بازگشت تراکمفروشی
توسعه شهری و تراکمفروشی به یکی از دلایل اصلی بحران آب در کشور تبدیل شده است
در حالیکه تهران با کاهش بیسابقه ذخایر آب زیرزمینی مواجه است، ریشه بحران بیش از آنکه در کمبارشی باشد، در گسست میان سیاستهای زمین و آب نهفته است.
به گزارش دنیای اقتصاد، توسعه شهری بدون محاسبه ظرفیت آبی، تراکمفروشی و گسترش سکونت در حریم آبخوانها، منابع حیاتی دشت تهران–کرج را به مرز فروپاشی رسانده است؛ تا آنجا که تنها ۲۷ درصد از حجم قابل برداشت این آبخوان باقی مانده است. کارشناسان معتقدند استمرار این روند، نتیجه فقدان حکمرانی یکپارچه میان نهادهای متولی زمین، مسکن و آب است؛ ضعفی که اکنون تاوان آن را پایتخت با «ورشکستگی آبی» میپردازد.
بحران آب در ایران بیش از آنکه صرفا ناشی از کمبارشی یا تغییرات اقلیمی باشد، یک «بحران حکمرانی» است. اختلال در چرخه تامین، مصرف و توزیع آب ناشی از ضعف در فرآیندهای تصمیمگیری، فقدان نگاه پیوسته میان منابع آب و کاربری زمین و جزیرهای عملکردن نهادهاست. برنامهریزی تکبعدی و نگاه فنی و انتقالمحور، ورشکستگی در چرخه آب را تشدید کرده است؛ در حالیکه راهحل باید از اصلاح ساختار حکمرانی آغاز شود، نه صرفا از پروژههای مهندسی.
در مصوبه سال ۱۴۰۰ شورای عالی شهرسازی و معماری ایران، طراحی و استقرار نظام مدیریت یکپارچه حوضههای آبریز بهصورت فرابخشی و با استفاده حداکثری از ظرفیتهای قانونی موجود و مشارکت حداکثری ذینفعان تعیین شد. همچنین تضمین انطباق عملکرد دستگاههای مسؤول در بررسی، تصویب و اجرای طرحها و پروژهها و صدور مجوزهای ساختوساز مورد تاکید قرار گرفت.
محور اصلی بحران تعدد نهادهای تصمیمگیر و نبود سازوکار الزامآور قانونی است که این وضعیت باعث تعارض میان اهداف توسعهای و محیطزیستی و ضعف در نظارت و مشارکت محلی شده است. نهادهای مختلف نقشهای متفاوتی در آلودگی آب و تغییر کاربری زمین دارند.
عوامل اصلی آلودگی شامل تکثر نهادی ناهمگون، نبود سازوکارهای الزامآور قانونی، تعارض منافع توسعه و محیطزیست، ضعف نظارت و مشارکت محلی و عدم توجه به مدیریت یکپارچه حوضههای آبریز است. پیامد این وضعیت «کاهش کیفیت آب، تهدید سلامت عمومی و بیاعتمادی اجتماعی نسبت به نهادهای حاکمیتی» بوده است.
در نظام پیشنهادی، سه سطح تصمیمگیری (ملی، منطقهای و محلی) باید در یک شبکه هماهنگ با پلتفرم دادهای مشترک عمل کنند تا شفافیت، پاسخگویی و مشارکت ذینفعان تضمین شود. مدیریت آب نمیتواند جدا از مدیریت زمین و توسعه شهری باشد. هرگونه برنامهریزی در حوضههای آبریز باید بر پایه همپیوندی میان منابع آب، الگوهای کاربری زمین و فعالیتهای انسانی شکل گیرد.
در دشت تهران-کرج ظرفیت برد بارگذاری جمعیتی با توجه به منابع آبی محدود است، اما اسناد شهرسازی هیچ اشارهای به این محدودیت نکردهاند. اگر ظرفیت برد آب به درستی محاسبه میشد و بارگذاری جمعیتی محدود به میزان مجاز برداشت از منابع آب میشد، امکان جلوگیری از بحران فعلی وجود داشت.
ظرفیت برد آبی مجموعه شهری تهران حدود ۱۲میلیون نفر بوده، درحالیکه جمعیت واقعی آن ۱۶میلیون نفر است؛ یعنی حدود ۴میلیون نفر اضافی بر منابع آب فشار وارد کردهاند.
زیرساخت سبز-آبی شهر شامل شبکه روددرهها، کانالها، فضای سبز و سامانههای بازچرخانی آب، ستون فقرات زیستپذیری تهران را شکل میدهد که باید در طرحهای توسعه شهری لحاظ شود.
ستون فقرات زیرساخت سبز-آبی تهران شامل هفت روددره دارآباد، ولنجک، دربند، درکه، فرحزاد و کن است. این روددرهها ریه تنفسی شهر هستند و باید در اسناد بالادستی شناسایی و حفاظت شوند.
در حال حاضر بیش از ۷۰ درصد سطح شهر تهران نفوذناپذیر شده و تنها ۳۰ درصد شامل معابر و فضاهای باز است. این وضعیت باعث شده جریان طبیعی رواناب و تغذیه آبخوانها مختل شود و فشار بیشتری بر منابع آب زیرزمینی وارد شود. مدیریت صحیح زیرساخت سبز-آبی، برنامهریزی سهبعدی و توجه به اقلیم، ارتفاع و جریان هوا، میتواند زیستپذیری شهر را ارتقا دهد و توسعه شهری پایدار و زیستپذیر ایجاد کند.