آنچه بیش از هر چیز نگرانکننده است، بیاعتمادی گستردهایست که در میان افکار عمومی آلمان نسبت به فریدریش مرتس وجود دارد. نظرسنجیها نشان میدهند که اکثریت بزرگی از مردم به صدراعظم جدید کشورشان اعتماد ندارند.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۱۷۷۷ مطلب
آنچه بیش از هر چیز نگرانکننده است، بیاعتمادی گستردهایست که در میان افکار عمومی آلمان نسبت به فریدریش مرتس وجود دارد. نظرسنجیها نشان میدهند که اکثریت بزرگی از مردم به صدراعظم جدید کشورشان اعتماد ندارند.
اروپا در آستانه گذار راهبردی بزرگی قرار دارد؛ با تضعیف اعتماد به آمریکا، ضرورت استقلال دفاعی، اقتصادی و سیاسی بیش از همیشه احساس میشود. تقابل با دولت ترامپ، کاهش اتکا به چتر هستهای آمریکا، توسعه توان بازدارندگی مستقل، بازاندیشی در روابط با چین و روسیه و عبور از موانع ساختاری درون اتحادیه، اکنون به یک راهبرد اجتنابناپذیر برای حفظ منافع اروپا در جهانی ناپایدار تبدیل شده است.
زلنسکی با پایداری و مهارتی کمنظیر، یک توافق ناعادلانه و پرریسک را به سازوکاری قابلقبول تبدیل کرد که نهتنها از فروپاشی روابط حیاتی با آمریکا جلوگیری کرد، بلکه راه را برای بازسازی اوکراین هموار ساخت. هرچند موفقیت نهایی این توافق به پایان جنگ و واکنش ترامپ وابسته میباشد؛ اما فعلاً کییف از یک بحران استعماری بالقوه عبور کرده و تعادلی شکننده، اما مهم میان منافع خود و مطالبات واشنگتن برقرار ساخته است.
دونالد ترامپ در صد روز نخست ریاستجمهوریاش با مجموعهای از تصمیمات تند، قدرت و اعتبار جهانی آمریکا را بهشدت تضعیف کرده است؛ از سیاستهای اقتصادی مخرب و تعرفههای بیبرنامه گرفته تا واگذاری رهبری جهانی به چین و روسیه. سقوط بازارها، بیاعتمادی به دلار، تضعیف نهادهای بینالمللی و بیاعتنایی به متحدان، آمریکا را از جایگاه یک ابرقدرت باثبات به کشوری نامطمئن بدل کرده است؛ آنهم به دست رئیسجمهوری که وعده «عظمت دوباره» [آمریکا] را داده بود.
مقتدایی، نایبرئیس اول کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت:، چون دیوار بیاعتمادی را طرف مقابل دائماً اضافه کرده و و تفاهمات و توافقات قبلی را نادیده گرفته باید این اطمینان را به ملت ایران بدهند که نمیخواهند توافقات را نقض کنند. باید با زبان منطقی و با رعایت حرمت با ایران صحبت کنند، چون ما وقت این را نداریم که به مقامات اروپایی ازجمله فرانسوی بخواهیم پاسخ دهیم. الان که آمریکاییها پذیرفتند مطابق شروط ایران پای مذاکره بیایند اروپا باید حواسش را بیشتر جمع کند.
باید این واقعیت را بپذیریم که کنار گذاشتن اروپا، چین و روسیه از مذاکرات، حاصل یک اراده آمریکایی بود نه ایرانی. به همین دلیل هم است که وقتی وزیر خارجه فرانسه موضعی تند علیه برنامه هستهای ایران اتخاذ میکند، بیش از آن که موضعی تند علیه ایران باشد، خطاب به ایالات متحده است. اروپاییها از این که آمریکا آنها را از میز مذاکرات بیرون انداخته ناراحتند، اما، چون نمیتوانند روی سخن را مستقیم به سمت قدرت برتر خود (آمریکا) بگردانند، روی سخن را به سمت ایران، برگردانده و ایران را تهدید میکنند.
در میانه تحولات تازه تهران و واشنگتن، طرحی نو برای توافقی جامع در حال شکلگیری است؛ توافقی فراتر از برجام که بر محور انرژی، توسعه منطقهای و گذار از تقابل به همکاری استوار است. کریدور صلح گازی با اتصال ایران، عراق و سوریه به اروپا، میتواند نقش ایران را در نظم نوین انرژی تقویت کند، به ثبات خاورمیانه یاری رساند و جایگزینی برای گاز روسیه فراهم آورد؛ مسیری که صلح را از دل دیپلماسی انرژی ممکن میسازد.
با این حال، این مواضع بیشتر رنگوبوی نمایشی دارند تا اراده راهبردی. تجربه دوره نخست ریاستجمهوری ترامپ نشان داده که گفتوگوی مستقیم او با پوتین میتواند بهسرعت توازن بازی را به سود کرملین تغییر دهد. یکی از مقامات پیشین جمهوریخواه با لحنی هشدارآمیز میگوید: «نیمی از وقت ما در دوره اول صرف این میشد که جلوی تماس مستقیم ترامپ با پوتین را بگیریم؛ چون خوب میدانستیم روسها او را مثل ساز کوک میکنند.»
دونالد ترامپ و ولودیمیر زلنسکی در حاشیه مراسم تشییع پاپ فرانسیس در رم دیدار کوتاهی داشتند؛ دیداری که با تهدید ترامپ به تحریمهای جدید علیه روسیه همراه شد. زلنسکی تلاش کرد حمایت اروپاییها را در برابر طرح پیشنهادی آمریکا برای پایان جنگ جلب کند. ترامپ در شبکههای اجتماعی به شدت از پوتین انتقاد کرد، در حالی که روسیه همچنان حاضر به پذیرش آتشبس کامل نیست. حمایت قاطع اروپا از زلنسکی در این مراسم کاملاً مشهود بود.
در صد روز نخست ریاستجمهوری دوم ترامپ، سیاست خارجی آمریکا دچار آشفتگی شدیدی شده که ناشی از چهار مدل توضیحی است: بازگشت به رئالپولیتیک، تاثیر سیاست داخلی، الگوگیری از دوره نخست ریاستجمهوری و درگیریهای جناحی جمهوریخواهان. هرچند رگههایی از ثبات در این بیثباتی دیده میشود، اما رقابت درونی بر سر جهتگیریهای کلیدی، آینده سیاست خارجی دولت را همچنان نامشخص و پرآشوب نگه داشته است.