خط فقر ۴۰ میلیونی چه معنایی دارد؟
عددی که از سوی نهادهای مختلف درباره خط فقر بیان میشود، به دلایلی از جمله تفاوت زاویه دید به واقعیتهای جامعه فرق میکند
فرارو- ماجرای خط فقر 40 میلیونی در تهران که از سوی سخنگوی کمیسیون اصل 90 مجلس مطرح شد، مورد توجه افکار عمومی قرار گرفت. طوریکه انگار هر پایتختنشینی که درآمدی کمتر از 40 میلیون در ماه دارد، فقیر است.
بهگزارش فرارو؛ خط فقر سوای هر تحلیل و برداشتی یک مرز برای برآورد هزینههاست. یعنی حداقل پولی که یک خانوار برای خوراک، پوشاک، مسکن، حملونقل و درمان لازم دارد. اگر درآمد کمتر باشد، زندگی معمولی سخت میشود اما فقر مطلق داستان دیگری دارد. وقتی حرف از فقر مطلق میزنیم یعنی خانواده حتی از غذای کافی یا سرپناه امن نیز جا میماند. نکته مهم دقیقا همینجاست. خط فقر نسبی و وابسته به قیمتهاست. با تورم و جهش هزینهها بالا میرود. با این حال نهادهای مختلف عددهای متفاوتی از خط فقر ارائه میکنند. اتفاقی که به روش محاسبه، اندازه خانوار و حتی زاویه نگاه گزارشها ارتباط پیدا میکند.
خط فقر چیست و چه فرقی با فقر مطلق دارد؟
وقتی میگویند خط فقر فلان میلیون تومان است منظور این نیست که هرکس کمتر از آن عدد درآمد داشت فقیر مطلق است. خط فقر اساسا مرزی است میان آن کسی که میتواند هزینههای حداقلی یک زندگی معمولی را بپردازد و آن کسی که برای تامین همان نیازهای ابتدایی کم میآورد.
به زبان سادهتر اگر هزینههای مربوط به سبد ضروری مثل خوراک، پوشاک، مسکن یا همان اجارهخانه، حملونقل و درمان در ماه برای یک خانوار چهار نفره 10 میلیون تومان باشد، افرادی که کمتر از 10 میلیون درآمد دارند زیر خط فقر به حساب میآیند اما فقر مطلق وضعیتی متفاوت دارد. وقتی حرف از فقر مطلق میزنیم منظورمان خانواری است که حتی از تامین غذای کافی و سرپناه ایمن ناتوان است و در معرض حذف از چرخه معیشت قرار گرفته است.
برای درک بهتر خوب است بدانید خط فقر شاخصی اقتصادی و نسبی است اما فقر مطلق یک وضعیت زیستی و بحرانی بهحساب میآید.
خط فقر فقط با درآمد سنجیده میشود؟
خط فقر فقط درآمد پایین نیست. بلکه حاصل برآورد مجموع هزینههای حداقل زندگی است. اول باید مشخص شود یک فرد برای بقا و زندگی سالم چقدر غذا، انرژی، پوشاک، بهداشت، حملونقل و مسکن نیاز دارد. در قدم بعدی هم با احتساب قیمتهای روز هزینه این کالاها و خدمات را به ریال و تومان و هر واحد رایجی در هر کشوری محاسبه کرد.
شاخص خط فقر ترکیبی از درآمد واقعی، هزینهها، قیمت کالاهای اساسی، اجاره مسکن و نرخ تورم است
اینجا دو شاخص اهمیت پیدا میکند. اول خط فقر غذایی. که در این حالت هزینه خوراکی که باید براساس کیلوکالری مشخصی تامین شود، محاسبه میشود. شاخص دوم نیز خط فقر کلی و مطلق است. همان عدد هزینه غذایی به اضافه هزینههای غیرخوراکی مثل اجارهخانه، برق و گاز، دارو، حملونقل و آموزش.
برای اینکه بیش از حد وارد تعاریف خستهکننده اقتصادی نشویم باید همینجا شاخص خط فقر را ترکیبی از درآمد واقعی، هزینهها، قیمت کالاهای اساسی، اجاره مسکن و نرخ تورم بدانیم و باقی ماجرا را با کثال جلو ببریم.
برای نمونه سال گذشته میانگین اجاره آپارتمان در تهران – طبق آمارهای رسمی - حدود 40 تا 50 درصد بالا رفت. همین یک عامل کافی بود تا تعابیر عامیانه خط فقر خانوار تهرانی از محدوده 25 میلیون تومان به حوالی 40 میلیون تومان تغییر کند. این نشان میدهد که عدد خط فقر بیش از آنکه نشاندهنده درآمد افراد باشد، بازتاب واقعیت هزینههای زندگی است.
کدام نهادها در ایران خط فقر را اعلام میکنند؟
بر اساس قانون تعیین و اعلام رسمی خط فقر در ایران بر عهده وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی است. این وزارتخانه از طریق معاونت رفاه، گزارشهایی با عنوان پایش فقر منتشر میکند که در آن، خط فقر مطلق سرانه و خط فقر خانوارها برآورد میشود.
وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی تنها مرجع اعلام خط فقر نیست. مرکز پژوهشهای مجلس و بانک مرکزی نیز هر از گاهی محاسبات جداگانهای انجام میدهند. پژوهشهای مرکز آمار ایران و برخی مراکز دانشگاهی نیز دادههایی درباره هزینه خانوار منتشر میکنند که میتوان از آن برای تخمین خط فقر استفاده کرد.
خط فقر در سطح بینالمللی و توسط بانک جهانی محاسبه میشود اما اینجا از اصطلاح خط فقر دلاری استفاده میکنند. مثلا سه یا چهار دلار در روز بر اساس برابری قدرت خرید.
در ایران اما به دلیل تفاوت سطح قیمتها محاسبات داخلی بیشتر بر مبنای ریال و تومان و مخارج واقعی خانوار انجام میشود.
علت تفاوت خط فقر اعلامی توسط نهادهای مختلف در ایران چیست؟
اولین دلیل تفاوت خط فقر اعلامی از سوی نهادهای مختلف روش و مبنای محاسبه متفاوت است. بعضی نهادها فقط هزینه خوراک و اجاره را در نظر میگیرند. برخی دیگر هزینه آموزش، درمان و تفریح حداقلی را هم اضافه میکنند. مثلا یکی اجاره مسکن را 15 میلیون درنظر میگیرد و دیگری بر اساس منبعی متفاوت این عدد را 25 میلیون میگذارد. نتیجه نهایی هم همین میشود که خط فقر بهراحتی چندمیلیون تومان فرق میکند.
دومین عامل اختلاف، تعیین اندازه خانوار است. مرکز آمار میانگین تعداد خانوار شهری را بین سه تا چهار نفر تخمین میزند اما جابهجایی یک نفر در محاسبات باعث میشود میزان هزینههای هر نهاد تفاوت داشته باشد.
عامل آخر هم که شاید مهمتر از همه باشد، زاویه نگاه سیاسی و هدف ارائه گزارش است. گاهی یک نهاد عدد محافظهکارانهتری اعلام میکنند تا شاید شدت فقر کمتر دیده شود. گاهی هم برعکس. عدد بالاتر برای هشدار و جلب توجه افکار عمومی منتشر میشود. به زبان ساده خط فقر در ایران علاوه بر شاخص اقتصادی گاهی به ابزاری برای بیان وضعیت معیشتی یا نقد سیاستها تبدیل میشود.