پایان عصر خرید لوازم خانگی؟
خریداران میگویند خرید نو دیگر ممکن نیست. یکی جهیزیه را از بازار استوک جمع میکند و دیگری با لپتاپی که «با دعا سرپا مانده» درس میخواند؛ هر دو قربانی تورمیاند که نفس خرید را بریده است
افزایش شدید قیمتها در سالهای اخیر، خرید کالای نو را برای بسیاری از خانوارها به رؤیایی دور تبدیل کرده است. از یخچال و ماشین لباسشویی گرفته تا فرش و مبلمان، جهش قیمتها باعث شده بازار دستدوم از حاشیه به متن زندگی مردم بیاید. در سایتهای خرید و فروش نیز روزانه هزاران آگهی از وسایل استوک منتشر میشود؛ از کولر گازی «فقط یکبار سرویسشده» تا لپتاپهای قدیمی با چندبار تعمیر.
به گزارش اقتصادنیوز، در خیابان جمهوری، کارگاههای تعمیر لوازم خانگی یکی پس از دیگری باز میشوند. تعمیرکاران میگویند: «مردم الان بیشتر دنبال تعمیرند تا خرید.» وسایلی که از نظر فنی دیگر نمیارزد تعمیر شوند، بهاصرار صاحبانشان زنده نگه داشته میشوند چون خرید نو ممکن نیست. در خانههای قدیمیتر هم همین وسایل فرسوده باعث افزایش مصرف برق و گاز و قبضهای سنگینتر شدهاند، اما جایگزینی برایشان وجود ندارد.
روایتها از زندگی روزمره این واقعیت را تأیید میکنند؛ زهرا پرستار بیمارستانی است که مایکروویو دهسالهاش را از بازار ناصرخسرو خریده و میگوید: «نو بخرم یعنی یک ماه کامل حقوقم بره.» سامان، دانشجوی کارشناسی ارشد، لپتاپ استوکش را با تعمیر و چسب سرپا نگه داشته و اعتقاد دارد «باید با دعا کار کنه چون نو خریدن دیگه شوخیه».
در بسیاری از خانهها، وسایل برقی ۱۵ تا ۲۰ ساله همچنان در حال کارند؛ با هزینههایی چندبرابر. کارشناسان انرژی میگویند وسایل قدیمی تا ۳۰ درصد برق بیشتری مصرف میکنند، اما مردم ترجیح میدهند «قبض سنگین بدهند تا قسط بخرند».
از سوی دیگر، کارگاههای نجاری حالا بیش از هر زمان دیگری مبلهای فرسوده را نونوار میکنند. نجارها میگویند مشتریان امروز فقط تعمیر میخواهند، حتی از شمال شهر. در فضای مجازی نیز بازار کالاهای کارکرده شکل صنعتی به خود گرفته است؛ شرکتهایی وسایل استوک را تست و عرضه میکنند. با وجود ظاهر زیستمحیطی این روند، انگیزه اصلی بیشتر مردم «زیستن در بحران تورم» است نه دغدغه حفظ محیط زیست.
بازار گوشیهای دستدوم و لپتاپهای تعمیرشده هم پررونق است. فروشندگان در پاساژ علاءالدین میگویند مردم دنبال گوشی زیر ده میلیون توماناند و ترجیح میدهند همان را تعمیر کنند تا دوام بیاورد. پشت این انتخاب، داستانی مشترک نهفته است: درآمدی که با رشد قیمتها همگام نیست.
برای برخی، بازار دستدوم فرصتی برای صرفهجویی است و برای برخی دیگر تنها راه بقا. یکی یخچالش را تعمیر میکند چون نو ۳۳ میلیون تومان است؛ دیگری وسایل کارکرده میخرد تا در خانهای اجارهای راحتتر جابهجا شود.
پدیده «زندگی در مدار دستدوم» اکنون به نماد سازگاری اجباری جامعه با تورم تبدیل شده است. مردم یاد گرفتهاند بهجای خرید، نگه دارند و بهجای تعویض، تعمیر کنند. این رفتار اگرچه به بقای کوتاهمدت کمک میکند، اما در بلندمدت میتواند فشار اقتصادی و زیستمحیطی را افزایش دهد.
در نهایت، وجه مشترک همه روایتها یک چیز است: تورم. از زهرا و مایکروویوش تا سامان و لپتاپش، از مریم و جهیزیه نصفه تا کولر قدیمی علی، همه در زیر سایه گرانی، زندگی خود را با وسایل دستدوم ادامه میدهند؛ جامعهای که یاد گرفته از هرچیز، حتی فرسودهترین وسیله، بیشترین استفاده را ببرد.