ترنج

در مورد

روانشناسی

در فرارو بیشتر بخوانید

۳۱۰ مطلب

  • یک استاد مشهور فلسفه در دانشگاه استنفورد معتقد است راه جدیدی برای مواجهه با اهمال‌کاری کشف کرده است، چیزی که خودش آن را «اهمال‌کاری ساخت‌یافته» نامیده است. در این روش شما فهرستی از کار‌هایی که بر عهده دارید آماده می‌کنید، سپس مهم‌ترین کار‌هایی که در صدر فهرست چشمک می‌زنند را کنار می‌گذارید و خودتان را سرگرم کار‌های بی‌اهمیت‌تری می‌کنید که در نوعِ خودشان اصلاً هم بی‌فایده نیستند. این‌طوری تبدیل می‌شوید به یک اهمال‌کارِ پرکار و محبوب.

  • دیگر پیری و پیر شدن تغییر کرده است. سال‌های بعد از ۵۰ سالگی به خصوص ۶۰ سالگی برای بسیاری بهتر از قبل از آن است. جایی که پیش از این پایان زندگی آغاز می‌شد امروز شروع نیمه دوم است که حتی زیباتر از نیمه اول هم هست که پر است از جوانی و سلامت و رویای آینده.

  • اگر من فکر کنم می‌دانم، زیرا افراد پیرامون من فکر می‌کنند می‌دانند، و افراد پیرامون من همگی فکر کنند می‌دانند، زیرا افراد پیرامون آن‌ها همگی فکر می‌کنند می‌دانند، در این‌صورت آشکار می‌شود که همگی ما می‌توانیم دارای این حس قوی دانایی باشیم هرچند هیچ کس واقعاً فهمی از موضوع مورد بحث ندارد.

  • آخر شب، وقتی جداً قسم خورده اید که گوشی را کنار بگذارید یا رایانه را خاموش کنید، باز وسوسه می‌شوید تا برای آخرین بار نگاهی به صفحۀ نمایش بیندازید، مبادا پیام‌هایی را که آشنایان درجه چندم یا حتی غریبه‌ها برای درخواست دوستی یا اشتراک یک خبر فرستاده اند از دست بدهید.

  • اگر این راهکار‌ها مطابق میل جامعه نیست، به دلیل مشاهده تبعیض‌ها و شکاف‌های طبقاتی روزافزون و اطلاع از وضعیت زندگی برخی دیگر از ساکنان زمین است که در رفاه و آسایش روزگار می‌گذرانند و مسئولیت این تفاوت‌ها بر عهده علم روان‌شناسی نیست باید مشکل را در جای دیگری جست‌وجو کرد.

  • با ظهور روانشناسی، مطالعه درمورد افرادی که متناسب با هنجار نیستند، سرنخ‌های بسیار ارزشمندی را در مورد این که ما به عنوان یک گونه چیستیم، به عنوان یک فرد چه چیزی می‌خواهیم و چگونگی عملکرد مغز ما و همچنین درخشان کردن عمیق‌ترین و تاریک‌ترین نیاز‌های ما ارائه داده است.

  • گسستگی بین خویشتن کنونی ما و خویشتنِ آیندۀ ما پیامد‌هایی جدی برای چگونگی تصمیم‌گیری‌هایمان دارد. ممکن است که اهمال‌کاری را انتخاب کنیم و بگذاریم نسخه‌ای دیگر از خویشتن ما از پس مسائل یا کار‌ها برآید.

  • «وقتی احساسات منفی را نادیده می‌گیریم، بدن ما با تلاش بیشتری سعی می‌کند توجه ما را به آن مشکل بخصوص جلب کند. سرکوب عواطف و احساسات، ما را جسمی و روحی از پا در می‌آورد. این روند ناسالم است و در طولانی‌مدت پایدار نخواهد بود.

  • خوشبینی شدید نقطهٔ اشتراک این فعالان مدرن است. این گمان جدی را دارند که بهترین راه برای خوشحال کردن کسی این است که به او بگوییم که همه‌چیز خوب خواهد شد. به‌تمامی از روحیهٔ پیشینیان اصیل‌ترشان بریده‌اند که می‌دانستند سریع‌ترین راه برای این که حال کسی را خوب کنیم این است که به او بگوییم اوضاع چنان بد است که حتی فکرش را هم نمی‌تواند بکند و شاید بسیار بدتر از آن.

  • در خودیاری، نیمی از این افراد اصلاً مشخص نیست از کجا آمده‌اند. این صنعت مبتنی بر نیاز‌های بازار است، نه پژوهش و تحقیق. این وظیفه به دوش خواننده است که مطالب را الک کند و تصمیم بگیرد چه چیز درست است و چه‌چیز غلط؛ که البته این‌کار همیشه هم آسان نیست.