطقه‌ای‌اش از یک سو و اسرائیل از سوی دیگر، عمدتاً در چارچوب آنچه «منطقه خاکستری» خوانده می‌شود پیش می‌رفت. در بازه ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۳، ارتش اسرائیل حضور مشاوره‌ای ایران در سوریه را «تهدیدی علیه امنیت ملی» تلقی کرد و ذیل راهبرد «جنگ میان جنگ‌ها»، مجموعه‌ای از حملات هوایی هدفمند و متمرکز را علیه منافع ایران در آن کشور انجام داد. در همین دوره، ایران سیاست «صبر استراتژیک» را برگزید و بی‌آنکه به سمت یک رویارویی نظامی فراگیر با اسرائیل کشانده شود، تمرکز خود را بر حفاظت از یکپارچگی سرزمینی سوریه و حفظ مواضع محور مقاومت در جنوب سوریه گذاشت.

این رویکرد پس از عملیات «طوفان الاقصی» در ۷ اکتبر/مهر ۲۰۲۳ نیز ادامه پیدا کرد؛ رویکردی که از مسیر «کارزار ترورِ شخصیت‌های رهبری» پی گرفته شد و نهایتاً زمانی به نقطه اوج رسید که در ۱ آوریل/فروردین ۲۰۲۴، حمله هوایی اسرائیل ساختمان سفارت ایران در دمشق را هدف قرار داد. با ورود تقابل محدود میان حزب‌الله و اسرائیل به مرحله تشدید در سال ۲۰۲۴ و تبدیل شدن آن به «جنگ سوم لبنان»، صداها در محافل رسمی و مردمیِ حامی حزب‌الله بالا گرفت و مداخله مستقیم ایران به مطالبه‌ای جدی تبدیل شد. این مطالبه، به‌ویژه پس از حملات تروریستیِ پیجر، ترور دبیرکل و کشته شدن فرماندهانی از «یگان رضوان»، شدت بیشتری پیدا کرد.

با این حال، نبودِ آمادگی کامل در تهران در آن مقطع برای ورود به یک «جنگ مستقیم» با اسرائیل، سبب شد ایران به حمایت از حزب‌الله از راه‌های گوناگون بسنده کند. با وجود این، تجربه دو سال گذشته به تضعیف هواداران نظریه «صبر استراتژیک» انجامیده و این تاکتیک اکنون در میان بخش‌هایی از نخبگان حاکم در تهران با استقبال و حمایت کمتری مواجه شده است.

هم‌زمان با نزدیک شدن سالگرد «جنگ سوم لبنان»، مرکز پژوهشی–آموزشی «آلما» مدعی شد ایران، علاوه بر انتقال یک میلیارد دلار کمک مالی برای تسریع روند بازسازیِ آنچه از توانمندی‌های حزب‌الله آسیب دیده است، مسیرهای تازه‌ای را نیز از طریق شاخ آفریقا و مناطق دیگر گشوده تا پشتیبانی لجستیکی و تسلیحاتی حزب را تأمین کند. در پی محدودیت‌هایی که طی سال گذشته اعمال شد، حزب‌الله به سمت ایجاد و گسترش کارگاه‌های ساختِ سلاح‌های راهبردی از جمله موشک‌ها و پهپادها، حرکت کرد و این مسیر را در قالب سیاست «اتکا به خود» برای مقابله با «دشمن اسرائیلی» پیش برد.

مقاومت در یمن و عراق نیز، با وجود فشارهای آمریکا، برای مشارکت در دور بعدی جنگ علیه اسرائیل آماده‌تر شده است. در همین چارچوب، تماس تلفنی میان پیت هگست، وزیر جنگ آمریکا و ثابت العباسی،  وزیر دفاع عراق انجام شد؛ تماسی که در آن هشدار روشنی درباره احتمال ورود مقاومت عراق به جنگی قریب‌الوقوع در یکی از کشورهای منطقه داده شد.

در «سناریوی سوم»، ممکن است تهران در آغاز و با هماهنگی متحدان منطقه‌ای خود، تلاش کند اسرائیل را «مهار» کند و آن را به عقب‌نشینی وادارد. اما اگر این طرح «ناموفق» بماند، ایران ممکن است در برابر دو گزینه قرار بگیرد: «صبر استراتژیک» یا «مواجهه با تهدید وجودی در خارج». در نهایت، رویارویی‌های اخیر میان تهران و تل‌آویو، احتمال مداخله مستقیم ایران در میدان نبرد را بیش از هر زمان دیگری افزایش داده است.

افزایش ریسک ژئوپلیتیکی؛ تهران در مسیر آمادگی برای جنگ مستقیم

داده‌ها و نشانه‌های مرحله کنونی حاکی از افزایش «ریسک‌های ژئوپلیتیکی» در منطقه خاورمیانه طی سه ماه نخست سال ۲۰۲۶ است. از برجسته‌ترین این شاخص‌ها چنین یاد می‌شود:

الف - تشدید فشار آمریکا و اسرائیل بر دولت‌های بغداد و بیروت برای تسریع روند خلع سلاح گروه‌های مقاومت.

ب - پیشرفت سریع در بازسازی توانمندی‌های نظامی ایران.

ج - توقف مذاکرات پرونده هسته‌ای و سرنوشت مبهمِ ۴۰۸ کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده با خلوص ۶۰ درصد.

د - قطع زنجیره اطلاعات آژانس بین‌المللی انرژی اتمی درباره فعالیت‌های تهران در شش ماه گذشته

و - موقعیت متزلزل نتانیاهو و جناح راست اسرائیل در نظرسنجی‌ها پیش از انتخابات آینده کنست.

با توجه به این شرایط، چنین به نظر می‌رسد که تهران بیش از هر زمان دیگری برای ورود به یک «جنگ مستقیم» با اسرائیل و دفاع از دارایی‌های حیاتی خود آماده شده است. اما زمان‌بندی‌ای را که برای بازگشت به میدان رویارویی انتخاب خواهد کرد، تحولات مرحله آینده را آشکار خواهد کرد.

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات