ترنج موبایل
کد خبر: ۹۳۰۴۵۵

از «بگیر بشین» زاکانی تا «شعار نده» پورمحمدی

مسئولان کشور زبان دارند، اما گوش نه!

مسئولان کشور زبان دارند، اما گوش نه!

امروز ۳۰ هزار دانشجو در ترکیه درس می‌خوانند، نظام در تلاش برای جلوگیری از گستردگی مهاجرت‌هاست اما برخی مسئولین به جای ایجاد فضایی برای سخن گفتن، تریبون محدود باقی مانده را نیز به فضایی پرتنش تبدیل می‌کنند؛ آسیب ادامه این روند به جامعه چیست؟

فرارو- 30 هزار دانشجوی ایرانی در دانشگاه‌های ترکیه تحصیل می‌کنند؛ پاسخ آن‌هایی که ماندند تا همه چیز را بسازند هم این است: «این‌ها که می‌گویی شعار است؛ قصه نگو، بگیر بشین.» این عبارت هدیه علیرضا زاکانی به دانشجویان در روز دانشجوست.

به گزارش فرارو، میل مهاجرت از ایران در میان دانشجویان کم بود که حالا این میل به سراغ دانش‌آموزان رفته. طبق آخرین داده‌هایی که حسین سیمایی صراف، وزیر علوم، در اختیار قرار داده ۳۰ هزار دانشجوی ایرانی در ترکیه در حال تحصیل هستند. اگرچه هنوز اطلاعاتی در مورد تعداد دانشجویان حاضر در سایر کشورها نیست اما نکته روشن، حاضر نبودن هزاران تفکر، پرسش و گفتمان برای سازندگی ایران  است.

تعداد دانشجویان باقی مانده‌ هم اگر با تفکری انتقادی سعی داشته باشند از موقعیت استفاده کرده و پرسشی مطرح کنند با پاسخ‌هایی آبشاری روبه‌رو می‌شوند. نمونه چنین پاسخ‌هایی از زبان شهردار تهران شنیده شد. نمونه‌ای دیگر هم برخورد مصطفی پورمحمدی، دبیرکل جامعه روحانیت مبارز با دانشجویان دانشگاه علوم تحقیقات تهران بود که با زبانی مشابه زاکانی به دانشجو گفت: «شعار ندهید!»

صرف نظر از اینگونه پاسخ‌ها و با نگاهی کلی باید پرسید که وقتی فضای گفت‌وگو میان دانشجویان و حکومت محدود شود، چه تاثیری بر روحیه پرسشگر و تفکر انتقادی او و در نهایت جامعه خواهد گذاشت؟

علیرضا شریفی یزدیعلیرضا شریفی یزدی، جامعه‌شناس، روان‌شناس اجتماعی و مشاور علمی در پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش تهران، در گفت‌وگو با فرارو به بررسی این مساله پرداخت و گفت: «ایران سال‌ها هزینه‌های فراوانی، مثلا بر سر مساله پوشش، پرداخت کرده و اکنون دوباره همان حرف‌های گذشته تکرار می‌شود. این نشان می‌دهد قرار نیست گوش‌ها به کار بیفتند و همین خطر موجب فاصله گرفتن هرچه بیشتر دانشجویان می‌شود.»

مسئولان کشور زبان دارند، اما گوش نه

علیرضا شریفی یزدی به فرارو گفت: «یکی از بزرگ‌ترین مشکلات بخش قابل توجهی از مسئولان کشور این است که زبان دارند، اما گوش نه؛ سرهایی که مدام حرف می‌زنند، اما انگار توان شنیدن ندارند. وقتی مسئولی فقط گویش دارد و می‌گوید، اما نمی‌شنود یا حتی وانمود می‌کند شنیده، اما در عمل اثری از آن دیده نمی‌شود؛ یعنی خود را بیشتر در جایگاه واعظ می‌بیند تا شنونده.»

این جامعه شناس گفت: «کم‌کم، به دلایل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و به‌ویژه با گسترش دسترسی به اطلاعات و اینترنت، روحیه مطالبه‌گری که در نسل‌های مختلف وجود داشت، در نسل زد و جوانان امروز بسیار شدیدتر و دقیق‌تر بروز کرد؛ نسلی که حرفش را رک می‌زند و اعتقادی به ملاحظه‌کاری ندارد.»

او افزود: «به همین دلیل، در سال‌های اخیر هرجا جمعی شکل گرفته به‌ویژه اگر جمعیت جوان بوده باشد، مانند دانشجویان معمولا مسئولان با چالش مواجه شده‌اند؛ برخی از میدان گفت‌وگو عقب نشسته‌اند و برخی دیگر به استفاده از کلمات تخریبی و واکنش‌های تند پناه برده‌اند.»

وقتی پرسش دانشجو شنیده نمی‌شود، فضا  رادیکال می‌شود

شریفی یزدی گفت: «اینکه این شیوه برخورد چه پیامدی دارد، روشن است: تا زمانی که گفت‌وگو میان مسئولان و مردم رایج باشد، هنوز می‌توان امیدوار بود که از طریق بحث، مناظره و پرسش‌وپاسخ، مسائل طرح و حتی حل شوند. اما وقتی مسئولی به‌جای پاسخ متقن، به اهانت، توهین یا نادیده گرفتن سخن دانشجو روی می‌آورد، چه رخ می‌دهد؟ از نگاه جمعیتی که پایین نشسته‌اند و امروز تقریبا همه دوربین در دست دارند چنین رفتاری نشانه‌ای از بی‌منطقی فرد یا دستگاهی است که از بالا می‌خواهد برایشان تعیین تکلیف کند. از سوی دیگر، دانشجو سرخورده می‌شود؛ احساس می‌کند این مسیرها برای رساندن صدا به جایی نمی‌رسد.»

او افزود: «خطر اصلی همین‌جاست: وقتی پرسش دانشجو شنیده نمی‌شود، فضا به‌سمت رادیکالیزه شدن حرکت می‌کند. در چنین فضایی، هیجان جای منطق را می‌گیرد و احتمال بروز رفتارهای غیرقابل کنترل افزایش می‌یابد.»

بین دانشجو و مسئولین گسستی عمیق در حال شکل‌گیری‌ست

این آسیب شناس اجتماعی گفت: «این یکی از خطراتی است که وجود دارد. وقتی فرد از دریافت پاسخ قانع‌کننده از سوی مسئول ناامید می‌شود و در عین حال مورد سرزنش و تحقیر قرار می‌گیرد و سخنش شنیده نمی‌شود حتی اگر آن سخن منطقی نباشد  نتیجه‌اش ایجاد فاصله‌ای عمیق میان این دو گروه است. اکنون نیز شکاف میان‌نسلی قابل‌توجهی میان ما وجود دارد و اگر همین روند ادامه یابد، این شکاف به گسست کامل تبدیل خواهد شد. هر دو به زبان فارسی سخن می‌گویند، اما یکدیگر را نمی‌فهمند و در چنین وضعی، آنچه نباید رخ دهد، رخ می‌دهد.»

بسیاری از مسئولان ظرفیت جایگاهشان را ندارند

او افزود: «نکته دیگر آن است که برخی از مسئولان ما به اندازه جایگاهی که در آن ایستاده‌اند ظرفیت ندارند. مدیری که بر مسندی تکیه می‌زند باید لباس متناسب با آن جایگاه بر تن داشته باشد، اما در کشور ما چنین تناسبی کمتر دیده می‌شود و برخی از مسئولان در قد‌وقامت آن جایگاه نیستند.»

مهاجرت و افسردگی دانشجویان از همین سرخوردگی بوجود می‌آید

شریفی یزدی گفت: «در نتیجه این وضعیت، دانشجویان دلمرده، ناامید، مایوس و سرخورده می‌شوند. گروهی به افسردگی، انزوا و گوشه‌نشینی رو می‌آورند؛ گروهی دیگر راه مهاجرت را در پیش می‌گیرند؛ و عده‌ای نیز ممکن است واکنش‌های تند نشان دهند  شاید نه در همان لحظه، اما بعدها. می‌گویند: «آمدیم صحبت کنیم، نشد؛ حالا باید صدایمان را به شکل دیگری برسانیم.»»

او افزود: «این نداشتن گوش، مسبوق به سابقه است.این نشان می‌دهد قرار نیست گوش‌ها به کار بیفتند و همین خطر موجب فاصله گرفتن هرچه بیشتر دانشجویان می‌شود.»

در ایتالیا از ۱۲ دانشجو، ۸ نفر ایرانی‌ و از هر ۴ استاد ۲ نفر ایرانی هستند

این جامعه شناس گفت: «یکی از اساتید که در دانشگاهی در رم در مقطع فوق‌لیسانس تدریس می‌کند، می‌گفت: وقتی وارد کلاس می‌شوم، از ۱۲ دانشجو، ۸ نفر ایرانی‌اند و از میان ۴ استادی که تدریس می‌کنند نیز ۲ نفر ایرانی هستند. گاهی حتی در روزهایی که خارجی‌ها تعطیل‌اند، ما کلاس را به زبان فارسی برگزار می‌کنیم.»

او در نهایت گفت: «این صحنه شبیه همان قاب معروف است که در کشتی، همه سرنشینان ایرانی بودند اما هرکدام نماینده کشورهای دیگر، نه ایران.  ترکیه نیز اکنون حدود ۳۰ هزار دانشجوی ایرانی را جذب کرده، چون بسیاری از خانواده‌ها دیگر توان مالی مهاجرت به آمریکا و کانادا و پول ندارند و ترکیه را به‌عنوان مقصدی ارزان‌تر انتخاب می‌کنند.»

خبرنگار : طناز سادات حسینی‌فر
ارسال نظرات
خط داغ