ترنج موبایل
-
کد خبر: ۹۰۵۰۰۶

دوحه؛ آزمون تاریخی برای امنیت جمعی عرب

پیام واقعی حمله به دوحه برای سایر پایتخت‌های عربی چیست؟

پیام واقعی حمله به دوحه برای سایر پایتخت‌های عربی چیست؟

حمله غافلگیرانه اسرائیل به دوحه در ۹ سپتامبر ۲۰۲۵ نقطه عطفی در امنیت خلیج فارس بود. این حمله نه‌تنها نماد آرامش و نقش میانجی‌گر قطر را هدف گرفت، بلکه نشان داد اسرائیل می‌خواهد قواعد امنیتی منطقه را بازتعریف کند. ناکامی در نفوذ اطلاعاتی و شناسایی رهبران حماس محدودیت‌های تل‌آویو را آشکار ساخت. پیامد راهبردی حمله، آزمون جدی برای آمریکا، شورای همکاری خلیج فارس و جهان عرب است تا واکنشی متحد علیه تهدید فزاینده اسرائیل نشان دهند.

تبلیغات
تبلیغات

فرارو – محمد عایش تحلیلگر ارشد مسائل خاورمیانه در روزنامه القدس العربی

به گزارش فرارو به نقل از روزنامه القدس العربی، حمله غافلگیرانه اسرائیل به دوحه در ۹ سپتامبر ۲۰۲۵ را نمی‌توان صرفاً یک عملیات نظامی محدود دانست؛ بلکه باید آن را نقطه‌ای تعیین‌کننده در معادلات امنیتی و سیاسی خلیج فارس ارزیابی کرد. شهری که همواره به‌عنوان نماد رفاه، آرامش و امنیت اجتماعی شناخته می‌شد، ناگهان به هدف مستقیم حمله اسرائیل تبدیل شد؛ رخدادی بی‌سابقه که برای نخستین بار پایتختی در حاشیه خلیج فارس را نشانه گرفت. اهمیت این حمله نه از آن جهت است که قطر سال‌ها نقش میانجی فعال در توقف جنگ غزه ایفا کرده است؛ بلکه از آن روست که ضربه به دوحه عملاً به معنای خیانت به همان واسطه‌ای است که مأموریت آتش‌بس و مهار بحران را بر عهده داشت.

بازی خطرناک تل‌آویو؛ حمله به قلب دیپلماسی منطقه

اسرائیل بی‌تردید سابقه‌ای طولانی در عملیات فرامرزی و ترورهای هدفمند دارد؛ از بیروت و دمشق گرفته تا تهران، تونس، مالزی و دبی. اما حمله به دوحه تفاوتی بنیادین دارد. این بار نه رهبر یک سازمان فلسطینی، بلکه خود نقش «واسطه‌گری و ثبات» در قلب خلیج فارس هدف قرار گرفت. همان‌گونه که اسرائیل در گذشته با ترور خلیل‌الوزیر (ابو جهاد) در تونس در سال ۱۹۸۸ یا کشتن سه تن از رهبران سازمان آزادی‌بخش در بیروت ۱۹۷۳ نشان داد که مرزهای جغرافیایی را به رسمیت نمی‌شناسد، امروز نیز با حمله به قطر تلاش می کند قواعد بازی و خطوط قرمز امنیتی منطقه را بازتعریف کند.

پیام‌های راهبردی حمله اسرائیل به دوحه کاملاً روشن است. نخست، آزمایش میزان تعهد آمریکا به امنیت خلیج فارس؛ دوم، هشدار به کشورهایی که همچنان نقش میانجیگری را پیگیری می‌کنند؛ و سوم، القای این پیام که اسرائیل آماده است دامنه درگیری را تا قلب کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس گسترش دهد.

سه نشانه شکست؛ افشای محدودیت‌های قدرت اطلاعاتی اسرائیل در قطر

نخستین نکته آن است که تلاش اسرائیل برای ترور رهبران حماس از طریق بمباران هوایی مستقیم در روشنای روز نشان می‌دهد تل‌آویو نتوانسته در قطر شبکه‌ای از عوامل میدانی جذب کند یا به ساختار امنیتی این کشور نفوذ کند. عملیاتی که اسرائیل در گذشته در لبنان و تونس یا حتی در ترور محمود المبحوح در دبی (۲۰۱۰) با اتکا به نیروهای نفوذی و عملیات زمینی اجرا می‌کرد، در قطر اساساً غیرممکن بود. این واقعیت بار دیگر تأکید می‌کند که قطر همچنان زمینی امن و تا حد زیادی مصون از نفوذ اسرائیل باقی مانده است.

ثانیاً، ناکامی اسرائیل در این عملیات نشان می‌دهد که حتی در سطح اطلاعاتی نیز موفق به نفوذ در حلقه اول رهبری حماس نشده است. اسرائیلی‌ها نه از تغییر مکان جلسه اطلاع داشتند و نه از ترکیب واقعی حاضران؛ در نتیجه، بیشتر افرادی که هدف قرار گرفته بودند اساساً در آن جلسه حضور نداشتند.

ثالثاً، حمله مستقیم هوایی به پایتخت یک کشور عربی بار دیگر یادآور این واقعیت است که اسرائیل تهدیدی برای کل امنیت ملی جهان عرب محسوب می‌شود. این کشور می‌تواند بدون بازدارندگی مؤثر، هر نقطه‌ای از جغرافیای عربی را هدف قرار دهد؛ چه فلسطین باشد و چه لبنان، سوریه، یمن یا امروز قطر. چنین شرایطی ضرورت اتخاذ موضعی متحد و قاطع از سوی جهان عرب را بیش از پیش برجسته می‌کند.

رابعاً، جهان عرب به‌طور کلی و شورای همکاری خلیج فارس به‌ویژه اکنون در برابر آزمونی تاریخی قرار گرفته‌اند. همان‌گونه که در تابستان ۱۹۹۰، پس از حمله عراق به کویت، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس تصمیم گرفتند روابط خود با بغداد را قطع کرده و صدام حسین را تحریم کنند، امروز نیز نگاه‌ها به سمت واکنش جمعی عربی به حمله اسرائیل به دوحه دوخته شده است. خلاصه آنکه پیام اصلی این حمله روشن است: اسرائیل نتوانست در دوحه رخنه کند؛ نه از طریق بمب‌گذاری، نه با ترور مستقیم و نه با شبکه‌سازی محلی. تل‌آویو هیچ‌گونه توان میدانی در قطر ندارد و از همین رو، تنها گزینه‌اش حمله از آسمان بود.

 

تبلیغات
نویسنده : محمد عایش
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات