چشمانداز بیطرفی نظامی اوکراین در مقابل وعده پیوستن به اتحادیه اروپا
چرا پوتین ممکن است عضویت اوکراین در اتحادیه اروپا را بپذیرد؟

در پی مذاکرات اخیر، احتمال پذیرش عضویت اوکراین در اتحادیه اروپا از سوی روسیه بهعنوان بخشی از توافق صلح مطرح شده است؛ اقدامی که اوکراین را نظامی بیطرف، اما سیاسی و اقتصادی به اروپا پیوند میدهد. پوتین شرط اصلی خود را توقف گسترش ناتو و احیای مذاکرات کنترل تسلیحات اعلام کرده است. این روند میتواند ثبات، شکوفایی اقتصادی و بازگشت پناهجویان اوکراینی را تقویت کند و بهعنوان ابزاری برای صلح سازشی عمل نماید.
فرارو– جورج بیب مدیر سابق تحلیل های مربوط به روسیه در سازمان سیا و مشاور امور روسیه برای معاون رئیس جمهور دیک چنی
به گزارش فرارو به نقل از نشریه ریسپانسیبل استیت کرفت، در هیاهوی تمرکز بر شکوه برگزاری اجلاس، بحثهای مربوط به تبادل اراضی و وعدههای امنیتی هفته گذشته، نکتهای اساسی و سرنوشتساز تقریباً نادیده گرفته شد؛ مسألهای که برای دستیابی به هرگونه راهحل دیپلماتیک در جنگ اوکراین اهمیت بنیادین دارد: این پرسش که آیا ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، حاضر است عضویت اوکراین در اتحادیه اروپا را به عنوان بخشی از یک توافق سیاسی بپذیرد یا خیر.
پوتین و سیاست دو لبه؛ چرایی پذیرش عضویت اوکراین در اتحادیه اروپا
پذیرش عضویت اوکراین در اتحادیه اروپا، یکی از عناصر کلیدی توافق صلحی بود که در سال ۲۰۲۲ با میانجیگری ترکیه میان مذاکرهکنندگان روسی و اوکراینی شکل گرفت؛ توافقی که البته بعدها از سوی کییف کنار گذاشته شد. از آن زمان تاکنون، برخی مقامهای روس آشکارا با چنین عضویتی مخالفت کردهاند، اما سخنگوی کرملین اوایل امسال نشانههایی بروز داد که مسکو مانعی در این مسیر ایجاد نخواهد کرد؛ موضعی که بهوضوح با مخالفت قاطع روسیه نسبت به عضویت اوکراین در ناتو در تضاد است.
همزمان، در جریان دیدار ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین با رهبران اروپایی در کاخ سفید، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، دو تماس تلفنی برقرار کرد: نخست با ولادیمیر پوتین و سپس با ویکتور اوربان، نخستوزیر مجارستان، تا بوداپست را به نرمتر کردن موضع خود در قبال روند پیوستن اوکراین به اتحادیه اروپا تشویق کند. این همزمانی پرسشی جدی را پیش میکشد: آیا این دو تماس به هم مرتبط بودهاند؟
اما پرسش اصلی اینجاست: چرا پوتین باید چنین امتیازی بدهد؟ امتیازی که عملاً اوکراین را از نظر نظامی بیطرف نگه میدارد، اما در عرصه سیاسی و اقتصادی آن را به اروپا پیوند میزند؛ وضعیتی مشابه اتریش و ایرلند. این پرسش بهویژه زمانی پررنگتر میشود که نیروهای روسی در میدان نبرد دست بالا را پیدا کردهاند و خود پوتین همچنان بر بازگرداندن اوکراین به مدار نفوذ انحصاری روسیه اصرار دارد. یکی از احتمالات این است که مسکو اساساً تردید دارد اوکراین بتواند مسیر دشوار و طولانی الحاق به اتحادیه اروپا را با موفقیت طی کند. در این میان، مجارستان تنها کشوری نیست که نگرانیهای خود را آشکار کرده است؛ لهستان و فرانسه نیز از تأثیر منفی ورود محصولات کشاورزی اوکراین بر بازارهای داخلیشان بیم دارند و برخی دیگر هشدار میدهند که پیوستن کییف میتواند بار مالی سنگین و فسادزا بر دوش خزانههای اروپایی بگذارد.
با وجود آن که تردیدهای روسیه درباره آینده اوکراین در اتحادیه اروپا قابل درک است، این موضوع الزاماً به معنای بسته شدن درهای بروکسل به روی کییف نیست. پوتین بهخوبی میدانست که ایالات متحده دیر یا زود فشار بر شرکای اروپایی خود را برای تسریع روند الحاق اوکراین افزایش خواهد داد. در چنین شرایطی، تظاهر به پذیرش عضویت اوکراین حرکتی پرریسک و دو لبه است که میتواند بهراحتی علیه منافع مسکو عمل کند.
اما شاید توضیح محتملتر چیزی جز عملگرایی محض نباشد. ارتش روسیه پیشتر ثابت کرده که توانایی تصرف سراسر اوکراین را ندارد. تلاش اولیه مسکو برای اشغال سریع کییف از طریق حمله به فرودگاه آنتونوف، بهسرعت با هشدارهای اطلاعاتی آمریکا و مقاومت سرسختانه نیروهای اوکراینی ناکام ماند. همین امر باعث شد ارتش روسیه که با کمبود نیرو و تجهیزات مواجه بود ناچار به عقبنشینی شود، خود را بازسازی کند و تمرکز عملیات را به شرق و جنوب اوکراین معطوف سازد. حتی اگر کرملین قادر به تصرف تمام اوکراین میبود، حفظ و اداره آن مأموریتی تقریباً ناممکن جلوه میکرد. چنین اشغالی بیتردید با موج گسترده عملیات چریکی اوکراینی روبهرو میشد و روسیه را به ارتشی چندین برابر بزرگتر از توان کنونیاش نیازمند میکرد.
افزایش توان رزمی ناتو؛ تهدیدی تازه برای جاهطلبیهای کرملین
حتی اگر روسیه موفق شود به شکلی اوکراین را فتح، اشغال و سپس اداره کند، چالش بزرگتری همچنان پابرجاست: مواجهه با ناتو، ائتلافی که از پایان جنگ سرد تاکنون نهتنها دو برابر شده، بلکه کشورهای اروپایی عضو آن نیز صنایع نظامی سالها فرسوده خود را احیا کرده و برای نخستین بار در دهههای اخیر وعده دادهاند توان رزمیشان را به شکل چشمگیری افزایش دهند. در همین حال، ایالات متحده نیز برنامههایی را برای استقرار موشکهای میانبرد با قابلیت حمل کلاهک هستهای در آلمان اعلام کرده است؛ اقدامی که از زمان امضای پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد میان رونالد ریگان و میخائیل گورباچف در سال ۱۹۸۷بی سابقه است. این موشکها ظرف چند دقیقه قادر به اصابت به اهداف راهبردی خواهند بود و به احتمال فراوان از سد سامانههای دفاعی روسیه عبور میکنند.
از این منظر، تصرف اوکراین نهتنها مشکلات امنیتی روسیه را حل نخواهد کرد، بلکه به احتمال قریب به یقین بر شدت خصومت و انسجام ناتو خواهد افزود. چنین مسیری، کرملین را در برابر انتخابی دشوار قرار میدهد: یا اقتصاد کشور را بر مدار پرهزینه و تقریباً دائمی جنگ بنا کند یا به شکل فزایندهای بر سلاحهای هستهای تاکتیکی ــ ارزانتر اما بهشدت بیثباتکننده برای بازدارندگی تکیه نماید. در هر دو سناریو، روسیه بیش از پیش چه در حوزه تجارت و فناوری و چه در عرصه حمایت دیپلماتیک به چین وابسته خواهد شد. این وضعیت اما با تصویری که نخبگان کرملین از «قدرت بزرگ بودن» روسیه در ذهن دارند، فاصلهای آشکار دارد.
شرایط پنهان مسکو برای پذیرش عضویت اوکراین در اتحادیه اروپا
پوتین بهاحتمال زیاد به این جمعبندی رسیده است که پذیرش امکان عضویت اوکراین در اتحادیه اروپا بهایی اجتنابناپذیر برای دوری از سناریوی رویارویی مستقیم با ناتو و رسیدن به شرایطی در توافق صلح اوکراین است که آنها را برای امنیت روسیه حیاتی میداند. نخستین و مهمترین شرط او، تعهد رسمی ایالات متحده به بستن درِ عضویت اوکراین در ناتو و جلوگیری از استقرار نیروهای رزمی این ائتلاف در خاک اوکراین است؛ خواستههایی که مقامهای روس طی چند دهه بر آنها پافشاری کردهاند و نقشی اساسی در تصمیم کرملین برای آغاز جنگ ایفا کردند.
شرط دوم، احیای مذاکرات امنیتی اروپا و ازسرگیری روند کنترل تسلیحات هستهای است؛ فرآیندی که زمانی سپری حفاظتی در برابر تهدیدها علیه روسیه بود، اما امروز یا کاملاً متوقف شده یا در حالت احتضار قرار دارد. در واقع چنین شروطی در برابر تثبیت جایگاه اوکراین در اروپا از نظر سیاسی و اقتصادی بهایی اندک برای ایالات متحده به شمار می آید؛ چرا که از زمان دولت جورج بوش پسر تاکنون، هیچ رئیسجمهوری در واشنگتن تمایلی به اعزام نیرو برای دفاع از اوکراین یا گرجستان در برابر روسیه نشان نداده است. بنابراین، تعهد رسمی به توقف گسترش ناتو به شرق، بیش از آنکه امتیازی واقعی به مسکو باشد، تأیید یک واقعیت موجود است. در همین حال، بازگشت به میز مذاکرات کنترل تسلیحات، اروپا را در مسیر ثبات قرار میدهد و همزمان وابستگی روسیه به چین را کاهش میدهد؛ اقدامی که در نهایت امنیت ایالات متحده را تقویت خواهد کرد.
هرچند مسیر الحاق اوکراین به اتحادیه اروپا بیشک پر از دستانداز خواهد بود، اما همین روند میتواند به تقویت حاکمیت ملی، شکوفایی اقتصادی و التیام اجتماعی آن کمک کند؛ عواملی که برای توان دفاعی آینده این کشور حیاتیاند. امید به آیندهای اروپایی، همچنین میتواند میلیونها پناهجویی را که طی جنگ از سرزمینشان گریختهاند، به بازگشت ترغیب کند و مانع از فروپاشی جمعیتی اوکراین شود. علاوه بر این، الزامات عضویت، فرصتی فراهم میآورد تا کییف اصلاحاتی در زمینه حمایت از اقلیتهای روسزبان و مهار افراطگرایی سیاسی پیش ببرد، بیآنکه این اقدامات بهعنوان عقبنشینی در برابر مطالبات مسکو تلقی شود.
از همه مهمتر، در شرایطی که پیوستن به ناتو تقریباً غیرممکن به نظر میرسد، چشمانداز عضویت در اتحادیه اروپا شاید بهترین ابزار برای قانع کردن شهروندان اوکراین باشد که یک توافق صلح سازشی ارزش خونهای ریختهشده در سه سال گذشته را دارد. البته، مبادله بیطرفی نظامی اوکراین با وعده پیوستن به اروپا بهتنهایی برای پایان دادن به این جنگ تراژیک کافی نخواهد بود. با این حال، این همان سازشی است که ترامپ، اروپا و خود اوکراین ناگزیرند بپذیرند.