پسرفت گردشگری در سایه شعار تکراری دولتها و انزوای بینالمللی

در ایران، فقر نظری و ضعف تحلیل کارشناسی درباره مولفههای پایه صنعت گردشگری همچنان مشکل اصلی است. دولتها درک و شناخت عمیقی از این صنعت نداشتهاند و با وجود شعارهای تکراری، توسعه گردشگری هیچگاه در اولویت برنامهریزی کلان کشور قرار نگرفته است. نگاههای عامیانه ایدئولوژیک و رویکردهای غیرکارشناسی موجب تداوم «مورفولوژی عقبماندگی» در منافع ملی شده و انزوای بینالمللی را تشدید کرده است.
غلامحیدر ابراهیمبای سلامی در اعتماد نوشت: سازمان جهانی گردشگری (UNWTO) روز جهانی گردشگری سال ۲۰۲۵ (۵ مهر) را با شعار «گردشگری و تحول پایدار» نامگذاری کرده است. این رویداد امسال در کوالالامپور مالزی برگزار میشود؛ اکنون جوامع انسانی با تغییرات پرشتاب نظام اجتماعی و تحولات هوشمندانه ناشی از فناوریهای نوین روبهرو هستند.
گردشگری همچنان بزرگترین پدیده جامعه مدرن و یکی از عوامل قدرت و تحول در زندگی ملتهاست. صنعت گردشگری در عصر فراپستمدرن، همزمان با گسترش فناوری اطلاعات، بر پایه نوآوری در ابعاد مختلف رشد یافته و جایگاهی راهبردی یافته است.
همچنانکه در سال گذشته در همین نشریه تاکید کردیم صلح و آرامش لازمه هرگونه تحول و تغییر مثبت است.
«گردشگری و صلح» همزاد یکدیگرند و در فرآیند دیپلماسی عمومی و گسترش دیپلماسی گردشگری همزیستی و همبستگی ملل فراهم میشود و با ایجاد قدرت نرم دسترسی به امکانات اقتصادی جهان بیشتر میسر میگردد، از این رو بیشتر کشورهای غرب آسیا گردشگری را محور گذار از وضعیت ژئوپلیتیک به موقعیت ژئواکونومیک قرار دادهاند، از این رویکرد گردشگری پیش از آنکه یک فعالیت اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی باشد به شدت یک موضوع سیاسی نیز هست.
مفهوم «تحول پایدار» ریشه در اندیشههای پست مدرن و پارادایم توسعه پایدار و اهداف هفدهگانه سازمان ملل دارد. در این چارچوب، گردشگری میتواند نقش مهمی در تغییر ساختارهای فکری و سیاستگذاریها ایفا کند؛ نقشی که با تقویت مسوولیت اجتماعی، آموزش و توانمندسازی بهویژه زنان، مشارکت جوامع محلی، فقرزدایی، عدالت اجتماعی، توسعه متوازن، آمایش سرزمین و ترویج «گردشگری مسوولانه» تعریف میشود و سیاستگذاری درست در این خصوص با سرمایهگذاری و گسترش «کارآفرینی اجتماعی» محقق شود.
تجربههای دو دهه گذشته و پژوهشهای علمی نشان میدهد که برای کشورهای کمآب غرب آسیا، که اقتصادشان عمدتا بر فروش نفت خام و دولتهای رانتی استوار میباشد (ازجمله امارات متحده عربی، عربستان، عراق، قطر، اردن، ترکیه و ایران)، توسعه «گردشگری پایدار» بهترین بستر برای کارآفرینی اجتماعی است. کارآفرینی اجتماعی فراتر از مسوولیت اجتماعی شرکتها یا کمکهای خیرخواهانه تعریف میشود و بر استفاده بهینه از منابع، آموزش و توانمندسازی نیروی انسانی، کاهش بیکاری و فقر و رفع آسیبهای اجتماعی تاکید دارد.
در ایران، فقر نظری و ضعف تحلیل کارشناسی درباره مولفههای پایه صنعت گردشگری همچنان مشکل اصلی است. دولتها درک و شناخت عمیقی از این صنعت نداشتهاند و با وجود شعارهای تکراری، توسعه گردشگری هیچگاه در اولویت برنامهریزی کلان کشور قرار نگرفته است. نگاههای عامیانه ایدئولوژیک و رویکردهای غیرکارشناسی موجب تداوم «مورفولوژی عقبماندگی» در منافع ملی شده و انزوای بینالمللی را تشدید کرده است.
بازار گردشگری ایران، متناسب با جمعیت و ظرفیتهای فرهنگی، طبیعی و تاریخی کشور، توسعه نیافته است. بخش خصوصی همچنان ضعیف و ناتوان مانده و قدرت طرح مطالبات خود از نهاد دولت را ندارد و سرمایهگذاری در این صنعت با دشواریها و زیانهای جدی همراه است، به همین دلیل، فرار سرمایههای مادی و انسانی در حوزه گردشگری بیش از سایر بخشها برآورد میشود.
علاوه بر این، تحریمها و بحرانهای ناشی از انزوای بینالمللی، پس از حملات تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی و امریکا به ایران، مشکلات این صنعت را تشدید کرده و امکان ارتقای زنجیره ارزش و زنجیره تامین پایدار برای خدمات گردشگری را کاهش داده است.
مدیریت موجود نیز توان پاسخگویی به این شرایط بحرانی را ندارد و زیرساختها و ساختارهای اداری و مدیریت عالی گردشگری در معرض فرسایش و نابودی قرار گرفتهاند.
امروز آیندهنگری و ارایه طرحهای پیشران کارآفرینی برای توسعه مقاصد گردشگری، آمایش سرزمین و دستیابی به توسعه متوازن و پایدار به حاشیه رفته است.
تحقق «تحول پایدار» بدون توجه به توسعه گردشگری به عنوان یکی از عوامل محرک توسعه ملی، امکانپذیر نخواهد بود.