تأخر تاریخی؛ چالش بزرگ سیاست خارجی

در جهانی که سرعت تحولات بالاست، نمی توان با دیدگاه های ایستا و یا نگرش هایی که خیلی کُند تغییر میکنند، به مصاف مشکلات و چالش ها رفت.
فرارو- به تازگی شاهد نشست مشترک رهبران ارشد ارمنستان و جمهوری آذربایجان در کاخ سفید با حضور دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا بوده ایم. نشستی که در قالب آن، ایروان و باکو با میانجیگری واشینگتن اقدام به امضای توافق صلح کرده اند و البته مهمتر اینکه مقدمات لازم برای احداث کریدوز زنگزور(کریدور ترامپ) نیز فراهم شده است. کریدوری که ظاهرا به مدت 99 سال آنطور که ترامپ گفته، به یک شرکت آمریکایی اجاره داده می شود و البته که نیروهای امنیتی آمریکایی نیز برای تامین امنیت این کریدور به منطقه گسیل می شوند.
به گزارش فرارو؛ در طی سال های اخیر، بسیار در مورد این کریدور و تبعات منفی آن برای منافع و امنیت ملی ایران گفته و شنیده شده است. ناظران و تحلیلگران به این مساله اشاره دارند که با احداث این کریدور، عملا راه زمینی ارتباط ایران با ارمنستان قطع می شود و دسترسی زمینی ایران به گرجستان و روسیه و اروپا با مشکل رو به رو می شود. در عین حال، اینطور گفته می شود که استقرار یک شرکت آمریکایی به عنوان ادارهکننده کریدور زنگزور، بسترساز حضور و نفوذ امنیتی آمریکا در منطقه و تشدید تحرکات مخالف با امنیت ملی ایران خواهد شد. درست در همین نقطه، برخی صاحب نظران به طور خاص به این مساله اشاره می کنند که ایران در حوزه سیاست خارجی خود، با یک مشکل رو به رو است و آن هم "تاخر تاریخی" در حوزه تصمیمسازی سیاست خارجی است.
در واقع، نقد این دسته از صاحب نظران این است که در حوزه سیاست خارجی فرصت سوزی وجود دارد و در زمانی که باید دست به تصمیم سازی زده نمیشود و همین مساله سبب می شود تا منافع ملی به خطر بیفتد. پیشتر در ماجرای حصول توافق هسته ای با غرب نیز بارها این گزاره مورد اشاره قرار گرفته است. مثلا گفته میشود که در ماه های پایانی دولت حسن روحانی، امکان توافق ایران با غرب وجود داشت با این حال، تعلل صورت گرفت و در نهایت جنگ اوکراین آغاز شد و به کل فضای تازه ای حاکم شد که حصول توافق را صدها برابر سختتر کرد.
همچنین درباره طیفی از دیگر مسائل مهم نیز استدلالهای مشابهی مطرح می شود و بعضا از تأخر تاریخی در تصمیمسازی های دستگاه سیاست خارجی انتقاد می شود. منتقدان در این رابطه معتقدند که گویی عواملی وجود دارند که سبب می شوند ایران در زمان مناسب خود، برخی تصمیمات مهم و راهبردی را نگیرد. در این راستا، به طور خاص به نظر می رسد که 3 دلیل محوری را می توان به عنوان دلایل عمده این تاخر تاریخی برشمرد.
1. عدم اجماع در مورد مفهوم «منافع ملی»
یکی از چالشهایی که سیاست خارجی ایران سالهاست با آن دست گریبان است، این مساله است که اساسا در میان نخبگان سیاسی و اقتصادی در مورد مفهوم منافع ملی در ایران، نوعی اجماع نظر وجود ندارد. در واقع، هر دولت با مجموعه ای از نخبگان وارد صحنه می شود و ادراکات خاص خود را از مفهوم منافع ملی دارد. این مساله سبب می شود تا قوت و پیگیری های لازم را در حوزه سیاست خارجی با محوریت موضوعات مختلف شاهد نباشیم.
در این چهارچوب، در شرایطی که یک دولت، یک مساله را به مثابه خط قرمز منافع ملی ایران در نظر می گیرد، دولتی دیگر لزوما این دیدگاه را ندارد و متناسب با درک خود عمل می کند. اساسا به همین دلیل است که بسیاری از تئوریسین های روابط بینالملل در ایران سالهاست که تاکید می کنند باید نوعی اجماع نظر حول مفهوم منافع ملی در ایران شکل بگیرد. معادله ای که سبب می شود تا در اغلب موضوعات کلان و راهبردی، نوعی نگاه مشترک فارغ از اینکه چه دولتی بر سرکار باشد شکل بگیرد.
2. بوروکراسی زمانبَر در ایران
سازوکارهای تصمیمسازی در ایران نیز به ویژه در حوزه سیاست خارجی، تا حدی دستخوش روندهای زمانبر شدهاند. این مساله سبب می شود تا در مورد یک موضوع مشترک، نهادها و دستگاههای مختلف دیدگاههای لزوما مشترکی نداشته باشند و همین تفاوت دیدگاه ها میان آن ها، فرآیند تصمیمسازی را مشکل و البته زمانبر میکند. این مساله خود به صورت مستقیم سبب می شود تا دستگاه سیاست خارجی به نوعی "تأخر تاریخی" در رابطه با موضوعات مهم و راهبردی مبتلا باشد.
معاله ای که برای ایران هزینهزا است و منافع ملی این کشور را تضعیف می کند. کافی است در نظر داشته باشیم که در مورد یک مساله مشخص، شاهدیم که در ایران طیف متنوعی از دستگاه ها و مسوولان آن ها نظر میدهند و این مساله سبب می شود تا جمع بندی در مورد آن موضوع، بسیار سخت و دشوار باشد. چالشی که باید برای حل آن، تعجیل صورت گیرد.
3: معمای "تغییر" در نظام حکمرانی
یکی از نقدهایی که به شیوه حکمرانی در ایران به ویژه در حوزه سیاست خارجی وارد است این نکته می باشد که شاهد تهنشین شدن برخی نگاهها در این حوزه هستیم و گویی محافظه کاری، بر اِعمال تغییرات متناسب با شرایط زمانی ارجحیت دارد. در واقع، اینطور به نظر می رسد که گرایش به تغییر و حرکت به سمت آن، آنطور که باید و شاید با سرعت دنبال نمی شود و همین مساله برای ایران در حوزه های گوناکون ایجاد هزینه می کند. در جهانی که سرعت تحولات بالاست، نمی توان با دیدگاه های ایستا و یا نگرش هایی که خیلی کُند تغییر می کنند، به مصاف مشکلات و چالش ها رفت.