ترنج موبایل
کد خبر: ۹۳۶۱۸۸

دو قطبی جدید در خاورمیانه/ چرا عربستان و امارات وارد نبردهای نیابتی شدند؟

دو قطبی جدید در خاورمیانه/ چرا عربستان و امارات وارد نبردهای نیابتی شدند؟

تحولات ماه‌های اخیر در یمن و سودان نشان داده‌است که دوران صمیمیت و اخوت محمد بن‌سلمان، حاکم بالفعل عربستان سعودی و محمد بن‌زاید، حاکم امارات متحده عربی به پایان رسیده‌است.

تبلیغات
تبلیغات

تحولات ماه‌های اخیر در یمن و سودان نشان داده‌است که دوران صمیمیت و اخوت محمد بن‌سلمان، حاکم بالفعل عربستان سعودی و محمد بن‌زاید، حاکم امارات متحده عربی به پایان رسیده‌است. این دو رهبر منطقه‌ای که از یک دهه پیش به صورت هماهنگ در حال استفاده از تمام توان خود برای چیدن مهره‌های خاورمیانه و شمال آفریقا به نفع خود بودند، حال وارد رقابتی نفس‌گیر شده‌اند.

به گزارش هم میهن، در یمن نیروهای وابسته به امارات متحده عربی به سرعت در حال پیشروی در مناطق تحت کنترل نیروهای وابسته به عربستان سعودی هستند و در سودان نیز نیروهای نزدیک به امارات در حال نبرد به حکومت تحت حمایت عربستان سعودی هستند. به نظر می‌رسد که قطب‌بندی پیشین غرب آسیا در حال تغییرهای جدیدی است.

امارات متحده عربی بیش از هر زمان دیگری به اسرائیل نزدیک شده‌است و از عربستان سعودی و قطر فاصله می‌گیرد، درحالی‌که ریاض با فاصله گرفتن بیشتر از ابوظبی به سمت قطر و ترکیه تمایل پیدا کرده‌است. درحالی‌که محمد بن‌سلمان از سال ۲۰۲۲ در تغییری اساسی تصمیم گرفت رویکرد سیاست خارجی تهاجمی خود را متوقف کند و به سمت تثبیت وضعیت موجود و عادی‌سازی روابط برای ایجاد محیطی آرام در منطقه حرکت کند، محمد بن‌زاید همچنان بر پیشبرد جاه‌طلبی‌های اقتصادی و سیاسی خود از طریق نیروی نظامی اصرار دارد.

عربستان سعودی به تدریج در حال عادی‌سازی روابط خود با کشورهای منطقه از جمله ایران، قطر و ترکیه است، درحالی‌که استراتژی تهاجمی امارات متحده عربی همچنان ادامه دارد. امارات متحده عربی در یمن، سودان و لیبی با جدیت از نیروهای شبه‌نظامی حمایت می‌کند و تلاش می‌کند تا مخالفان خود را با استفاده از زور شکست بدهد. در عین حال روابط امارات متحده عربی و اسرائیل هم بیش از هر زمان دیگری نزدیک شده‌است؛ موضوعی که به نظر نمی‌رسد هنوز مورد تایید ریاض باشد.

شکست اخوت

در یک دهه گذشته به نظر می‌رسید که محمد بن‌سلمان و محمد بن‌زاید پیمان استراتژیکی با یکدیگر بسته‌اند تا ترکیب ژئوپلیتیک خاورمیانه را به نفع خود تغییر دهند. این رویکرد همکاری میان ریاض و ابوظبی، حتی پیش از روی کار آمدن محمد بن‌سلمان و با وقوع انقلاب‌های موسوم به بهار عربی در منطقه آغاز شده‌بود. هم عربستان سعودی و هم امارات متحده عربی نسبت به فروپاشی نظام‌های سنتی حاکم بر کشورهای عربی در شمال آفریقا و غرب آسیا نگران بودند.

بزرگ‌ترین نگرانی این دو کشور این بود که نسیم تغییر در کشورهای عربی منطقه به تدریج در خاک خودشان هم بوزد و پایه‌های سلطنت‌های خودکامه عربی را متزلزل کند. به همین دلیل امارات متحده عربی و عربستان سعودی وارد اتحادی نانوشته برای مقابله با موفقیت این انقلاب‌ها در مصر، لیبی، یمن و بحرین و جلوگیری از به قدرت رسیدن نیروهای دموکراسی‌خواه شدند.

وقتی که سلمان بن‌عبدالعزیز و پسرش محمد بن‌سلمان قدرت را در عربستان سعودی در اختیار گرفتند، این پیمان به دلیل روابط شخصی دو محمد که در رسانه‌های غربی به MbS و MbZ مشهور شده‌بودند، تقویت شد. ریاض و ابوظبی پس از سقوط صنعا و قدرت گرفتن انصارالله یمن، وارد عملیات نظامی مشترک در یمن شدند.

در سوریه نیز عربستان و امارات متحده عربی حمایت از گروه‌های شبه‌نظامی مخالف نظام بشار اسد را در همکاری با یکدیگر پیش می‌بردند. سال ۲۰۱۷ محمد بن‌زاید و محمد بن‌سلمان، تصمیم گرفتند تا از قطر به دلیل حمایت از نیروهای منتسب به اخوان‌المسلمین در کشورهای مختلف عربی انتقام بگیرند. محاصره اقتصادی و دیپلماتیک قطر، گام مشترک بعدی ریاض و ابوظبی بود.

اما به تدریج اختلاف‌ها میان امارات متحده عربی و عربستان سعودی آشکار شد. با پیشرفت بیشتر پروژه مقابله با تغییرات ژئوپلیتیک در خاورمیانه، به تدریج معلوم شد که محمد بن‌سلمان و محمد بن‌زاید، ایده‌های متفاوتی از آینده منطقه دارند. هرچند هنوز این اختلاف‌ها به خصومت علنی تبدیل نشده‌است، اما در ماه‌های اخیر به تدریج جنگ‌های نیابتی در منطقه میان امارات متحده عربی و عربستان سعودی شعله‌ور تر شده‌اند.

در سودان، عربستان سعودی به صورت رسمی از ارتش و شورای ریاستی حاکم بر خارطوم حمایت می‌کند، درحالی‌که امارات متحده عربی از نیروهای پشتیبانی سریع و محمد حمدان دقلو حمایت می‌کند. در یمن نیز به تازگی اختلاف‌ها وارد فاز جنگ نیابتی شده‌است. درحالی‌که عربستان سعودی از سال ۲۰۲۲ با تشکیل شورای ریاستی رهبری یمن، از ایجاد یمن واحد حمایت می‌کند، امارات متحده عربی روزبه‌روز حمایت خود را از نیروهای جدایی‌طلب شورای انتقالی جنوب افزایش داده‌است.

ائتلاف پیشین عربستان سعودی و امارات متحده عربی در یمن تقریباً کاملاً از بین رفته‌است. در هفته‌های گذشته پیشروی نظامی نیروهای شورای انتقالی جنوب تحت حمایت مستقیم امارات در استان‌های حضرموت و المهره، با واکنش تند ریاض مواجه شده‌است. ریاض این پیشروی‌ها را محکوم کرده‌است و خواستار عقب‌‌نشینی فوری نیروهای عدن از این استان‌ها شده‌است.

اختلاف ایدئولوژیک

بخشی از اختلاف‌ها میان امارات متحده عربی و عربستان سعودی، ایدئولوژیک است. درحالی‌که ابوظبی آشکارا با هرگونه میدان دادن به اسلام سیاسی و گروه‌های وابسته به اخوان‌المسلمین در کشورهای عربی مخالف است، عربستان سعودی به‌رغم ایدئولوژی مشترک با امارات، همواره نشان داده‌است که به صورت تاکتیکی آمادگی همکاری با نیروهای وابسته به اخوان‌المسلمین را دارد. چه در یمن و چه در سودان، یکی از اختلاف‌های اصلی بن‌سلمان و بن‌زاید حمایت از اخوان‌المسلمین است.

در یمن، عربستان سعودی سال‌هاست که با حزب‌الاصلاح همکاری می‌کند و اجازه داده‌است تا رهبران این گروه وابسته به اخوان‌المسلمین در ریاض ساکن شوند. از نگاه محمد بن‌سلمان، حزب‌الاصلاح، به‌رغم وابستگی به ایدئولوژی اخوانی، یک متحد قابل اتکا برای مقابله با انصارالله و حوثی‌ها در یمن است. امارات اما به شدت با تقویت حزب‌الاصلاح در یمن مخالف است. گرایش امارات متحده عربی به نیروهای جدایی‌طلب جنوب یمن و جدایی مسیر از عربستان سعودی، تا حد زیادی به دلیل حمایت عربستان سعودی از الاصلاح است.

در سودان نیز موج تبلیغات گسترده‌ای با حمایت اسرائیل و امارات متحده عربی علیه شورای ریاستی و ارتش سودان به راه افتاده‌است که این نیروها را وابسته یا نزدیک به اخوان‌المسلمین و ایران معرفی می‌کنند. هر چند به اعتقاد بسیاری از تحلیل‌گران حمایت امارات متحده عربی از نیروهای پشتیبانی سریع و محمد حمدان دقلو در سودان با هدف رسیدن به منافع اقتصادی و ژئوپلیتیک است، اما ابوظبی اینگونه وانمود می‌کند که در سودان علیه اسلام سیاسی و اخوان‌المسلمین مبارزه می‌کند.

بازگشت به قطر

چهار سال پس از پایان رسمی محاصره اقتصادی و دیپلماتیک قطر توسط کشورهای عربی تحت رهبری عربستان سعودی، به نظر می‌رسد که ریاض اختلاف‌های گذشته با دوحه را کنار گذاشته‌است و آماده از سرگیری فصل جدیدی از روابط با قطر است. گرم‌تر شدن روابط محمد بن‌سلمان و تمیم بن‌حمد آل ثانی، امیر قطر، در حالی اتفاق می‌افتد که محمد بن‌زاید، همچنان بر مبنای دیدگاه‌های ایدئولوژیک گذشته از جمله خصومت شدید با اخوان‌المسلمین، خواستار طرد و انزوای قطر است.

به نوشته پایگاه خبری کریدل نشست سران عربستان و قطر در ۸ دسامبر در زمانی استثنایی و حساس برگزار شد که با تحولات یمن همزمان بود. این نشست رسماً به عنوان یک جلسه هماهنگی عادی معرفی شد، اما نشان‌دهنده بازنگری ریاض در استراتژی خود در خلیج فارس بود. دستاورد برجسته این دیدار، یک توافق دفاعی متقابل بین دو کشور بود که از زمان بحران ۲۰۱۷ خلیج فارس، «بی‌سابقه» توصیف شده است. هیاهوی پیرامون پروژه قطار سریع‌السیر ریاض-دوحه، بر همسویی جدید تأکید کرد.

این خط آهن ۷۸۵ کیلومتری از ریاض آغاز شده، از «هفوف» و «دمام» می‌گذرد و به دوحه می‌رسد؛ این پروژه فرودگاه بین‌المللی ملک سلمان را به فرودگاه بین‌المللی حمد متصل می‌کند و با سرعتی بیش از ۳۰۰ کیلومتر در ساعت، زمان سفر را به کمتر از دو ساعت می‌رساند. رسانه‌های سعودی این پروژه را نشانی از بلوغ روابط و ورود به یک مرحله استراتژیک جدید توصیف کردند که «عربستان و قطر را در مرکز معادله جدیدی از وابستگی متقابل، و نه صرفاً تعارفات دیپلماتیک، قرار می‌دهد.»

به نوشته کریدل ناظران این نشست را «اعلام آرام مرحله جدیدی از بازمهندسی خلیج فارس» و نشانه آشکاری می‌دانند که پادشاهی سعودی به دنبال منزوی کردن ابوظبی از طریق تقویت اتحادهای جدید و خنثی کردن هرگونه نفوذ امارات در منطقه است. «فؤاد ابراهیم»، پژوهشگر سعودی، در گفت‌وگو با «کریدل» معتقد است که صحبت از نزدیک شدن عربستان و قطر برای مقابله با نفوذ امارات هنوز زود است، به‌ویژه با توجه به تضادهای موجود میان این کشورها که هرگونه صحبت از «ثبات» در روابط خلیج فارس را با ریسک همراه می‌کند. ابراهیم اشاره می‌کند که خلیج فارس به آنچه او «بازی صندلی‌ها» در سیاست منطقه‌ای می‌نامد عادت کرده است؛ جایی که اتحادها بر اساس منافع، به سرعت تغییر می‌کنند.

اختلاف‌های ریشه‌دار

«حسن علیان»، پژوهشگر سیاسی، به کریدل توضیح می‌دهد که رقابت عربستان و امارات ریشه‌های تاریخی دارد که به سال ۱۹۲۳ بازمی‌گردد و شامل اختلافات مداوم بر سر قلمرو و مرزهای دریایی است. برجسته‌ترین نقطه عطف در این درگیری، توافقنامه ۱۹۷۴ جده بود که برخی از حقوق امارات را به رسمیت شناخت اما از اعطای هرگونه سهم در میدان نفتی «شیبه» خودداری کرد.

زمانی که ابوظبی در سال ۲۰۰۴ درخواست بازنگری در نقشه‌ها را کرد، ریاض مخالفت کرد؛ موضوعی که در سال ۲۰۰۹ در اعتراض به درخواست بازنگری مرزی، به ممنوعیت ورود اتباع امارات به پادشاهی سعودی منجر شد. او می‌افزاید که این رقابت بعدها به نفوذ منطقه‌ای گسترش یافت و امارات از اتحادهای خود با اسرائیل و آمریکا برای تقویت حضور اقتصادی و نظامی‌اش بهره برد.

این رقابت اکنون به بخش‌های استراتژیک کشیده شده است. در سال ۲۰۰۹، پس از انتخاب ریاض به عنوان مقر بانک مرکزی خلیج فارس، امارات از این پروژه خارج شد که باعث شکست طرح پول واحد خلیج فارس شد و ناراحتی فزاینده امارات از رهبری عربستان را آشکار کرد. تنش‌ها بار دیگر در سال ۲۰۲۱ در جریان بن‌بست «اوپک پلاس» شعله‌ور شد.

امارات کاهش تولید به رهبری عربستان را ناعادلانه خواند و تنها پس از تضمین افزایش سهمیه تولید خود، عقب‌نشینی کرد. اخیراً نیز ریاض کارزاری را برای جذب شرکت‌های چندملیتی جهت انتقال دفاتر منطقه‌ای خود به پادشاهی سعودی آغاز کرده و با صدور مجوز برای ده‌ها شرکت بین‌المللی، خود را به عنوان یک قطب لجستیکی نوظهور و رقیب دوبی معرفی کرده است.

جاه‌طلبی‌های جهانی

امارات متحده عربی مانند قدرت‌های نفتی اطراف خود، به‌ویژه عربستان سعودی و قطر، در طول سال‌های اخیر تلاش زیادی برای نفوذ در آفریقا و دریای سرخ از طریق منابع تمام‌نشدنی پول نفت کرده‌است. غرب، شمال و شاخ آفریقا و یمن محل رقابت نفس‌گیر عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی برای نفوذ است.

اما جاه‌طلبی‌های امارات گسترده‌تر از دیگر همتایانش در خلیج فارس است. درحالی‌که عربستان به دلیل داشتن ساحل در دریای سرخ همین حالا نیز به بنادر در این دریا دسترسی دارد، اما امارات متحده عربی مجبور است از طریق نفوذ در کشورهای دیگر از جمله یمن و سودان برای دسترسی به آبراه مهم جهانی در دریای سرخ اقدام کند.

دو کمپانی بزرگ بندری امارات (شرکت جهانی بنادر دوبی و گروه بنادر ابوظبی) به شدت در حال برنامه‌ریزی برای توسعه عملیات مدیریت بنادر خود در جهان هستند و حضور خود را در کشورهای متعددی در جهان توسعه داده‌اند. در عین حال گفته می‌شود امارات متحده عربی به منابع زمینی و زیرزمینی کشورهای آفریقایی چشمداشت دارد.

گفته می‌شود که اکتشاف‌های جدید نشان داده‌است که سودان معادن بزرگ طلا در خود جای داده‌است. در عین حال سودان به عنوان بخشی از استراتژی امنیت غذایی امارات متحده عربی به عنوان محلی برای کشت فرامرزی محصولات کشاورزی مورد توجه ابوظبی بوده‌است. 

تعارض منافع

بخشی از رقابت‌های امارات متحده عربی و عربستان سعودی ناشی از انتخاب استراتژی‌های مشابه برای توسعه اقتصادی است. درحالی‌که امارات متحده عربی و به‌ویژه امارت از دیرباز به عنوان کانونی برای شرکت‌های بین‌المللی در منطقه مطرح بود، عربستان سعودی در رقابت با امارات متحده عربی تصمیم گرفته‌است تا حضور شرکت‌های بین‌المللی را در خاک خود تسهیل کند.

در سال گذشته تصویب قوانینی مانند قانون شرایط فروش ملک به اتباع خارجی، معافیت مالیاتی برای شرکت‌های خارجی که دفتر مرکزی خود را به عربستان منتقل کنند و ویزای پرمیوم برای اقامت کارآفرینان در خاک عربستان، دقیقاً برگرفته از سیاست‌های امارات متحده عربی مانند ویزای اقامت طلایی و معافیت‌های مالیاتی شرکت‌های خارجی در مناطق آزاد امارات است.

در عین حال دو کشور در حوزه فناوری‌های نوین به‌ویژه هوش مصنوعی نیز وارد رقابتی شدید با یکدیگر شده‌اند و سرمایه‌های کلانی را در این حوزه‌ها صرف کرده‌اند. گردشگری نیز حوزه دیگری است که عربستان سعودی به‌تازگی برای توسعه آن سرمایه‌گذاری‌های کلانی انجام داده‌است و به صورت مستقیم ممکن است بازارهای گردشگری امارات متحده عربی را تحت تاثیر قرار دهد. در مجموع به نظر می‌رسد که انتخاب استراتژی‌های مشابه برای توسعه و تنوع‌بخشی اقتصادی باعث شده‌باشد که امارات متحده عربی و عربستان سعودی از دو همکار نزدیک به دو رقیب سرسخت در منطقه تبدیل شوند.

 

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات