قاعده بازی در بامبل چیست؟
فقدان تماس رو در رو سبب شده روابط مجازی عمق و صمیمیت کمتری داشته باشند و نتوانند تمام نیازهای عاطفی انسان را رفع کنند. لمس حضور یکی از تعاریفی است که کمرنگ شده. بنابراین بسیاری نگرانند که دوستیابی در فضای مجازی فشارها و توقعات لحظهای را جایگزین حوصله و صبر گذشته کند.
فرارو- پیشتر هم در شعاع ده کیلومتری، همین آدمها زندگی میکردند؛ بینام، بیچهره و بیخبر از هم. تفاوت امروز فقط یک چیز است: دادهها. حالا الگوریتمها از میان انبوهی از اطلاعات، یکی را بیرون میکشند تا رابطهای دونفره شکل بگیرد؛ رابطهای که نه با نگاه و تصادف، بلکه با تصمیم و درخواست یک زن رقم میخورد و این داستانی است که بامبل برای فرد رقم میزند.
به گزارش فرارو، همه چیز از تیندر شروع شد؛ برنامهای دوستیابی که در جهان سر و صدای زیادی کرده بود. اما روابط حقوقی زنی که نام تیندر را برای این برنامه انتخاب کرد، خوب پیش نرفت و او از این مجموعه جدا شد؛ وینتی وولف، زنی که پس از جدا شدن از تیندر تصمیم گرفت برنامهای دوستیابی با یک مفهوم متفاوت ایجاد کند.
در جهان تفکر او قرار بود زنان ساختارشکن باشند بنابراین در بامبل این زنان هستند که اولین درخواست دوستی را میفرستند و هر زمان که از ادامه صحبت لذت نبرند میتوانند دود شوند و به هوا بروند. بنابراین شعار سازندگان بامبل این است که «زنان منتظر نیستند که انتخاب شوند بلکه انتخاب کننده هستند.» این فلسفه کار خودش را کرد و بامبل در مدتی محدود به یکی از پرمخاطبترین برنامههای دوستیابی تبدیل شد و حالا بیش از 55 میلیون عضو در سراسر جهان دارد؛ اما خطرات آشنایی در فضای موهوم دادهها همچنان باقی است.
امروز بامبل یکی از برنامههای دوستیابی پرمخاطب در ایران هم هست در حالی که برنامههای دوست یابی تعریف مشخصی ندارد. در این میان باید به این پرسش پاسخ داد که اینگونه ارتباطات از چه زمانی رونق بیشتری گرفت؟ و چطور چهره احساسات انسانی را تغییر داد؟ به جز آن باید پرسید عدم عضویت در بامبل به معنای دور شدن از شکل جدید روابط است؟
فلسفه بامبل؛ تغییر قواعد بازی
همه چیز از ایده مرکزی بامبل آغاز میشود؛ این برنامه دوستیابی شروع گفتوگو را بر عهده زنان میگذارد در نتیجه معادله قدرت در بدو روابطه در کفه زنان سنگینی میکند از این رو داستان به طور کل تغییر میکند. این رویکرد ساده اما انقلابی در واقع نقشهای جنسیتی سنتی را به چالش میکشد و به زنان قدرت میدهد تا زندگی و رابطه خود را کنترل کنند.
در عمل بسیاری از کاربران زن گزارش دادهاند که استفاده از بامبل به آنها کمک میکند هنجارهای جنسیتی دیرپای جامعه را پس بگیرند. ستایش، زنی 30 ساله که از اعضای بامبل است میگوید: «در محیط کار آدم جدیای هستم، در دوران دانشگاه هم همینطور بودم از این رو کمتر کسی جرات میکند نزدیک من بیاید. این مساله آسیبهای زیادی برای من به همراه داشته و هرگز نتوانستهام دایرهای از دوستان صمیمی داشته باشم. حالا بامبل این فرصت را در اختیار من قرار میدهد تا شخصی را برای گفتوگو انتخاب کنم که در ظاهر لایق صحبت کردن با من است.» از این روست که مدیرعامل جدید بامبل هم تاکید کرده توانمندسازی زنان نهتنها مربوط به کنترل بر گفتگو، بلکه به خودمختاری و انتخاب آنها برمیگردد.
با این حال، جامعهشناسان هشدار میدهند که تاثیر نهایی این ابزار محدود است. تحقیقات جهانی نشان میدهد در حالی که بامبل فضای تجربه و اعتمادبهنفس را برای زنان فراهم میکند، تغییرات بنیادی در هنجارهای عمیق جامعه فراتر از امکانات یک اپلیکیشن ساده است. در واقع این برنامه بر توانمندسازی فردی متمرکز است در حالی که بدون تغییر ساختارهای کلان، اغلب مسئولیتها فردیسازی میشوند. بامبل اگرچه موازنه نقطه شروع یک رابطه را بر هم میزند، اما مناسبات قدرت، انتظارات جنسیتی و ناامنیهای عمیقتر موجود در جامعه را حل نمیکند.
خطر در کمین بامبلیها
در کنار جنبههای توانمندسازی، برنامههای دوستیابی مجازی با چالشها و آسیبهایی نیز همراهند. برخی از کارشناسان فرهنگی و اجتماعی معتقدند این شبکهها بیش از آنکه پیوندهای عاطفی پایدار شکل دهند، زمینهساز روابط کوتاهمدت و بدون تعهد میشوند. با این وجود، گزارشی از ایرنا نشان میدهد که این اپلیکیشنها وضعیت موجود را عریانتر کردهاند، یعنی آنچه که هست را به صورت آشکارتری در پیش چشم همه به نمایش گذاشتهاند چرا که وقتی در یک جامعه 17 میلیون جوان مجرد وجود دارد که بخشی از آنها در حال ورود به سن تجرد قطعی هستند نمیتوان انتظار شکلگیری این گونه روابط را نداشت.
مهمترین مسئله در این فضاها بیاعتمادی و امنیت پایین کاربران است که فقدان سیستمهای قدرتمند راستیآزمایی باعث شده افراد با هویتها یا تصاویر جعلی وارد گفتگو شوند. بررسیها نشان میدهد این امر اعتماد کاربران را به شدت خدشهدار و امکان سوءاستفاده عاطفی، مالی و روانی را افزایش میدهد. در یکی از ویدئوهای یوتیوبی به فردی اشاره شده بود که مردی با ایجاد کردن هویتی ثروتمند وارد زندگی زنان میشده. پس از مدتی او اعلام ورشکستی میکرده و از احساسات زن سوءاستفاده میکرده و او مجبور میشده برای به خطر نیافتادن آن مرد وامهای کلان بگیرد. در نهایت او با پول زن غیب میشده و هنوز هیچکس نتوانسته پیدایش کند. بنابراین به نظر میرسد زنان درگیر این بازی، نه تنها مال خود بلکه بخشی از احساس خود را باختهاند.
مریم، دختری 28 ساله نیز درگیر چنین بازی در سبک ایرانی شده. او به خبرنگار فرارو میگوید: «پسری که با او سر قرار رفتم در ظاهر خلبان بود ولی در باطن یک کلاهبردار حرفهای بود که هیچ رد و نشانی از خودش باقی نگذاشت. دقیقا در قرار سوم تلفن همراهم را دزدید. چند روز بعد یک تلفن همراه مدل بالاتر برایم خرید و اینگونه اعتمادم را جلب کرد. با گذشت مدتی متوجه شدم تمام طلاهایم را دزدیده و دیگر خبری از او نیست.»
از این روست که محمدرضا ذوالفقاری، جامعهشناس فرهنگی، تصریح میکند: «آنچه معمولا از این سایتها شنیده میشود، بیش از آنکه مزایا باشد، آسیبهاست؛ آسیبی که بخش مهمی از آن به انتشار اطلاعات نادرست، هویتهای جعلی و فقدان صداقت بازمیگردد.» بنابراین در غیاب سازوکار معتبر راستیآزمایی، استفاده از این فضاها با ریسکها و آسیبهای جدی همراه میشود.
چه شد که جامعه به این نقطه رسید
دوران پاندمی کرونا، تحولات عمیقی در سبک زندگی و روابط اجتماعی ایجاد کرد. کارشناسان روانشناسی و جامعهشناسی تاکید میکنند که قرنطینه و دورکاری بهتدریج احساس انزوا و به حاشیه راندهشدن را در افراد تشدید کرد و افسردگی در جامعه را افزایش داد.
در این دوره استفاده از ابزارهای ارتباطی مجازی مانند تماسهای ویدیویی، شبکههای اجتماعی و پلتفرمهای دوستیابی برای رفع نیازهای انسانها بالا رفت؛ اما به گفته متخصصان هیچ وسیله ارتباطیای جایگزین ارتباطات حضوری نخواهد شد. محسن میگوید: «در دوران کرونا برای کنکور درس میخواندم. آن دوران اولین باری برود که شرکت در کلاسهای مجازی را تجربه میکردم. هرچند باورش سخت است اما در فضای مجازی با دختری آشنا شدم که زندگیم را تغییر داد. از وقتی با این همکلاسیام آشنا شدم، علی رغم افسردگی که در دوران کرونا داشتم، برای درس خواندن و قبولی در یکی از دانشگاههای تهران انرژی بیشتری داشتم. امید داشتم یک روز با آن دختر در یک دانشگاه درس بخوانیم. همینطور شد و چند روز دیگر دخترمان به دنیا میآید.»
مطالعات نشان میدهد تعامل رودررو (حتی بدون اشتراک موضوع مشترک) خلق افراد را بهبود میبخشد و نبود این تعاملات سلامت روان را تهدید میکند. بنابراین در عصر کرونا که فاصله فیزیکی و اضطراب اجتماعی بر سبک ارتباط حاکم بود، بسیاری از افراد دچار اضطراب و تنهایی شدند.
اگرچه اکنون محدودیتهایی از جنس کرونا وجود ندارد، اما عادات بهجا مانده همچنان بر روابط اثر میگذارد. بسیاری از افراد در شهرهای بزرگ همچنان به کار از راه دور ادامه میدهند و از حضور در اجتماعات شلوغ اجتناب میکنند؛ نتیجه این وضعیت، نیاز بیشتر به ارتباطات مجازی برای پر کردن خلا اجتماعی است. روانشناسان هشدار دادهاند که این سبک زندگی جدید هرچند موقتی همنشینی را تسهیل میکند، اما عوارض پایداری بر جای میگذارد و بهخصوص در جوانانی که مهارتهای ارتباطی محدودی دارند میتواند به تنهایی مزمن و افسردگی بینجامد.
عشق در گذشته و امروز
بردن یک کاسه آش به خانه همسایه، ریختن جزوهها روی زمین، یک سو تفاهم ساده در یک گفتوگو، همگی میتوانستند جرقه یک عشق را ایجاد کنند؛ جرقهای که یا به ازدواج ختم میشد یا تبدیل به خاطرهای میشد که تا ابد همراه آن فرد میماند. اما، قواعد بازی در نسل جدید حتی برای عاشق شدن هم تغییر کرده. درواقع، نسلهای گذشته معمولا روابط عاشقانه را با آشناییهای حضوری، شناخت تدریجی و تعهد متقابل تعریف میکردند؛ اما در عصر دیجیتال، فضای ارتباطی تغییر کرده. مطالعات نشان میدهد در پلتفرمهای آنلاین، روند آشنایی بیشتر سریع و سطحی است و افراد بدون تعهد وارد رابطه میشوند از سوی دیگر ارتباطات بر پایه دادهها شکل میگیرند نه کنشهای رفتاری که در لحظه اتفاق میافتد. به بیانی دیگر افراد نسخهای ویرایششده از خود ارائه میدهند، نسخهای که شاید دوست داشته باشند آنگونه باشند یا چیزی که جامعه برای افراد تعریف کرده تا با منطق دیدهشدن سازگار باشند.
از سوی دیگر، فقدان تماس رو در رو سبب شده روابط مجازی عمق و صمیمیت کمتری داشته باشند و نتوانند تمام نیازهای عاطفی انسان را رفع کنند. لمس حضور یکی از تعاریفی است که کمرنگ شده. بنابراین بسیاری نگرانند که دوستیابی در فضای مجازی فشارها و توقعات لحظهای را جایگزین حوصله و گذشت گذشته کند. به طور کلی، به نظر میرسد عشق امروز در موج انفجاری اطلاعات و گزینههای متعدد سطحیتر و شکنندهتر شده و برای تجربه علاقه و وفاداری پایدار به تلاش و آگاهی بیشتری نیاز است.
نکتهای که وجود دارد، کم بود تحقیقات، آمارها و بررسیهای عمیق جامعهشناختی در حوزه برنامههای آشنایی در ایران است. به نظر میرسد هزاران کاربر ایرانی در این نوع برنامهها عضو هستند بدون اینکه زیر ذره بین جامعهشناسان قرار بگیرند و برای حالات آنان نظریه و راهکاری ارائه شود؛ حتی اگر این برنامهها بومیسازی شده باشند یا در راستای ازدواج حرکت کنند.