فریدون مجلسی در گفتگو با فرارو مطرح کرد:
روابط ایران با چین و روسیه / شراکت ظاهری، منافع واقعی
ایران می خواهد با استفاده از روابط عمومی با مسکو، وزن و امنیت خود را بالا ببرد. از سوی دیگر، در روابط اقتصادی، به چین چشم دوخته است. در ظاهر، هر سه کشور شعار «استقلال از غرب» را سر میدهند، اما در عمل، هر کدام مسیر خاص خود را دارند و هماهنگی کامل میانشان وجود ندارد.
فرارو-در روزهای پس از فعال شدن مکانیسم ماشه، یکی از موضوعات مورد توجه در سیاست خارجی ایران، نوع برخوردها و واکنش کشورهایی از جمله چین و روسیه است. اکنون این پرسش مطرح است که این 2 کشور در قبال ایران چگونه روابط خود را تنظیم خواهند کرد و یا رابطه این کشورها با یکدیگر چگونه تعریف می شود؟
به گزارش فرارو، فریدون مجلسی، دیپلمات پیشین و تحلیلگر روابط بینالملل، در گفتوگو با فرارو به بررسی وضعیت موجود پرداخته است:
ایران برای روسیه یک محور مکمل است
فریدون مجلسی به فرارو گفت: «در هفتهها و ماههای اخیر، تحولات منطقهای و شمال غرب آسیا بیش از همیشه به سمت صفآراییهای جدید میان قدرتهای جهانی سوق یافته است. در این میان، روسیه و چین، دو عضو دائم شورای امنیت و دو بازیگر کلیدی در عرصه اقتصاد و انرژی جهان، به شکل محسوستری در کنار ایران دیده میشوند. یا حداقل چنین تصویری در روایت دستگاه رسمی سیاست خارجی تهران ساخته شده است. اما در ورای این تصویر، روابط سه جانبه میان ایران، روسیه و چین، پیچیدهتر، چندوجهیتر و گاهی حتی متضاد است. روابط ایران و روسیه صرفاً بر «دوستی» یا «همگرایی راهبردی» استوار نبوده است. مسکو در طول تاریخ معاصر، همیشه نگاه ابزاری به تهران داشته و خود را به شیوه ای تعریف کرده که گاهی شامل همپوشی با ایران است و گاهی نه. اما باید واقعگرایانه نگاه کرد: این رابطه بیشتر بر پایه نیازهای متقابل شکل گرفته تا اعتماد متقابل. روسیه با توجه به سخنان اخیر مقامات خود، اکنون به یکی از اصلیترین حامیان ایران در برابر غرب تبدیل شده است، ولی همزمان در سیاستهای منطقهای، اولویت های خود را حفظ میکند.»
وی افزود: «در ماههای اخیر، دیدارهای دیپلماتیک بین مقامات دو کشور افزایش یافته است. اما فراتر از این مناسبات رسمی، مهم است که روسیه به نظم جدید منطقهای چگونه نگاه می کند. مسکو، گاهی از زبان دیپلمات های خود از «نظم چندقطبی» سخن میگوید؛ مفهومی که بیشتر برای مقابله با انحصار غرب مطرح می شود تا این که جایگزینی واقعی برای آن باشد. درواقع، ایران برای روسیه نه شریک استراتژیک بلکه «یکی از محورهای مکمل» است.»
برای پکن، ایران یک منبع انرژی است نه شریکی یگانه
این تحلیلگر ارشد امور بین الملل در ادامه گفت: «در سوی دیگر، چین است. سیاست خارجی چین بر اساس «ثبات برای توسعه» تعریف میشود. از این منظر، ایران برای پکن یک شریک اقتصادی مهم است، اما چین نمی خواهد با ایران وارد یک اتحاد سیاسی پرهزینه شود. چین در ماههای اخیر، در برابر تحولات منطقهای، دیدگاه دوگانهای دارد: از یک سو با حمایت از بازگشت ایران به مذاکرات و مخالفت با تحریمهای یکجانبه آمریکا، سعی کرده افکار عمومی را در جایگاه بیطرف و معقول حفظ کند. از سوی دیگر، با حفظ مسیر واردات نفت از ایران، سود مستقیم اقتصادی میبرد. بنا بر گزارشهای حوزه انرژی، چین همچنان بزرگترین خریدار نفت ایران است. این خریدها معمولاً با روشهای غیرمستقیم انجام میشود.»
وی افزود: «برای ایران، این رابطه حیاتی است. درآمدهای نفتی از چین، ولو با تخفیفهای سنگین، جریان ارزی کشور را تا حدودی حفظ کرده است. چین با هوشمندی، روابط خود با کشورهای عربی و اسرائیل را هم گسترش داده است. همین چند ماه پیش، قراردادهای سرمایهگذاری بزرگی با عربستان سعودی و امارات امضا کردند. در نگاه پکن، ایران فقط یکی از منابع انرژی و یکی از بازارهای منطقهای است، نه شریکی یگانه. راهبرد، چین این است که به دنبال ایجاد یک نظم نوین جهانی است که در آن تصمیمات بزرگ اقتصادی و سیاسی در انحصار غرب نباشد. پکن ساختار ساختارهای چندجانبهای مانند بریکس و سازمان همکاری شانگهای را تقویت میکند تا این مسیر به «اصلاح پایانی» نظم جهانی برسد، نه انقلاب ژئوپلتیک اصلاحی.»
ایران باید مسیر توازن را هموار کند
این دیپلمات با سابقه افزود: «ایران در میان این دو قرار دارد. از یکسو، ایران می خواهد با استفاده از روابط عمومی با مسکو، وزن و امنیت خود را بالا ببرد. از سوی دیگر، در روابط اقتصادی، به چین چشم دوخته است. در ظاهر، هر سه کشور شعار «استقلال از غرب» را سر میدهند، اما در عمل، هر کدام مسیر خاص خود را دارند و هماهنگی کامل میانشان وجود ندارد. اگر به رویدادهای اخیر مثل مواضع چین در قبال جنگ غزه، یا سکوت محتاطانه پکن در برابر اسرائیل نگاه کنیم، می توان به وضوح دید که چین به هیچوجه نمیخواهد درگیر قطببندیهای تند منطقه شود. روسیه نیز مواضعی مشابه دارد. این دوگانگی نشان میدهد که هیچیک از این دو قدرت، حاضر نیست روابط جهانی خود را فدای روابط خاص با ایران کند. بسیاری از پروژههای چین در قالب همکاری ۲۵ ساله با ایران هنوز عملیاتی نشدهاند. روسیه نیز قراردادهایی تسلیحاتی با ایران دارد که عملی نشده است. سیاست خارجی ایران اگر بر پایه واقع گرایی تنظیم شود، باید در کنار حفظ روابط با کشورهای شرق، مسیر بازگشت توازن با غرب را نیز باز کند.»