به بهانه روز داروساز؛
زکریای رازی؛ خورشید تابان علم و حکمت ایران زمین

پنجم شهریور ماه زاد روز فیلسوف حکیم ، کیهان شناس علیم و پزشک حاذق ،کاشف الکل و دانشمند فاخر ایران زکریای رازی و روز جهانی دارو ساز را با ارج نهادن به چهره های علمی گرانقدری که مسیر علمی را در دکترای داروسازی طی نمودند
سعید نیاکوثری؛ در روزگاری که اروپا، خسته از ظلمت کریه قرون وسطی، زیر نگاه سنگین کلیسا و علم دربند اندیشمندانی که از مسیحیت پاک، خشونتی رقتبار ساخته بودند، فرصتی برای حیات نداشت و هیبت حضیض کلیسا، عقل را به زنجیر دیانتهای ساختگی میکشید و علم را بر صلیب تعصب و بردگی میآویخت، در جغرافیای شرق، سرزمین بلندآوازه ایران، چهرههای فاخر علم بر سپهر تاریخ میدرخشیدند.
مینوی خردشان حکمتآفرین و بوستان فکرتشان علمپرور بود... آنچه از جوهر خرد بر صحیفه معرفت مینگاشتند، قرنها پس از حیاتشان، جهان علم را به تکریم و تحسین وامیدارد و هیچ قلمی توان خط بطلان بر صحت آن ندارد. خود مبنایی شد برای روزگارانی پسین که شوربختی قسمت این آب و خاک شد، و دلخوشی ما به دیروزهایی بود که هر پگاهش طلوع خورشیدی از آفتاب خاور بود. پیش روشنای علم و ادب و حکمتشان، روی تابش نداشت و از پس سدهها گذر تاریخ، نامشان طغرای فرزانگی و یادشان مهر جاودانگی است.
زکریای رازی از همان چشمههای هور گیتیفروز بود که دست خلقت جوهر وجودش را در خاک گوهرخیز آریا به ودیعه نهاد تا در گذر لیل و نهارها، لعلی از کان مروت باشد، برآمده از تابش خورشید و سعی باد و باران...
زکریای رازی اگرچه بیشتر نزد ایرانیان به کشف الکل و تبحرش در کیمیاگری شناخته شده است، اما بزرگاندیشمندی بود که نظرات علمیاش در طب، جراحی، تغذیه، فلسفه و کیهانشناسی نزد جهان علم اعتبار دارد. اکنون پس از قرنها که از روزگار او میگذرد، نام زکریای رازی الفبای جهان علم است.
افسوس که همچون تمام گنجینههای فرهنگی که در طوفان غربزدگی از دست رفت و پنداشتیم سد راه توسعه جامعه است، داشتههای فرهنگی گذشته را از دست دادیم و فراموش کردیم که اگر سپهرمان نیلی است، از پرتوهای خورشیدهایی است که در هر عصر بر آسمان اقبال این سرزمین طلوع کردند. و دریغ که مرغ همسایه غاز نبود و آنچه بود، محیلت جهان غرب بود! چو دزدی با چراغ آید، گزیدهتر برد کالا...
افسوس که هرگز به خود نیامدیم تا به خویشتن بازگردیم و تمام بضاعتمان همانقدر باشد که در تقویمها یادمانهایی تقریر کنیم، تا اگر یادمان ماند، قلمی آکنده از جوهر حسرت بر صفحه دفتر، مثنویهایی بسراییم از نیستانی که در آتش نسیان خاکستر شد...
و در آستانه پنجم شهریور، با یاد تمام زکریاهایی که در تاریخ این سرزمین بر شاخه علم شکفتند و از برگ برگ حیاتشان دفترهای معرفت نگاشتند و چون آسمانی از سخاوت، باران انسانیت بر جامعه افشاندند، بذرهای مهربانی در کویر سینهها پاشیدند و به عشق پروریدند، به احترام برمیخیزیم...
امروز تمام قد به احترام تمام رازیهایی برمیخیزیم که رازهای معرفت را بازشناختند و کیمیای انسانیت را به کار بستند، و فکرتهایشان جوهر شرافت و گوهر وجودشان قیمت معرفت است و معرفتشان فیضی از چشمههای معنویت دارد...