ترنج موبایل
کد خبر: ۴۶۰۳۸۸

تراژدی اجتناب ناپذیر؛ کیسینجر و جهان او

تراژدی اجتناب ناپذیر؛ کیسینجر و جهان او

قدرت ایده‌ها و اندیشه‌های کیسینجر، اشتراوس و آرنت برگرفته از ارزشی است که آن‌ها برای تفکر آزاد و بی‌طرف قائل بودند که - در استنتاج هر سه نفر - به بهترین شکلی در کشور تازه اختیار شده‌شان [آمریکا]به دست می‌آمد؛ و با این‌حال، هیچ‌یک از آن‌ها مدافع پروپاقرص نهاد‌های آمریکایی نبودند.

تبلیغات
تبلیغات

کیسینجر، اشتراوس و آرنت آلمانی‌هایی بودند که آنچه را آلمان به آن‌ها داده بود گرامی می‌شمردند، اما از هویت خود به دست نازی‌ها محروم شده بودند؛ یهودیانی که هرگز پیشینه خود را انکار نمی‌کردند، اما برای آن‌ها محتوای یهودیت یک مشکل بود و صهیونیسم هم راه‌حلی برایش نبود؛ آن‌هایی که آمریکایی شده بودند قدردان راستین همان سرپناهی بودند که ایالات متحده در اختیارشان قرار داده بود، اما میهن‌پرستی‌شان به یک همذات‌پنداری تمام‌عیار یا شناسایی از صمیم قلب با کشور جدیدشان تبدیل نشد؛ افراد آزاداندیشی که مخالف جباریت بودند، اما سوءظن عمیقی به دموکراسی و فرآیند‌های اکثریت‌گرایانه‌اش داشتند.

دنیای‌اقتصاد در ادامه نوشت: آن‌ها یافته‌های علم مدرن را پذیرفتند در حالی که نفی می‌کردند که این یافته‌ها می‌تواند پاسخ‌هایی به عمیق‌ترین پرسش‌ها بدهد یا عمیق‌ترین اسرار آن را بازگشاید. وقتی کیسینجر در این اواخر، رسالت خود را هشدار دادن در مورد خطرات تکنولوژی مدرن اعلام کرد، او مخالفت اشتراوس و آرنت با کمیّت را به‌مثابه دشمن تفکر راستین تکرار کرد و در واقع تفکر آن‌ها را بازتاب داد.

او نوشت: «هدف اینترنت تایید دانش از طریق جمع‌آوری و دستکاری داده‌های در حال گسترش بود»، اما در این راه «اطلاعات تهدیدی است برای پایمال کردن خِرد» و دیگر جایی برای انجام آگاهی انسانی و ویژگی‌های مرتبط با سوژه، اختیار، مسوولیت، درون‌نگری و آزادی باقی نمی‌گذارد. اعداد جایگزین تفکر نیستند.

قدرت ایده‌ها و اندیشه‌های کیسینجر، اشتراوس و آرنت برگرفته از ارزشی است که آن‌ها برای تفکر آزاد و بی‌طرف قائل بودند که - در استنتاج هر سه نفر - به بهترین شکلی در کشور تازه اختیار شده‌شان [آمریکا]به دست می‌آمد؛ و با این‌حال، هیچ‌یک از آن‌ها مدافع پروپاقرص نهاد‌های آمریکایی نبودند.

آن‌ها به این سوءظن دامن می‌زدند که این نهاد‌ها خصم دموکراسی هستند و درخصوص «نفوذ مشکوک و مساله‌دار» آن‌ها هشدار می‌دادند. همچون کیسینجر، اشتراوس و آرنت به شیوه‌ای که یک آمریکایی می‌تواند بفهمد لیبرال دموکرات نبودند یا - و این نکته‌ای محوری است - شاید به‌هیچ‌وجه و به هیچ معنایی لیبرال دموکرات نبودند. آن‌ها همیشه فاصله خود را حفظ می‌کردند.

«جورج کاتب»، استاد سیاست در پرینستون و نویسنده مطالعه‌ای در مورد آرنت، می‌نویسد: «محور و هسته اصلی موضوع این است که هر دو منکر دموکراسی مدرن بودند و آن را تقبیح می‌کردند. هرکسی که متعهد به دموکراسی مدرن باشد باید در برابر نفوذ این فیلسوفان آلمانی - آمریکایی مقاومت ورزد.» به تعبیر کاتب، تردیدی نیست که نه اشتراوس و نه آرنت به لحاظ اخلاقی «متعهد به دموکراسی مدرن» نبودند چنان‌که کیسینجر بود. علایق فکری و وفاداری‌های اخلاقی‌شان در جای دیگری قرار داشت.

آزادی فردی - نه حاکمیت اکثریت - چیزی بود که آن‌ها ادعای ثبات قدم در آن را داشتند و همین به‌احتمال زیاد چیزی بود که باعث شده بود در آن کشور بمانند و آن را پیشنهاد دهند. اما مانند توکویل، آن‌ها هرگز باور نداشتند که نهاد‌های سیاسی آمریکا تنها نهاد‌های سیاسی‌ای بودند که می‌توانستند ضامن آزادی تفکر باشند.

اشتراوس می‌گفت که این نهاد‌ها را نه‌تنها می‌توان در آمریکای دموکرات که در دوران قیصر در «آلمان ویلهلمی پسا بیسمارکی» هم یافت. در واقع، او استدلال می‌کرد که این باور که دموکراسی تنها نظام سیاسی معتبر است می‌تواند به «وحشت ژاکوبنی» بینجامد، زیرا «مردم» با «فضیلت و نیکوکاری» شناسایی می‌شوند و هرکسی را که به هر دلیلی خارج از این غوغاسالاری بالقوه باشد، با خطر مواجه می‌سازد.

تراژدی اجتناب ناپذیر؛ کیسینجر و جهان او

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات

نظرات بینندگان

(۴ نظر)
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات