ترنج موبایل
کد خبر: ۸۸۲۳۲۵

خاطرات محمود فروغی؛

شاید اگر به جای رضاشاه؛ جمهوری آمده بود، وضعیت کشور بهتر بود

شاید اگر به جای رضاشاه؛ جمهوری آمده بود، وضعیت کشور بهتر بود

من خودم این را یادم هست بچه بودم شاید پنج سال یا شش سال پای تلفن از آن تلفن هائی که باید دستور میدادند گوش میگذاشتند که پدر من به احمدشاه وزبر مالیه بودوبه احمدشاه میگفتش که علیحضرت، که من یادم است اول دفعه هم تعظیم عرض میکنم پای تلفن آنجا شنیدم همه این احترامات را سرجا میگفت اعلیحضرت پول نداریم این گندم‌های شما را به این قیمت بخریم.

تبلیغات
تبلیغات

محمود فروغی فرزند محمدعلی فروغی نخست‌وزیر دوران پهلوی بود. وی فارغ‌التحصیل دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی از دانشگاه تهران و از کارمندان وزارت خارجه بود.

او در دوران خدمت خود سرکنسول ایران در نیویورک، سفیر ایران در برزیل و سوئیس و آمریکا و افغانستان، معاون وزارت امور خارجه و کفیل وزارت امور خارجه بود.

بخشی از خاطرات محمود فروغی در ادامه آماده ست:

س - ما اگر در اینجا یک مقداری مکث کنیم و برگردیم به اینکه مرحوم پدرتان راجع به تسلیم شان نسبت به رای موافق دادن به تغییر اصطلاح انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی و به اصطلاح حمایت یا بگوئیم اولیه یا دائمی نسبت به رضاشاه اینها هیچ تجدید فکری کرده بودند چیزی می‌گفتند که شاید نیت اولیه شان چی بود؟ چون اگر برگردیم به حرفی که می‌گویند مرحوم مصدق زده بود که اگر بخواهیم رضا شاه را شاه بکنیم بنابراین می‌خواهیم یک آدم قدرتمند بگذاریم آنجا بنابراین مشروطه چی می‌شود. ایشان موضع شان در اینمورد چی بود چی می‌گفتند؟

ج - آن مسئله‌ای که مرحوم مصدق نطق شان را در مجلس که ب‌ه نظر من شاهکار است. برجسته‌ترین نطق مرحوم مصدق به عقیده من آن نطق است و من دارم متنش اینجا هست. متن قشنگی کرد بسیار بسیار خوب بود. نطقش تا آنجا که من یادم میآید و بعد ضمن صحبت‌ها با اشخاص دیدم باز آن موقع چند جریان بود دربار سلطنت یک عده بودند که واقعا  دیگر از سلطنت احمدشاه به تنگ آمده بودند.

من خودم این را یادم هست بچه بودم شاید پنج سال یا شش سال پای تلفن از آن تلفن هائی که باید دستور میدادند گوش میگذاشتند که پدر من به احمدشاه وزیر مالیه بود و به احمدشاه میگفتش که علیحضرت، که من یادم است اول دفعه هم تعظیم عرض میکنم پای تلفن آنجا شنیدم همه این احترامات را سرجا میگفت اعلیحضرت پول نداریم این گندم‌های شما را به این قیمت بخریم.

س - گندم‌های شما را؟

ج - گندم‌های شما را به این قیمت بخریم. این بعد‌ها یک جریانی پیش آمد که به احمدشاه را به اصطلاح مظلوم دانستند بعد شروع کردند یک کتاب‌هائی نوشتند مدحش را کردند پادشاه مشروطه بود و چه آنها را من نمیدانم ولی میدانم که از بی علاقه به مملکت دائم در فرنگ سرکردن و این گندم فروختن علاقه به این ملک داشتن و بعد‌ها آن سندی پیدا شد که ایشان از انگلیس‌ها هم سالیانه حقوقی چقدر بود صدهزارتومان بود چی بود؟ اسنادش توی سالنامه چاپ میشد حالا اسمش یادم رفته چی آنجا اسنا درا چاپ کردند اینها آنقدر‌ها هم که داد از پادشاه مشروطه عرض کنم اصلاح طلب و اینها میزنند بنظر من چیزی نبودش متاسفانه؛ بنابراین یک جریان بود که میخواستند به همان روال بگذرد یک جریان که دیگر وطن پرستانه  بود.

 آن‌هایی که بیشتر سروکارشان با خارجی‌ها بود، این زجر‌ها ذلت‌ها خواری‌ها را کشیده بودند، هیچکس به حساب نمی آوردشان؛ من یقین دارم این هیئتی که رفته بودبه پاریس برای کنفرانس چقدر خفت آنجا کشیده باشند کسی به آنها اعتنا نکند فقط آمریکائی‌ها بودند آن موقع که باز یک روئی نشان دادند آن هم دوتا صالح‌ها مرحوم الهیار صالح وجهانشاه صالح در اینجا که هیچکس خیال نمی‌کنم دیگر یادش باشد که اینها چه خدماتی کردند.

بعد آن مرحــــــــــوم نبیل الدوله بسهم خودش در پاریس نزد هیئت نمایندگی آمریکا چه خفتهائی کشیدند بعد این هرج و مرج مملکت شما نمیدانید با بدشنیده باشید که اصلا مشهد رفتن یک داستانی بود ترکمن‌ها حمله میکردند و اصلا هرکس میرفت مشهد و می‌آمد ماه‌ها داستان سفرش را تعریف میکرد.

این هرج و مرج این وضع حتی اسمش را من ملوک الطوایفی نمیتوانم بگذارم باید گفت هرج و مرج از هم بپاشیده و تجزیه مملکت خب یک قدرتی پیدا شده بود رضا شاه. حالا بحث بود که بیائیم با این موافقت کنیم و مسئولیت مملکت را بدهیم دستش کمکش کنیم حتما  هم مثل هر بشر دیگری یک لنگی هائی دارد آن جلوی آن لنگی‌ها را بگیریم کار‌ها را کم بکنیم یا اینکه ول کنیم این هرج و مرج را ادامه بدهیم که فنای مملکت است هیچ تردید در آن نیست.

با چنین همسایه قوی که پیدا شده و آن یکی عامل انگلیس هم که دارد کم کم در حال افول و ازبین رفتن است جنگ تمام شده حاضر نیستند دیگر هیچ جور بمانند؛ بنابراین یک عده‌ای معتقد بودند که نخیر بیائیم این حکومت مرکزی قوی را پشتیبانی کنیم حمایت کنیم نگهداریم پاکش کنیم تمیزش کنیم نگذار اریم زیاد آلوده بشود. شاید آنها خیلی خوشبین بودند خیال میکردند معتمدالملک مرحوم که واقعا موفق میشوند.

یک عده‌ای هم بودند رجال منزه پاک وطن پرست مثل مرحوم مشیرالدوله و اینها یا دیدشان وسیعتر بود یا فکر می‌کردند که با دستگاه نظامی بازی نمی‌شود آن تمیزی که باید حفظ کرد آن وضع مشروطه را نگه‌داشت یا طرفین به همدیگر زیاد خوشبین نبودند کشیدند کنار.

ولی تا آنجا که من ضمن صحبت‌ها می‌دانم مرحوم فروغی از آن کسانی بود که میگفت باید بیائیم کمک بکنیم مملکت را سر و صورت بدهیم لنگی‌ها را پر کنیم به طوریکه اوایل سلطنت همه راضی بودند واقعا رضا شاه محبوب بودش در سردارسپه ایش فوق العاده محبوب بود در سلطنتش خیلی محبوب بودشاید اگر جمهوری را که شنیدید بنا بود جمهوری بشود؟

شاید واقعا اگر جمهوری می‌شد حالاکه برمی‌گردیم به عقب فکر میکنیم شاید اگر جمهوری شده بود بلی مملکت بیشتر خیر در این بود که جمهوری می‌شد و می‌افتادیم روی یک رژیم دیگر بکلی نمیدانم. این‌ها را دیگرحالا مشکل است قضاوت کردن ولی در هر صورت ایشان از آنهائی بودند که عقیده داشتند که باید این حکومت مرکزی قوی را بیائیم بسازیم حمایت کنیم.

گزیده: انتخاب

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات

نظرات بینندگان

(۱ نظر)
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات