ترنج موبایل
کد خبر: ۹۳۵۵۵۵

سیاست توسعه‌ای کانادا — کمک یا ابزار سیاست خارجی؟ بررسی نقش GAC در نفوذ نرم کانادا

سیاست توسعه‌ای کانادا — کمک یا ابزار سیاست خارجی؟ بررسی نقش GAC در نفوذ نرم کانادا

سیاست توسعه‌ای کانادا ریشه در تعهدات بشردوستانه پس از جنگ جهانی دوم دارد، اما ساختار کنونی آن پس از ادغام آژانس توسعه بین‌المللی کانادا (CIDA) در « وزارت امور جهانی کانادا» شکل گرفت؛ این تغییر در بودجه و بازآرایی نهادی سعی داشت انسجام میان دیپلماسی، تجارت و توسعه را افزایش دهد.

مقدمه

سیاست توسعه‌ای کانادا، که عمدتاً توسط وزارت امور جهانی کانادا (GAC) مدیریت می‌شود، ترکیبی از کمک‌های بشردوستانه و ابزارهای استراتژیک برای پیشبرد منافع ملی است. کمک‌های رسمی توسعه (ODA) کانادا و مجموع «کمک بین‌المللی» در سال مالی ۲۰۲۳–۲۰۲۴ در گزارش رسمی دولت حدود ۱۱.۱ میلیارد دلار کانادا اعلام شده است؛ بخشی از این مبلغ کمک‌های بشردوستانه، بخشی وام و اموری است که دولت برای ثبات و سیاست خارجی به‌کار می‌گیرد (برای نمونه حدود ۲ میلیارد دلار در قالب تسهیلات/وام برای اوکراین گزارش شده است). سیاست فمینیستی کمک بین‌المللی (FIAP) و ادغام نهادهای توسعه‌ای در ساختار GAC نشان می‌دهد که کانادا کمک را عملاً با دیپلماسی و تجارت هماهنگ می‌کند؛ برخی تحلیلگران معتقدند این هماهنگی باعث می‌شود کمک‌ها هم‌زمان توسعه‌محور و ابزاری برای نفوذ نرم و منافع اقتصادی-امنیتی کانادا باشد.

  • حمایت گسترده از اوکراین: در سال‌های اخیر کانادا بسته‌های مالی و وام‌هایی در حدود ۲ میلیارد دلار (شامل وام‌های دوجانبه و کمک‌های صندوقی) و کمک‌‌های بشردوستانه و امنیتی قابل توجهی را به اوکراین اختصاص داده است.
  • کمک به فلسطین و سوریه: اعلامیه‌های رسمی GAC نشان می‌دهد کمک‌های کانادا برای پاسخ به بحران در نوار غزه و منطقه فلسطینی‌ها در مجموع به حدود ۱۶۵ میلیون دلار رسیده و برای سوریه نیز مجموعه‌ای از تعهدات بشردوستانه و توسعه‌ای نزدیک به ۱۴۷ میلیون دلار در سال‌های اخیر اعلام شده است.
  • پروژه‌های توسعه‌ای در آفریقا: بانک پروژه‌های GAC فهرست مفصلی از برنامه‌های آموزشی، اقلیمی و اقتصادی را نشان می‌دهد؛ نمونه‌ها شامل پروژه‌های آموزشی در اتیوپی (پروژه‌های توسعه آموزش ابتدایی و حمایت از کودکان جابجا شده)، برنامه‌های تقویت اقتصاد سبز در غنا و حمایت از انرژی تجدیدپذیر از طریق مشارکت‌های چندجانبه (از جمله برنامه مشترک کانادا-IFC  برای انرژی تجدیدپذیر در آفریقا است.

شمول مالی و توانمندسازی جوانان: پروژه‌هایی مانند تقویت اشتغال و آموزش فنی برای جوانان در شرق آفریقا یا برنامه‌های تقویت نهادهای جامعه مدنی در اتیوپی و غنا، نمونه‌های روشنی از تمرکز FIAP و اولویت‌های GAC هستند که در بانک پروژه آمده‌اند.

پشت پرده و دلایل پنهان سیاست های توسعه ای کانادا

برخی تحلیلگران و نهادهای پژوهشی معتقدند دلایل زیر عمدتاً در پسِ سیاست توسعه‌ای کانادا فعال است:

  1. تقویت نفوذ نرم از طریق ارزش‌ها: کانادا با برجسته‌سازی برابری جنسیتی و حکمرانی خوب، سعی در ترویج ارزش‌هایی دارد که به نفوذ نرم این کشور کمک می‌کند.

2.بازارسازی و حمایت غیرمستقیم از شرکت‌های کانادایی:در حالی که اسناد رسمی GAC چنین هدفی را اعلام نمی‌کنند، برخی اقتصاددانان و پژوهشگران توسعه بر این باورند که بخشی از کمک‌های بین‌المللی کانادا می‌تواند نقش گشایش بازار برای شرکت‌های کانادایی را ایفا کند.هنگامی که کانادا در پروژه‌هایی مانند انرژی تجدیدپذیر، فناوری‌های سبز یا دیجیتالی‌سازی دولت‌ها سرمایه‌گذاری می‌کند، زمینه برای ورود شرکت‌های کانادایی فعال در این حوزه‌ها فراهم می‌شود.حمایت از ظرفیت‌سازی در حوزه معدن و مواد معدنی حیاتی در کشورهای آفریقایی — که دقیقاً هم‌زمان با سیاست رسمی کانادا برای «تضمین زنجیره‌های تأمین مواد معدنی حیاتی» است — می‌تواند به افزایش حضور شرکت‌های استخراجی کانادا کمک کند.کمک‌های فنی و آموزشی با استانداردهای کانادایی، عملاً وابستگی فنی به شرکت‌های خصوصی کانادایی ایجاد می‌کند.

مطالعات مستقل در حوزه «پیوند کمک–تجارت» نشان داده‌اند که کشورهای کمک‌دهنده معمولاً در ازای کمک‌های توسعه‌ای، افزایش صادرات، نفوذ شرکت‌ها و قراردادهای بیشتر دریافت می‌کنند. اگرچه کانادا آمار دقیقی مانند برخی کشورها (مثلاً آلمان یا ژاپن) منتشر نمی‌کند، اما الگو در ادبیات توسعه بین‌الملل کاملاً شناخته‌شده است.

3. رقابت ژئوپولیتیک با چین، روسیه و قدرت‌های نوظهور

تحلیلگران معتقدند بخش مهمی از سیاست توسعه‌ای کانادا در دو دهه اخیر تحت تأثیر رقابت راهبردی با چین به‌ویژه در آفریقا و اقیانوس هند و اقیانوس آرام شکل گرفته است.

این رقابت خود را در چند حوزه نشان می‌دهد:

الف) رقابت با چین در آفریقا

چین بزرگ‌ترین سرمایه‌گذار خارجی در آفریقاست و پروژه‌های زیرساختی عظیمی اجرا می‌کند. کانادا با تمرکز بردموکراسی و حکمرانی ،آموزش و سلامت،پروژه‌های انرژی تجدیدپذیر و ظرفیت‌سازی نهادی می‌کوشد نمونه ای غیر چینی ارائه دهد که «حمایت همراه با ارزش‌های لیبرال» است، نه «وام‌های بزرگ بدون شروط سیاسی» مانند BRI چین.

ب) مقابله با نفوذ روسیه در برخی مناطق

در حوزه‌هایی مانند اوکراین، شرق اروپا و بخشی از خاورمیانه، کمک‌های کانادا هم‌زمان نقش اقتصادی، سیاسی و امنیتی ایفا کرده‌اند.برخی تحلیلگران می‌گویند کمک‌های مالی گسترده به اوکراین، از جمله بسته‌های چند میلیارد دلاری، تنها کمک انسانی نیست .

4.دسترسی به زنجیره‌های تأمین و مواد استراتژیک: گزارش‌های دولت و اطلاعیه‌های اخیر نشان می‌دهد کانادا به‌دنبال تأمین زنجیره‌های «مواد معدنی حیاتی» و حمایت از سرمایه‌گذاری‌های مرتبط است؛ برخی تحلیلگران این را بخشی از امنیت اقتصادی می‌دانند.

نتیجه‌گیری

در پایان باید گفت سیاست توسعه‌ای کانادا هم جنبه توسعه‌ای واقعی دارد و هم در خدمت منافع راهبردی کشور قرار می‌گیرد. ادغام CIDA  در وزارت امور جهانی، کمک‌های توسعه‌ای کانادا را به بخش جدایی‌ناپذیر سیاست خارجی تبدیل کرده است. هرچند در ظاهر شعار «مبارزه با فقر و نابرابری» سر داده می‌شود، اما واقعیت این است که این سیاست‌ها بخشی از شبکه نفوذ نرم کانادا در عرصه بین‌المللی هستند. در حالی که کشورهای دریافت‌کننده معمولاً از کمک‌های مالی استقبال می‌کنند، منتقدان یادآور می‌شوند که این الگو باعث وابستگی ساختاری تکنولوژیک به شرکت های کانادایی می‌شود. بدین ترتیب، کمک‌های توسعه‌ای کانادا را باید نه فقط اقدامی انسان‌دوستانه، بلکه ابزاری هوشمندانه برای پیشبرد منافع ملی و گسترش نفوذ ژئوپلیتیک در جهان دانست.

 

 
نویسنده : الف. دمیرچی
ارسال نظرات
خط داغ