جنگ مواد مخدر ترامپ؛ پوششی برای تغییر رژیم در ونزوئلا
آیا آمریکا در آستانهٔ جنگ با ونزوئلا است؟

دونالد ترامپ با احیای سیاست «جنگ مواد مخدر» در نیمکرهٔ غربی، بار دیگر ونزوئلا و دولت نیکلاس مادورو را هدف قرار داده و با اعزام ناوهای جنگی و مجوز عملیات سیا، پروژهٔ تغییر رژیم را از سر گرفته است. با نقشآفرینی مارکو روبیو، مسیر مذاکره با کاراکاس متوقف و گزینهٔ نظامی احیا شد. هرچند هدف اعلامی مبارزه با کارتلهاست، اما واقعیت، نمایش قدرت و فشار برای سرنگونی مادوروست؛ تکرار سیاستی شکستخورده که یادآور طرحهای نافرجام بولتون است.
فرارو- ویلیام لئوگرانده استاد برجستهٔ علوم سیاسی در دانشگاه آمریکایی واشنگتن
به گزارش فرارو به نقل از نشریه ریسپانسیبل استیت کرفت، طنز تلخی در جریان است؛ در همان هفتهای که دونالد ترامپ با اعزام نیروهای سازمان سیا به دریای کارائیب، جنگ مواد مخدر را بهانهای برای تشدید فشار علیه دولت نیکلاس مادورو کرد، وزارت دادگستری آمریکا علیه جان بولتون ، مشاور پیشین امنیت ملی و طراح شکستخوردهٔ طرح براندازی مادورو در دولت اول ترامپ اعلام جرم کرد.
اما نقطهٔ اتصال هر دو عملیات براندازی، چهرهای آشناست: مارکو روبیو. سناتوری که زمانی از سرسختترین دشمنان مادورو بود و اکنون در مقام وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی ترامپ، معمار تازهٔ سیاست واشنگتن در قبال ونزوئلا بهشمار میرود. روبیو با نفوذ سیاسی خود، ابتکار ریچارد گرنل برای مذاکره و مصالحهٔ دیپلماتیک با کاراکاس را متوقف کرد و بار دیگر مسیر رویارویی را در پیش گرفت. در نتیجه، پروژهٔ تغییر رژیم این بار با ناوهای جنگی در کارائیب و مأموران سیا در خاک ونزوئلا دوباره در دستور کار کاخ سفید قرار گرفته است. و پرسشی تلخ در پایان بر جای میماند: وقتی تاریخ، یکبار آزموده شده و شکست خورده است، اینبار چه میتواند اشتباه پیش برود؟
ترامپ و نظامیسازی سیاست مواد مخدر در نیمکرهٔ غربی
گرایش دونالد ترامپ به تبدیل «جنگ استعاری علیه مواد مخدر» به نبردی واقعی، سابقهای طولانی دارد و ریشه آن به نخستین دورهٔ ریاستجمهوریاش برمی گردد، زمانی که تهدید کرد کارتلهای مواد مخدر را در فهرست «سازمانهای تروریستی خارجی» قرار دهد و حتی پیشنهاد داد آزمایشگاههای مواد مخدر در خاک مکزیک با موشک هدف قرار گیرند. اکنون، در کارزار انتخاباتی اخیرش، ترامپ همان شعار قدیمی را با لحن تندتری تکرار کرده است: «کارتلهای مواد مخدر علیه آمریکا اعلام جنگ کردهاند و حالا زمان آن است که آمریکا علیه کارتلها بجنگد.» به نظر میرسد اینبار، تهدید او دیگر صرفاً یک شعار نیست؛ بلکه وعدهای برای جنگی واقعی است.
پس از بازگشت به کاخ سفید، دونالد ترامپ بیدرنگ مسیر قدیمی خود را از سر گرفت. او شش کارتل مکزیکی، باند سالوادوری ام.اس -۱۳ و گروه ونزوئلایی «ترن دِ آراگوا» را در فهرست «سازمانهای تروریستی خارجی » قرار داد و به پنتاگون دستور داد طرحهایی برای اقدام نظامی علیه آنان تدوین کند. در ماههای نخست دولت، گفتوگوهای جدی در کاخ سفید دربارهٔ حملات نظامی مستقیم به رهبران و زیرساختهای کارتلها در خاک مکزیک صورت گرفت؛ اما در نهایت، مقامها به این جمعبندی رسیدند که همکاری امنیتی با دولت مکزیک مؤثرتر از حملهٔ یکجانبه خواهد بود. بااینحال، نشانهها از توقف این طرز فکر حکایت ندارند. انتصاب غیرمنتظرهٔ یک افسر کهنهکار نیروهای ویژه به ریاست دفتر امور نیمکرهٔ غربی در شورای امنیت ملی، پیامی روشن در خود داشت: «ترامپ هنوز به استفاده از نیروی نظامی برای پیشبرد «جنگ مواد مخدر» باور دارد.»
بهتدریج، جهت سیاست دولت ترامپ از مکزیک به سوی ونزوئلا چرخید. تنها یک روز پیش از آنکه نیویورک تایمز خبر برنامهریزی پنتاگون برای اقدام نظامی علیه کارتلها را فاش کند، پم باندی، دادستان کل آمریکا، اعلام کرد که دولت برای اطلاعاتی که به بازداشت نیکلاس مادورو منجر شود، جایزهای ۵۰ میلیون دلاری تعیین کرده است. او مادورو را متهم کرد که با استفاده از «کوکائین بهعنوان سلاح» قصد دارد آمریکا را در مواد مخدر غرق کند. اندکی بعد، ترامپ مدعی شد که مادورو گروه ونزوئلایی ترن دِ آراگوا را برای اجرای «اقدامات خصمانه و جنگ نامنظم علیه خاک ایالات متحده» هدایت میکند.
اما این اتهامات با مقاومت درون ساختار امنیتی آمریکا روبهرو شد. جامعهٔ اطلاعاتی ایالات متحده گزارشهای کاخ سفید را فاقد هرگونه سند و مدرک معتبر دانست. بااینحال، فشار سیاسی از سوی مقامات منصوب ترامپ برای تطبیق دادههای اطلاعاتی با روایت رئیسجمهور چنان شدید بود که در نهایت، دو مقام ارشد اطلاعاتی که بر ارزیابیهای حرفهای نظارت داشتند، فوراً از سمت خود برکنار شدند.
افزایش تنش تا آستانه جنگ؛ از نوبل ماچادو تا مجوز عملیات مرگبار سیا
در ماه اوت، دولت ترامپ با نمایش قدرتی کمسابقه، ناوگانی رزمی را به دریای کارائیب اعزام کرد؛ متشکل از سه ناوشکن مجهز به موشکهای هدایتشونده، یک ناو تهاجمی آبیـخاکی، یک رزمناو موشکی و یک زیردریایی اتمی تهاجمی. در ماه بعد، این حضور نظامی رنگ و بوی عملیاتی به خود گرفت: نیروهای آمریکایی حملات هوایی علیه شناورهایی را آغاز کردند که ادعا میشد در آبهای بینالمللی نزدیک سواحل ونزوئلا به قاچاق مواد مخدر مشغولاند. اما گزارشها حاکی از آن بود که بسیاری از این شناورها غیرنظامی و فاقد هرگونه تهدید فوری علیه آمریکا بودند.
وقتی دموکراتها و حتی گروهی از جمهوریخواهان درباره قانونیبودن این کشتارهای فوری و غیرمستقیم پرسش کردند، ترامپ در اطلاعیهای رسمی به کنگره اعلام کرد که ایالات متحده در وضعیت «درگیری مسلحانه» با کارتلهای مواد مخدر قرار دارد. او استدلال کرد که قاچاق مواد مخدر، معادل «حمله به ایالات متحده» است و بنابراین اعضای این کارتلها «مبارزان غیرقانونی» محسوب میشوند که میتوان آنان را در هر شرایطی «در صورت مشاهده، هدف قرار داد و کشت».
در پی تحولات اخیر، بحران ونزوئلا وارد مرحلهای خطرناکتر شد. هنگامی که ماریا کورینا ماچادو، رهبر مخالفان دولت ونزوئلا، جایزهٔ صلح نوبل خود را به دونالد ترامپ تقدیم کرد و از او خواست برای سرنگونی نیکلاس مادورو اقدام کند، لحن و سطح درگیریها بهطور محسوسی تشدید یافت. تنها چند روز بعد، ترامپ تأیید کرد که مجوز عملیات مرگبار سیا در داخل خاک ونزوئلا صادر شده است. در پاسخ به پرسش خبرنگاری که از او پرسید آیا سیا مأموریت دارد «مادورو را از میان بردارد»، ترامپ از پاسخ مستقیم خودداری کرد، اما در همان نشست خبری فاش ساخت که در حال بررسی حملات نظامی مستقیم در خاک ونزوئلا است.
به گفتهٔ یکی از مقامات آمریکایی، بمبافکنهای راهبردی بی ۵۲ برای پرواز در نزدیکی سواحل ونزوئلا اعزام شدهاند و یگانهای ویژهٔ هوایی آمریکا نیز در منطقه بهمنظور نمایش قدرت، مشغول انجام مانورهای تاکتیکی هستند. در مجموع، حدود دههزار نیروی آمریکایی اکنون در منطقه مستقرند.
با وجود نمایش پرطمطراق قدرت نظامی در کارائیب، بعید است دولت ترامپ واقعاً قصد حمله به ونزوئلا را داشته باشد. نیروهای مستقر در منطقه، حتی از دور نیز برای اشغال کشوری با وسعتی پنج برابر عراق کافی نیستند؛ کشوری که خاطرهٔ تلخ ملتسازی ناکام واشنگتن در عراق را زنده میکند. از سوی دیگر، ترامپ بارها به هواداران جنبش ماگا وعده داده بود که دوران «جنگهای بیپایان» به سر آمده است. او در یکی از گردهماییهای انتخاباتی سال ۲۰۲۴ تأکید کرده بود: «من برای همیشه ورق روزهای احمقانه و بیپایان جنگها را خواهم بست.» حتی حملات هوایی اخیر به تأسیسات هستهای ایران نیز موجی از نارضایتی در میان ملیگرایان جریان «اول آمریکا» برانگیخت؛ پایگاهی که هرگونه درگیری خارجی را خیانت به وعدههای ضدجنگ ترامپ میداند. و در نهایت، کنایهای سنگین در پایان باقی میماند: «در تاریخ، هیچکس تاکنون برای آغاز یک جنگ، جایزهٔ صلح نوبل دریافت نکرده است.»
رؤیای نیمهتمام سیا در کاراکاس؛ از کودتای نافرجام تا نمایش قدرت ترامپ
گامهای بعدی دولت ترامپ احتمالاً شامل حملات هدفمند علیه انبارها، شبکهها و افراد مرتبط با قاچاق از جمله احتمال هدفگیری برخی اعضای رژیم مادورو خواهد بود؛ نوعی عملیات که پیشتر برای هدفگیری کارتلها در مکزیک بررسی شده بود. این اقدامات ممکن است گذرگاههای انتقال را مختل کند، اما با توجه به اینکه ونزوئلا تولیدکنندهٔ اصلی کوکائین نیست، اثر پایدار بر عرضهٔ جهانی بعید است. مسیرهای تولید (کلمبیا) و جایگزینهای انتقال (مسیریابی از طریق مکزیک یا زیردریاییهای دستساز «نارکو-ساب» در اقیانوس آرام) نشان میدهد هدف نهایی این فشارها بیش از آنکه صرفاً ضدقاچاق باشد، برای تغییر رژیم است.
اما آیا سازمان سیا واقعاً میتواند در این مأموریت موفق شود؟ مرور تاریخ نشان میدهد که پیروزیهای پیشین این سازمان ( در ایران سال ۱۹۵۳، گواتمالا ۱۹۵۴ و شیلی ۱۹۷۳) تنها زمانی ممکن شد که توانست ارتش را علیه دولتهای غیرنظامی تحریک کند. با این حال، چنین سناریویی در ونزوئلا بعید به نظر میرسد. در این کشور، شبکهای موسوم به «کارتل خورشیدها» متشکل از افسران نظامی شکل گرفته که منافعشان به فعالیتهای غیرقانونی از جمله همکاری با قاچاقچیان کوکائین کلمبیایی گره خورده است. سرنگونی رژیم نیکلاس مادورو و جایگزینی آن با دولتی مخالف به رهبری ماریا کورینا ماچادو و متحدانش، مستقیماً منافع این افسران را تهدید میکند. در نتیجه، هرچند ممکن است آنان روزی خود مادورو را کنار بزنند، اما تا زمانی که ساختار قدرت و ارتش در ونزوئلا دگرگون نشود، تغییر واقعی در این کشور رخ نخواهد داد.
اکنون پرسش اصلی این است: اگر حمله و اشغال نظامی ونزوئلا ممکن نیست و کودتای تازهای از سوی سیا محتمل نیست، پس هدف نهایی دونالد ترامپ از تشدید درگیری با کاراکاس چیست؟ آیا او به چند نمایش نمادین از قدرت نظامی بسنده خواهد کرد تا با ظهور بحرانی تازه، ونزوئلا را از صدر اخبار و فهرست اولویتهای خود کنار بگذارد؟ یا شاید رضایت دهد که مادورو با یکی از همحزبیهایش جایگزین شود تا بتواند از آن بهعنوان یک «پیروزی سیاسی» یاد کند؟ و در نهایت، آیا ترامپ سرانجام درخواهد یافت که وسواس مارکو روبیو برای تغییر رژیم در ونزوئلا به همان اندازه بیثمر است که برنامههای جان بولتون بود؟ در آن صورت، شاید او به ریچارد گرنل چراغ سبز دهد تا دوباره به کاراکاس بازگردد.