ما مردم مجبوریم گول مافیای کنکور را بخوریم!
وقتی در کنکور پول، جای استعداد را میگیرد، هزاران دانشآموز ایرانی از همان ابتدا از میدان رقابت حذف میشوند؛ این کاری است که مافیای کنکور با نظام آموزشی ما کرده اما تبعاتش چیست؟
فرارو- ماجرای پیامهای تهدیدآمیز برای تصویب نکردن تاثیر معدل بر کنکور ابعاد تازهای از دستهای پشتپرده این ستون آموزش عالی در ایران را هویدا میکند. هرچند هزینههای سرسامآور کلاس کنکور در برابر آماری که نشان میدهد هرچقدر پول بدهی همانقدر رتبه میگیری نشانههایی از این مساله را برملا کرده بود؛ خانوادهها هم اگرچه واقف به این امر هستند اما چارهای جز افتادن در تله ندارند. اما قصه از جایی سیاهتر میشود که پیامدهای فعالیتهای مافیایی برای کنکور در بخش علمی ایران در بلند و میان مدت بررسی شود.
به گزارش فرارو، کنکور سال ۱۴۰۴ در حالی به پایان رسید که آمارها نشان دادند مدارس دولتی کمترین نقش و تاثیر عمر خودشان را در کنکور امسال به ثبت رساندهاند. از آن روز این صحبت در میان خانوادهها رواج بیشتری پیدا کرد که «اگر پول داشتیم تا کلاسکنکور ثبتنام کنیم، حتما رتبه بهتری میگرفتیم.» از سویی دیگر برخی با نگاه به وضعیت معیشتیشان خود را از رقابت در کنکور کنار کشیدند و میدان را برای افراد دهک بالا خالی گذاشتند.
اما، همه اینها واکنشهای پراگماتیستی بدنه جامعه بود، در حالی که دستهای پشتپردهی مافیا همچنان غیرقابلکنترل به فعالیتهای خود ادامه داده و نظام علمی ایران را برای سالهای بعد تحتالشعاع قرار میدهند. از طرفی تا چندی پیش کسی جرات صحبت در مورد مافیای کنکور را نداشت.
این مسالهای ساری در رگ و پی نظام آموزشی ایران بود که همه آن را درک میکردند، اما کمتر کسی به آن میپرداخت. تا اینکه کارشناسی در یک مصاحبه به تبعات فعالیتهای مافیایی پرداخت و رفته رفته مسائلی افشا شد که قابل بررسی است. جدای از آن باید این مساله که ادامه این روند چه پیامدهایی برای جامعه ایران خواهد داشت را واکاوی نمود تا اهمیت این مساله شفافسازی شود.
ماجرای مافیای کنکور چیست؟
بحث مافیای کنکور سالهاست که داغ شده؛ اما نتیجه ملموس آن زمانی مشخص شد که بخش بزرگی از مردم جامعه در حالی که درگیر مشکلات معیشتی بودند، توان ثبتنام در کلاسهای کنکور را نداشتند و عملا آنهایی رتبههای برتر در کنکور 1404 را کسب کردند، که یا در مدارس تیزهوشان تحصیل میکردند یا غیرانتفاعی. سایرین هم حتما در یکی دو کلاس کنکور شرکت کرده بودند یا با حضور در کلاسهای آنلاین و آفلاین ضبط شده، با هزینه کمتر، سعی داشتند از قافله عقب نمانند.
حالا پس از گذشت 2 الی 3 ماه از آغاز سال تحصیلی جدید، کارشناسان و مسئولان در لفافه یا به وضوح از مافیایی صحبت میکنند که نظام کنکوری ایران را در مشت خود نگه داشتنهاند.
آخرین بار احتمالا خرداد ماه سال 1401 بود که بحث مافیای کنکور در مجلس داغ شد. در آن روزها قرار بود کنکور برای دو یا سه سال بعد حذف شود؛ که اگر تصویب شده بود، برای سال جاری بساط کنکور جمع شده بود. همان موقع علیرضا سلیمی، عضو هیئت رئیسه مجلس، گفت: « مافیای کنکور باعث شده است برخی افراد هزاران میلیارد تومان به جیب بزنند به همین دلیل در مجلس یک بازه زمانی مشخص شده است تا زیرساختها و مقدمات برای حذف کنکور پیگیری و فراهم شود.» اما انگار از پس این مافیا برنیامدند و ماجرای کنکور همچنان محکم پای برجا ماند.
فشارها و تهدیدهای مافیایی
بعدتر وقتی قرار بود، معدل جای پای خود را در رتبه کنکور باز کند و آن از انحصار کامل آزمون بیرون بیاید فراز و نشیبهای فراوانی را طی کرد تا به تصویب برسد؛ تا جایی که عبدالحسین خسروپناه دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی چندی حالا در این مورد میگوید: «با وجود فشارها، تهدیدها و ارسال میلیونها پیامک رباتی (خودکار) از سوی مافیای کنکور، هیچیک از اعضا تسلیم نشدند و مصوبه اجرا شد.»
او در صحبتهایش اشاره میکند که شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجلس 12 سال برای تصویب این طرح دست و پا زده اما در ۳ سال اخیر، علیرغم تهدیدها و فشارهای متعدد، این مصوبه با موفقیت اجرا شده است. البته مافیای کنکور پس از تصویب این طرح هم راه جدیدی برای خود باز کردند و این بار سر از مدارس درآوردند.
این بار رد پای آنان در تشکیل کلاسهایی دیده میشد که قرار بود هندل کردن درسهای امتحان نهایی و همزمان تستهای کنکور را آموزش دهند. همین مساله هم موجب شده بود دانشآموزان دچار سردرگمی عجیبی شوند. یاسمین، دانشجوی دانشگاه شریف که امسال به دانشگاه وارد شده در این مورد به خبرنگار فرارو میگوید: «دنیای تستها و راهحلهای آن برای آزمون کنکور با دنیای پاسخ تشریحی برای آزمون نهایی کاملا جداست؛ انگار درسها دو برابر میشد.»
در چنین شرایطی دانشآموزان برای پیدا کردن راهکار مجبور بودند در کلاسهای کنکور ثبتنام کنند. در این مورد همین امسال نماینده انجمن اسلامی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی در مراسم روز دانشجو گفت: «قرار بود مافیای کنکور حذف شود، مافیای امتحان نهایی هم اضافه شد.» مادر یاسمین هم در این مورد اشاره میکند: «فکر نکنید نمیفهمیم، ما مردم مجبوریم گول مافیای کنکور را بخوریم!»
حالا اما، علیرضا کاظمی، وزیر آموزش و پرورش، در حالی که مافیای کنکور به شکلی اعجابانگیز توانستهاند تاثیر خود را بر نظام علمی ایران بگذارند، از این نوع فعالیتها پرده برداشته و میگوید: « این ساختارهای اقتصادی و غیرعلمی موجب شده برنامه درسی کشور به سمت حافظهمحوری و مهارتزدایی حرکت کند. مقابله با این جریان نیازمند یک تصمیمگیری کلان در سطح ملی است.» این مساله در حالی مطرح میشود که موج گسترده مهاجرتها اینبار نه از سوی دانشجویان، بلکه از سوی دانشآموزان دیده میشود.
تا جایی که برخی بر این باورند، مافیای دیگری رو در روی مافیای کنکور ایستاده و دانش آموزان را به مهاجرت سوق میدهد. محمد محمدی مسعودی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و مدیرکل سابق بورس و اعزام دانشجویان در این مورد میگوید: «بزرگترین کانال، مؤسسات اعزام دانشجو به خارج از کشور هستند که عمده تمرکز آنها بر رشتههای پردرآمد مانند پزشکی است. آمارهای موجود نشان میدهد که 530 مؤسسه اعزام دانشجوی غیرمجاز در مقابل تنها 150 مؤسسه مجاز در حال فعالیت هستند.» در این میان آماری که نشان میدهد تنها در کشور ترکیه 30 هزار دانشجوی ایرانی مشغول به تحصیل هستند، زنگ خطر هشدار برای جامعه جوان و تحصیلکرده ایران را به صدا در آورده.
اگر قدرت مافیای کنکور بماند چه میشود؟
پیامدهای قدرت گرفتن مافیای کنکور را میتوان از نقطهای آغاز کرد که وزیر آموزش و پرورش اخیرا به آن اشاره کرده است: «برنامه درسی کشور به سمت حافظهمحوری و مهارتزدایی حرکت میکند.» این مساله دقیقا از شیوه و نوع آزمون کنکور ایجاد شده است که مافیا به آن دامن میزنند. وقتی تعیینکنندهترین بخش موفقیت آموزشی به تستزنی سریع و تکنیکهای کلاسهای تجاری وابسته میشود، نهتنها مدرسه و آموزش رسمی تضعیف میشوند، بلکه بخش بزرگی از دانشآموزان که توان مالی رقابت ندارند از همان ابتدا حذف میشوند. این تغییر جهت، نخستین و فوریترین نتیجه قدرت مافیاست که نظام یادگیری را سطحی و کمبازده میکند.
تشدید مهاجرت تحصیلی
از سویی دیگر ساختار مافیایی کنکور فقط آینده تحصیلی نوجوانان را تحت تاثیر قرار نمیدهد، بلکه مهاجرت تحصیلی را هم تشدید میکند. در واقع مافیای کنکور به شکلی پیچیده بر روان دانش آموزان تاثیر میگذارد؛ وقتی آنان خود را خارج از میدان رقابت میبینند ضمن پذیرش آن سعی به اقدامی تدافعی دارند و در این لحظه ممکن است در دام مافیایی دیگر با نام مافیای مهاجرت بیافتند. البته آنان تنها از کنکور فرار نمیکنند، اعزام دیرتر به خدمت وظیفه سربازی، نبود آینده شغلی، نبود امکانات پژوهشی، دریافت گرینکارت و اقامت در برخی کشورها که در سنین پایین آسانتر است از جمله دیگر دلایلی است که تصمیم آنها را جدیتر میکند. از این روست که مسعودی میگوید: «ما با یک مهاجرت قطعی مواجه هستیم. درصد بازگشت این دانشجویان پس از اتمام دوره ارشد (که اغلب به دکترا و سپس ورود به بازار کار خارج منجر میشود) بسیار پایین است و زیرساختها در داخل کشور نتوانستهاند آنها را حفظ کنند.»
حذف دانشآموزان کمدرآمد
اما ضربه بزرگتر، به آن گروهی وارد میشود که نه توان پرداخت هزینههای چند ده میلیونی کلاسها را دارند و نه شانس رقابت با دانشآموزان مدارس غیرانتفاعی و تیزهوشان را. این گروه که سهمشان در کنکور ۱۴۰۴ تقریبا به پایینترین سطح رسیده عملا از میدان خارج شدهاند، چون نه با مدرسه دولتی توان رقابت دارد و نه سیستم کنکور اجازه رشد عادلانه استعدادها را میدهد. نتیجه این روند، بازتولید طبقاتی آموزش است و در نهایت رتبه توان علمی او را نشان نمیدهد بلکه توان مالی او را میسنجد. از طرفی وقتی میدان رقابت کوچک و کوچکتر میشود احتمال قبول برای فردی که احتمالا توان علمی بیشتری از او داشته اما در این میدان نیست را بالا میبرد.
نفوذ مافیا در سیاستهای آموزشی
در کنار اینها، کارشناسان درباره پیامدهای پنهان و خطرناک دیگری هم هشدار میدهند: ازجمله خطدهی پشتپرده مافیا به سیاستهای آموزشی؛ سال 1399 بود که محمدمهدی زاهدی، نماینده مجلس از نفوذ مافیای کنکور در سیستم آموزش و پرورش سخن گفته بود: «باندهای مافیایی با درآمد بالای ۱۰ هزار میلیارد در سال درون آموزش و پرورش نفوذ میکنند.» برخی دیگر هم بر این باور هستند که حتی دست صداو سیما با مافیای کنکور در یک کاسه است و الا برای شفافسازی آن فعالیت بیشتری میکرد. مصطفی اسدی، کارشناس آموزشی در این مورد میگوید: « یک سیستم غیرمنظم و غیرمتعارف با یک هدف واحد، شبکهای مافیایی به نام مافیای کنکور را تشکیل دادهاند. رسانه هایی مانند صداوسیما در شکل دهی مافیای نانوشته کنکور مقصر هستند.»
رشد صنعتی و پیامدهای اجتماعی
به جز خطدهی پشتپرده مافیا به سیاستهای آموزشی باید به، رشد بیوقفه صنعت چند هزار میلیاردی کنکور اشاره کرد. رضا مراد صحرایی، وزیر آموزش و پرورش وقت، گفته بود: «۷۰ هزار میلیارد تومان گردش مالی مافیای کنکور است.» این گفته برای سال 1402 است؛ باید محاسبه کرد که افزایش 50 درصدی قیمت کلاسهای کنکور در سال تحصیلی جدید این گردش مالی را به کجا رسانده؛ با توجه به این نکته که در حال حاضر خانوادهها یقین پیدا کردهاند که کلاس کنکور محکمترین راه برای کسب رتبه مناسب است. البته مشخص نیست آیا میلیونها حاشیه نشین ایران هم میتوانند از این امکانات برخوردار باشند؟
بنابراین اگر قدرت مافیای کنکور مهار نشود، آموزش در ایران بیشازپیش به کالایی تجاری بدل خواهد شد که فقط طیفی خاص توان خرید آن را خواهند داشت. چنین آیندهای نهتنها نظام علمی کشور را از درون تهی میکند، بلکه شکاف طبقاتی، مهاجرت تحصیلی، نابرابری و بیاعتمادی عمومی را تشدید خواهد کرد.