ترنج موبایل
کد خبر: ۹۳۴۱۵۰

دونباس؛ آخرین سنگر صنعتی یا اولین قربانی صلح؟

آیا روسیه واقعاً توان تصرف کامل دونباس را دارد؟

آیا روسیه واقعاً توان تصرف کامل دونباس را دارد؟

اوکراین در برابر دو راه دشوار قرار دارد: ادامه جنگ فرسایشی یا پذیرش توافقی که ممکن است به از دست رفتن بخشی از دونباس بینجامد. کی‌یف فقط در صورت دریافت تضمین‌های امنیتی معتبر، تحمل «کنترل بالفعل» روسیه را ممکن می‌داند، نه واگذاری حقوقی خاک. طرح‌های منطقه غیرنظامی یا آزاد اقتصادی با ابهام اجرایی و بی‌اعتمادی به روسیه روبه‌روست. تجربه‌های تاریخی نشان می‌دهد بدون تغییر محاسبات سیاسی مسکو، صلحی پایدار شکل نخواهد گرفت.

آنچل وهرافرارو- آنچل وهرا، تحلیلگر ارشد مسائل اروپا و ستون نویس نشریه فارن پالیسی

به گزارش فرارو به نقل از نشریه فارن پالیسی، دولت اوکراین امروز در برابر یک انتخاب به‌شدت سخت قرار دارد: یا باید به تحمل بمباران‌های ادامه‌دار روسیه تن بدهد، یا بخشی از خاک خودش را واگذار کند؛ سرزمینی که فقط یک قطعه جغرافیا نیست، بلکه بخشی از هویت فرهنگی اوکراین به حساب می‌آید.

دونباسِ باقی‌مانده؛ آخرین سنگر صنعتی اوکراین

برخی شواهد نشان می‌دهد کی‌یف ممکن است حاضر شود مناطق اشغال‌شده توسط روسیه را واگذار کند، اما فقط در صورتی که در برابر حمله احتمالی دوباره روسیه، تضمین‌های امنیتی کاملاً معتبر و غیرقابل خدشه دریافت کند. با این حال، اوکراین هنوز تلاش می‌کند بخش‌هایی از دونباس را که طی سال‌ها با زحمت فراوان مستحکم کرده، حفظ کند؛ یا حداقل نگذارد این مناطق رسماً به‌عنوان خاک روسیه به رسمیت شناخته شوند و به‌طور کامل از دست بروند.

اوکراین همچنان حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد از دونباس را در استان دونتسک در اختیار دارد؛ منطقه‌ای که هم روی منابع مهم زغال‌سنگ قرار گرفته و هم مرکز صنایع سنگین مهندسی است. ولادیمیر پوتین اعلام کرده کنترل کامل همین بخش باقی‌مانده از دونباس شرط اصلی روسیه برای ورود به مذاکرات صلح است. تاکنون دو طرح روی میز گذاشته شده است: یکی تبدیل این منطقه به یک «منطقه غیرنظامی» و دیگری ایجاد یک «منطقه غیرنظامی همراه با منطقه آزاد اقتصادی». هر دو طرح قرار است نقش یک منطقه حائل میان مناطق تحت کنترل اوکراین و روسیه را ایفا کنند.

با وجود همه حرف‌ها درباره «منطقه غیرنظامی»، هنوز تقریباً هیچ‌چیز روشن نیست: این ترتیبات دقیقاً چه شکلی دارد؟ چه کسی آن منطقه را اداره می‌کند؟ چه نهادی نقض‌ها را کنترل می‌کند؟ و از نظر اقتصادی، سودش به جیب چه کسانی می‌رود؟

طبق طرحی که از دولت ترامپ به بیرون درز کرده، آخرین بخش از کمربند صنعتی استان دونتسک قرار است «منطقه غیرنظامی» شود، ارتش اوکراین از آن خارج شود و جامعه بین‌المللی هم آن را به‌عنوان بخشی از روسیه به رسمیت بشناسد. اما اوکراین می‌گوید این خواسته منصفانه نیست، چون در همان طرح، از روسیه نمی‌خواهند نیروهای خودش را عقب بکشد. زلنسکی ۱۴ دسامبر همین را به زبان ساده گفت: «اگر نیروهای اوکراینی پنج یا ده کیلومتر عقب بروند، چرا نیروهای روسی هم به همان اندازه به عمق مناطق اشغالی عقب‌نشینی نکنند؟»

حفظ آبرو بدون واگذاری رسمی؛ رؤیای حقوقیِ کی‌یف

نشریه پولیتیکو می‌گوید ایده «منطقه آزاد اقتصادی» احتمالاً از طرف اوکراین آمده و اروپا هم در شکل دادن به آن مشورت داده است. منطق این پیشنهاد روشن است: اگر منطقه «غیرنظامی» شود، انگار یک راهِ باز می‌ماند تا روسیه بعداً همان زمین را رسماً ضمیمه کند. اما اگر «منطقه آزاد اقتصادی» باشد، در تئوری اوکراین می‌تواند مالک سرمایه‌گذاری‌ها و صنایعش در آنجا بماند. حتی ممکن است این طرح را طوری بچینند که برای ترامپ جذاب باشد؛ یعنی با وعده سود و فرصت اقتصادی برای شرکت‌های آمریکایی همراه باشد.

با این حال، زلنسکی می‌گوید اصلِ ایده از واشنگتن آمده است: «آمریکایی‌ها دنبال یک قالب هستند. درباره «منطقه آزاد اقتصادی» حرف زده‌اند. آمریکایی‌ها همین اسم را می‌گذارند و روس‌ها اسمش را «منطقه غیرنظامی»  می‌گذارند.» اما او بلافاصله روی نقطه حساس دست می‌گذارد: آیا اصلاً می‌شود به روسیه اعتماد کرد که قواعد را رعایت کند؟ او می‌پرسد: «چه چیزی جلوی روس‌ها را می‌گیرد که لباس غیرنظامی بپوشند و این منطقه آزاد اقتصادی را بگیرند؟»

مشکل اینجاست که در تاریخ، الگوهای زیادی برای ساختن یک منطقه حائل در دونباس وجود ندارد. مثلاً در سال ۱۹۵۳، برای پایان دادن به جنگ کره، یک منطقه غیرنظامی در شبه‌جزیره کره ایجاد شد. اما آن مدل تا حد زیادی به این خاطر جواب داد که نیروی زمینی آمریکا در محل مستقر بود. دولت ترامپ بارها گفته نیرو به اوکراین نمی‌فرستد و اروپایی‌ها هم احتمالاً فقط برای آموزش نیرو اعزام خواهند کرد.

در تاریخ، نمونه دیگری هم هست: بحران مصر و اسرائیل که در نهایت به یک «منطقه غیرنظامی» در شبه‌جزیره سینا و یک پیمان صلح ختم شد؛ توافقی که تا حد زیادی به حمایت آمریکا از اسرائیل ممکن شد. البته اسرائیل هم از هدف توسعه‌طلبانه‌اش برای اشغال سینا و همین‌طور شهر ساحلیِ مهم شرم‌الشیخ عقب نشست. در طرف مقابل، مصر هم محدودیت‌هایی را درباره جابه‌جایی نیروهای مسلحش پذیرفت. این معامله وقتی جواب داد که هر دو طرف، محاسبات سیاسی‌شان را عوض کردند و به این نتیجه رسیدند باید کنار هم زندگی کنند.

اران لرمن، معاون پیشین مشاور امنیت ملی اسرائیل می‌گوید مطمئن نیست سینا را بتوان با دونباس یکی دانست. اما تاکید می‌کند اگر ماجرای سینا نوعی «به اشتراک گذاشتن» بود، شاید بشود قیاس کرد؛ چون روسیه هم همین را می‌خواهد: تکه‌ای از خاک اوکراین. به گفته او، آن زمان هم فشارهایی برای گرفتن شرم‌الشیخ وجود داشت، اما این اتفاق نیفتاد و در نهایت هر دو طرف میل جنگیدن را از دست دادند. او جمع‌بندی می‌کند: «تا وقتی یکی از طرف‌ها فکر کند شانس بیشتری برای رسیدن به هدفش دارد، هیچ توافقی شکل نمی‌گیرد.»

نمونه دیگر، بلندی‌های جولان است؛ جایی که یک نیروی حافظ صلحِ زیر نظر سازمان ملل مأمور شد آتش‌بس بین اسرائیل و سوریه را حفظ کند. این نیرو بخشِ اشغال‌شده را از باقی خاک سوریه جدا کرد و از آن زمان منطقه عمدتاً آرام مانده است؛ با این نکته که جولان در سطح بین‌المللی هنوز خاک سوریه شناخته می‌شود نه اسرائیل. از این زاویه، اوکراین هم می‌تواند بدون اینکه از نظر حقوقی خاکش را واگذار کند، با یک منطقه غیرنظامی موافقت کند و آبرویش را حفظ کند. اما تفاوت مهم اینجاست: روسیه، برخلاف اسرائیل، حاضر نیست چیزی کمتر از به‌رسمیت شناخته شدن بین‌المللی ادعایش بر خاک اوکراین را به‌عنوان شرط پایان جنگ بپذیرد.

صلحِ نامطمئن با خاکِ بیشتر؛ تردیدِ کی‌یف و اروپا

اوکراین ممکن است بپذیرد که روسیه «عملاً» بر مناطقی که الان در اختیار دارد کنترل داشته باشد و حتی با ایجاد یک منطقه حائل در بخشِ دونباس که هنوز دست اوکراین است موافقت کند؛ اما یک شرط دارد: اوکراین می‌خواهد از نظر رسمی و حقوقی، حاکمیتش هم بر مناطق خودش و هم بر مناطقِ اشغال‌شده باقی بماند. دولت اوکراین می‌گوید واگذاری رسمیِ خاک، صلحِ پایدار نمی‌سازد. زلنسکی هم تأکید کرده تصمیم درباره هر نوع امتیازدهی سرزمینی فقط باید با همه‌پرسی گرفته شود.

رافائل لوس از شورای روابط خارجی اروپا این موضع را این‌طور توضیح می‌دهد: «اوکراین می‌گوید مرزهای ۱۹۹۱ هنوز مرزهای کشور است، ولی می‌داند فعلاً توان آزادسازی نظامیِ آن مناطق را ندارد. پس ممکن است کنترلِ بالفعلِ یک قدرت خارجی را تحمل کند، اما انتقال رسمی و حقوقیِ خاک را نمی‌پذیرد.» به گفته او، این کار یک فایده دارد: دست اوکراین را برای مذاکره‌های آینده باز می‌گذارد و اگر روزی رژیم روسیه فروبپاشد  هنوز یک شانس برای ادغام دوباره باقی می‌ماند. اما اگر آن مناطق رسماً جزو روسیه شوند، بازگرداندنشان خیلی سخت‌تر می‌شود.

از سوی دیگر، بعضی کارشناسان معتقدند با روند فعلی، روسیه برای گرفتن دونباسِ تحت کنترل اوکراین به زمان، نیروی انسانی و پول خیلی بیشتری احتیاج دارد. برای همین، با فرض دولت ترامپ مخالف‌اند که اوکراین دارد جنگ را می‌بازد و باید برای صلح، خاک بدهد. مایکل کافمن یک سؤال کلیدی می‌پرسد: «اگر روس‌ها واقعاً می‌توانند این منطقه را راحت بگیرند، پس چرا نمی‌گیرند؟ چرا این موضوع تبدیل به نقطه اصلی مذاکره شده؟ اگر گرفتنش مسئله زمان و تلاش جدی نیست، چرا اصلاً یکی از مطالبات اصلی روسیه است؟ به نظر من، هزینه تصرفش می‌تواند انرژی و توان نظامی روسیه را در این جنگ تحلیل ببرد.»

حتی اگر روسیه یک‌طرفه آن منطقه را بگیرد، باز هم نمی‌تواند دنیا از جمله اروپا را مجبور کند این تصرف را به رسمیت بشناسد. نمونه قبرس دقیقاً همین را نشان می‌دهد: ترکیه اوایل دهه ۱۹۷۰ به قبرس حمله کرد و یک‌سوم جزیره را ضمیمه کرد، اما تا امروز تقریباً فقط خودِ ترکیه است که آن را «خاک ترکیه» می‌داند. در مقابل، جمهوری قبرس وارد اتحادیه اروپا شد و خیلی سریع‌تر رشد کرد؛ تا جایی که تولید ناخالص داخلی‌اش دو برابرِ «جمهوری ترک قبرس شمالی» است. روند عضویت اوکراین در اتحادیه اروپا هم حالا با سرعت بیشتری جلو می‌رود.

از طرف دیگر، چه «منطقه غیرنظامی» باشد چه «منطقه آزاد اقتصادی»، این مدل‌ها فقط وقتی جواب می‌دهد که هر دو طرف واقعاً بخواهند جنگ تمام شود و منفعت صلح را بالاتر از ادامه جنگ ببینند. اما فعلاً روشن است روسیه فکر می‌کند دستِ بالا را در میدان دارد. در همان حال، اوکراین و متحدان اروپایی‌اش هم باور ندارند که با واگذاری خاک بیشتر، چیزی شبیه یک صلح معتبر و قابل اتکا نصیب اوکراین شود.

 

نویسنده : آنچل وهرا
ارسال نظرات
خط داغ