ترنج

در مورد

محمدعلی فروغی

در فرارو بیشتر بخوانید

۴ مطلب

  • پدر حسین نصر. مرد بسیار شریف و محترمی بود. اصلاً یک آدم ویژه‌ای بود… این افراد آن زمان غالباً اطراف مرحوم ادیب بودند، با هم شعر می‌خواندند، درباره‌ی لغات بحث می‌کردند، و شام را با هم می‌خوردند. تا ساعتی از شب می‌ماندند. بعد مرحوم ادیب در جای خاصی می‌خوابید تا فردا.

  • من خیال می‌کنم که اعلیحضرت محمدرضا شاه اگر چند سالی دیگر می‌ماند هیچ اعتبار نداشت که لقب هم می‌داد به اشخاص اینطور که برای خودش لقب دادند او اصلاً یک دفعه به کسی برگشت گفتش که من که ناصرالدین شاه نیستم که بهم ظل الله بگویید.

  • من خودم این را یادم هست بچه بودم شاید پنج سال یا شش سال پای تلفن از آن تلفن هائی که باید دستور میدادند گوش میگذاشتند که پدر من به احمدشاه وزبر مالیه بودوبه احمدشاه میگفتش که علیحضرت، که من یادم است اول دفعه هم تعظیم عرض میکنم پای تلفن آنجا شنیدم همه این احترامات را سرجا میگفت اعلیحضرت پول نداریم این گندم‌های شما را به این قیمت بخریم.

  • فروغی سخت دلبسته زبان فارسی بود و اعتقاد داشت که زبان فارسی، نماد هویت ایرانی است. البته این عقیده فروغی با تندروی همراه نبود و همواره سایر اقوام را مورد تحقیر قرار نمی‌داد. چنانکه خودش گفته «هیچگاه معتقد به تخفیف و تحقیر سایر اقوام نبوده‌ام و همه وقت مساعی آنان را در راه ترقی و تمدن منظور داشته و تقدیم نموده‌ام».

۱
تبلیغات