ایران و طرح تحمیلی «خاورمیانه جدید»: راهبردهای مواجهه
طرح «خاورمیانه جدید» که با مدیریت و سرمایهگذاری مستقیم آمریکا و رژیم صهیونیستی اجرا میشود، به منظور حفظ سلطه استراتژیک آمریکا، ارتقای جایگاه رژیم اشغالگر قدس، تضعیف محور مقاومت و تعلیق نقش جمهوری اسلامی ایران در معادلات ژئوپلتیک، ژئواستراتژیک و اقتصادی منطقه طراحی شده است
طرح «خاورمیانه جدید» که با مدیریت و سرمایهگذاری مستقیم آمریکا و رژیم صهیونیستی اجرا میشود، به منظور حفظ سلطه استراتژیک آمریکا، ارتقای جایگاه رژیم اشغالگر قدس، تضعیف محور مقاومت و تعلیق نقش جمهوری اسلامی ایران در معادلات ژئوپلتیک، ژئواستراتژیک و اقتصادی منطقه طراحی شده است. این طرح درصدد بازآرایی ساختاری منطقه از طریق بازتعریف مرزها، بهکارگیری اختلافات قومی و مذهبی و ایجاد دوقطبیهای سیاسی است تا بازیگران کلیدی منطقه را در چارچوبی کنترلشده به رقابت وادار کند و زیرساختهای یک نظم نوین منطقهای با محوریت اسرائیل و همپیمانان غربی را بنا نماید.
در چنین بستری، جمهوری اسلامی ایران موظف است با اتخاذ رویکردی راهبردی، متوازن و فعال، ظرفیتهای اقتصادی و دیپلماتیک خود را به منظور حفظ و ارتقای جایگاه منطقهای و ملی بهکار گیرد. سیاستهای کلان باید بر پایه تعمیق همکاریهای چندجانبه، افزایش مشروعیت منطقهای و تقویت انسجام داخلی و خارجی ایران شکل گیرد. توصیههای راهبردی اصلی عبارتند از:
- پرهیز از امنیتی شدن فضای سیاسی ایران با اتکا به شفافیت، اعتمادسازی و دیپلماسی فعال و هوشمندانه که قابلیت اقناع بازیگران منطقهای و بینالمللی را داشته باشد.
- تمرکز بر ایجاد و تقویت ائتلافهای منطقهای راهبردی بهویژه تشکیل مثلث همکاری ایران، ترکیه و عربستان برای مهار تحرکات دوگانه و جلوگیری از شکلگیری ائتلافهای منفرد که منافع ملی را تهدید میکند.
- مقابله فعال، هماهنگ و هوشمندانه با سیاستهای استعماری-امپریالیستی آمریکا و متحدان آن به ویژه رژیم صهیونیستی از طریق بهرهگیری از ظرفیتهای سازمانهای منطقهای نظیر سازمان همکاری اسلامی و سازمانهای بینالمللی همسو (شانگهای، بریکس، اکو) و نیز رسانهها و شبکههای اجتماعی، تشکلهای غیردولتی و سازمانهای مردمنهاد و نخبگان مستقل.
- تقویت مشارکت سازنده و مستمر در ساختارهای بینالمللی و منطقهای برای افزایش نفوذ و تاثیرگذاری راهبردی ایران و مقابله با تلاشهای انزوای سیاسی و اقتصادی کشور.
- نهادسازی منطقهای جهت ارتقای مشروعیت و قدرت چانهزنی سیاسی ایران از طریق هنجارسازی و تثبیت جایگاه ایران به عنوان محور اصلی پیوندهای منطقهای و فرامنطقهای.
- اصلاح ساختارهای اقتصادی و توسعه همکاریهای اقتصادی و تجاری منطقهای به منظور پاسخگویی به نیازهای جمعیتی و تقویت بازارهای منطقهای در قالب اتحادیههای اقتصادی متوازن و پایدار.
- تاکید بر الگوی مردمسالاری دینی به عنوان راهبردی هویتی و فرهنگی منطبق بر ارزشها و هنجارهای منطقه که میتواند جایگاه ایران را به عنوان بازیگر بومی و معتبر ارتقا بخشد.
اجرای این بسته راهبردی مستلزم هماهنگی موثر بین نهادهای سیاسی، امنیتی، دیپلماتیک و اقتصادی است تا ضمن حفاظت از منافع کلان ملی، ایران را در موقعیتی ممتاز به عنوان بازیگر کلیدی و تعیینکننده تحولات پیچیده منطقه قرار دهد و از بروز آسیبهای تحمیلی ناشی از طرحهای بازآرایی منطقهای جلوگیری نماید. این رویکرد، همسو با منافع بلندمدت امنیتی، توسعهای و ژئوپلتیکی کشور باید در اولویت برنامهریزیهای کلان و اقدامات اجرایی دولت و شورای عالی امنیت ملی و شورای دفاع قرار گیرد.
مقدمه
منطقه خاورمیانه از لحاظ ژئوپلیتیکی، ژئواستراتژیکی، ژئواکونومیکی و...، از دهههای گذشته تاکنون جایگاه ویژهای در نگاه قدرتهای جهانی داشته و تحولات سیاسی و نقش آن در معادلات جهانی، از اهمیت فراوانی برخوردار بوده است. این قدرتها برای رسیدن به اهداف خود در این منطقه، از نقشهها و طرحهای مختلفی استفاده کردهاند. در جدیدترین این طرحها، امریکا به بهانههای حفظ هژمونی خود، تسلط بر منابع انرژی، اشاعه دموکراسی و حقوق بشر، تضمین امنیت رژیم صهیونیستی، عادیسازی روابط کشورهای عربی با این رژیم، نابودی محور مقاومت و... طرح موسوم به «خاورمیانه جدید» را در دستورکار قرار داده است. چگونگی مواجهه ایران با طرح خاورمیانه جدید و پیامدهای هر رویکرد موضوع مهمی است که در نوشته حاضر به آن پرداخته شده است.
طرح مسئله
منطقه خاورمیانه و نقاط پیرامونی آن دارای حجم عظیمی از ذخایر انرژی جهان میباشد. بر کسی پوشیده نیست که چرخ اقتصاد جهان بر محور انرژی میچرخد و قدرتهای جهانی و در راس آنها آمریکا به منظور تسلط بر انرژی منطقه درصدد اجرای طرح خاورمیانه جدید هستند. همین مسئله سبب ایجاد رقابتهای شدیدی میان قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای در خاورمیانه شده است. چنانچه اشاره شد، فارغ از موضوع انرژی، طرح مذکور اهداف ضمنی زیادی نظیر تثبیت حضور امریکا در مناطق خلیجفارس، آسیای مرکزی، قفقاز جنوبی، مقابله با ایران، تضعیف محور مقاومت، امنیت رژیم صهیونیستی، مقابله با روسیه و چین و... را در بر میگیرد. در چنین شرایطی نحوه مواجهه ج.ا.ایران با طرح «خاورمیانه جدید» حائز اهمیت راهبردی است.
چرایی تولد طرح خاورمیانه جدید
اصطلاح «خاورمیانه جدید» اولین بار توسط کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه آمریکا در ژوئن سال ۲۰۰۶ ، در تلآویو بهجای واژه قدیمیتر «خاورمیانه بزرگ» مطرح شد. علت آن هم این بودکه بعد از حوادث یازده سپتامبر، حوزههای مختلفی در منطقه غرب آسیا درگیر وضعیت عدم ثبات شدند، در نتیجه طرح شکلگیری کشورهای موزائیکی در منطقه خاورمیانه از سوی غرب و به ویژه ایالات متحده امریکا، مطرح شد. ایده «خاورمیانه بزرگ» که حالا به طرح «خاورمیانه جدید» تغییر ماهیت داده بود، بر ایجاد قوسی از ناآرامی های شکل گرفته بود. این ناآرامی ها که از لبنان، فلسطین و سوریه شروع شده بود، به سمت عراق، کشورهای حاشیه خلیج فارس، ایران و مرزهای ناتو در افغانستان گسترش می یافت. حالا پس از گذشت سال ها از زمانی که طرح «خاورمیانه بزرگ» توسط آمریکا مطرح شد، نوبت به طرح «خاورمیانه جدید» نتانیاهو رسیده است. این طرح برای اولین بار و به صورت آشکار در 22 سپتامبر سال 2024 در جلسه سازمان ملل متحد توسط نتانیاهو مطرح شد. طرحی که در آن خاورمیانه به دو قسمت تقسیم شده است. یک بخش کشورهایی هستند که از نظر رژیم صهیونیستی«شر» تلقی می شوند که عبارتند از؛ ایران، سوریه، عراق، لبنان و یمن و بخش دیگر کشورهایی که برای اسرائیل «نعمت»به همراه دارند که به طورعمده کشورهای حوزه خلیجفارس بهویژه عربستان سعودی و مصر را شامل میشوند. طرحی چندوجهی با برنامهریزی دقیق و سرمایهگذاری عظیم با محوریت امریکا و بازیگری رژیمصهیونیستی که اعمال تغییرات گوناگونی در حوزههای اقتصادی، سیاسی و امنیتی و غیره را دنبال میکند.
چشماندازها
به نظر میرسد هدف اصلی طرح «خاورمیانه جدید»، ترسیم نقشه منطقه و بازآرایی رژیمهای سیاسی در آن است.
به گونهای که از یکسو منافع غرب و رژیم صهیونیستی بیش از پیش تأمین شود و از سوی دیگر، زمینه ادغام این رژیم در منطقه فراهم گردد.
با این حال طرح «خاورمیانه جدید»، حرف تازه ای نیست. این طرح در واقع نسخه به روز شده همان طرح «خاورمیانه بزرگ» است که هدف آن حفظ هژمونی آمریکا در دنیا برای مقابله با قطبهای جدید و تسلط رژیم صهیونیستی بر منطقه در قرن 21 است. این ایدهای است که مراکز تصمیمگیری در آمریکا و رژیم صهیونیستی از مدتها قبل روی آن کار کرده بودند.
چشمانداز سیاسی؛ با اجرای این طرح، کشورهای کوچک و وابستهای در منطقه ایجاد میشوندکه برای گرفتن امتیازات بیشتر از رهگذر برقراری رابطه با رژیم صهیونیستی، با یکدیگر به رقابت میپردازند. وقتی این کشورها در این چرخه وارد شوند، به صورت بالقوه متحدینی برای رژیم اشغالگر قدس به شمار می روند.
چشمانداز منازعات؛ همچنین قرار است بهخاطر مسائل قومی و مناقشات مرزی، این کشورها دائماً با یکدیگر در جنگ و درگیری باشند. واقعیت این است که اختلافات و کشمکشهای ناشی از این طرح که منطقه در سالهای اخیر با آنها روبهرو بوده است، عمدتا با هدایت آمریکا و رژیم صهیونیستی و سایر قدرتها رخ دادهاند. این اختلافات که اغلب با موضوعات سرزمینی، قومی، مذهبی و دینی تاکنون اتفاق افتاده بخشی از این پروژه بوده و تاکنون بسیاری از منابع، انرژی و فرصتهای رُشد خاورمیانه را از بین برده اند و حاصل آنها عقبماندگی روز افزون در منطقه بوده است.
چشمانداز اقتصادی؛ این طرح برخی اهداف اقتصادی را نیز دنبال می کند. بر اساس آن در نظر است کشورهای عربی منطقه خاورمیانه، ترکیه، ج.ا.ایران، پاکستان و حتی کشورهای مسلمان منطقه قفقاز در یک نظام اقتصاد آزاد با محوریت رژیم صهیونیستی ادغام شده و به این ترتیب تبدیل به یک بلوک اقتصادی شوند.
چشمانداز ایده اسرائیل بزرگ؛ تغییر جغرافیای سیاسی منطقه و تشکیل کشور یهودی از «نهر تا بحر» بر مبنای متون اساطیری قوم یهود.
چشمانداز نابودی محور مقاومت؛ کوچاندن اجباری مردم از نوار غزه و تضعیف و در نهایت نابودی محور مقاومت در کشورهای سوریه، لبنان، فلسطین، عراق و... نیز مدنظر طراحان آن قرار دارد.
اهداف
- تثبیت جایگاه رژیم صهیونیستی به عنوان قدرت برتر منطقه در همهی ابعاد.
- تبدیل رژیم صهیونیستی به پل ارتباطی اقتصادی بین هند، خاورمیانه و اروپا. در همین راستا بخشی از این طرح ایجاد کریدوری است که میباید از بندر بمبئی هند - به عنوان رقیب چین- آغاز و با عبور از کشورهای امارات، عربستان، اردن و رژیم صهیونیستی به اروپا برسد.
- وارد کردن رژیم صهیونیستی در معادلات اقتصادی دنیا؛ سهیم شدن در منافع اقتصادی کشورهای مهمی چون هند، عربستان و اروپا و معرفی آن به عنوان کشوری که نقش کلیدی در مناسبات اقتصادی شرق و غرب عالم دارد.
- تشدید فشارهای سیاسی، اقتصادی، امنیتی و... بر ج.ا.ایران.
- حذف ج.ا.ایران از مسیر تجارت بینالملل.
- خروج رژیم صهیونیستی از انزوا.
- به سرانجام رساندن پیمان ابراهیم؛ عادیسازی روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی میانهرو و در نهایت سایر کشورها.
- تضعیف و در نهایت نابودی محور مقاومت.
- تصاحب بازار کشورهای تازه تاسیس منطقه توسط غرب به ویژه ایالات متحده امریکا.
- مهار قدرت و نفوذ روزافزون چین.
سیاست ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی؛ از ایده تا اجرا
طرح سابق آمریکا در خصوص منطقه موسوم به «خاورمیانه بزرگ» بر این ایده استوار بود که با توسعهی الگوی دموکراسی غربی میتوان بر مشکلات منطقه فائق آمد اما به دلایل مختلف این فرضیه محقق نشد. دلیل اصلی ناکامی طرح خاورمیانه بزرگ، برآوردهای اشتباه ایالات متحده از مسائل منطقه بود. به این ترتیب نه تنها نتیجه موردنظر غرب حاصل نگردید بلکه دخالتهای غرب نهایتا به قدرتیابی اسلام سیاسی و بیداری اسلامی منجر شد. همین مسائل سبب شد آمریکا در طرح متاخر یعنی «خاورمیانه جدید» با رویکردی جدیدی وارد شود. لذا در سیاستهای قبلی خود بازنگری نموده و تغییر تاکتیک داده است. واضح است همین تغییر تاکتیک و اتخاذ راهبرد جدید که رویکردی چندوجهی اعم از سختافزاری و نرمافزاری دارد، پیامدهای زیادی برای کشورهای منطقه از جمله ج.ا.ایران دارد. پیامدهایی که با توجه به تصمیم امریکا برای خروج از بنبست و رسیدن به اهداف مورد نظرش نیازمند توجه جدی به این مسئله میباشد.
چنانچه گفته شد سیاستهای جدید امریکا در طرح جدید دارای ابعاد گوناگونی اعم از سیاسی، اقتصادی، نظامی و... است و پیامدهای مختلفی برای کشورهای منطقه به دنبال دارد. آنگونه که از شواهد بر میآید، امریکا در نظر دارد بر اساس محاسبه هزینه و فایده، با هرگونه حرکت افراطی در منطقه مقابله کند. این کشور همچنین قصد دارد با ایجاد اجماع منطقهای، نیروهای رادیکال را تضعیف کرده و از این رهگذر به ثبات مورد نظر خود در منطقه دست یابد. چرا که امریکا زمانی میتواند با خیالی آسوده سیاستهای خود را دنبال کند که در خصوص منافعاش در منطقه دغدغهای نداشته باشد. به نظر میرسد با به ثبات رسیدن منطقه بر مبنای نسخه مورد نظر امریکا، هم منافع این کشور و همپیمانانش در منطقه تامین میگردد و هم دنبال کردن سیاستهای این کشور در سطح جهانی آسانترخواهد شد. سیاستهایی از قبیل؛ تسلط بر منابع عظیم انرژی منطقه، تثبیت حضورش در خلیجفارس، آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی. تشدید فشار بر ایران، تضعیف محور مقاومت، تضمین امنیت رژیم صهیونیستی، مقابله با روسیه و چین و...
سیاست ج.ا.ایران
با توجه به الگوی جدید مداخله امریکا در منطقه، به نظر میرسد ج.ا.ایران بایستی راهبردهای سیاسی، اقتصادی، نظامی و... خود را سامان دهد. این امر مستلزم اعتمادسازی، ایجاد مقبولیت، حساسیت زدایی، اقناع بازیگران اصلی منطقهای و بینالمللی، تقویت دستگاه دیپلماسی و... میباشد. مضاف بر این، ضرورت دارد ج.ا.ایران بر مبنای منافع خود در مجامع و روندهای بینالمللی، مشارکت مضاعف داشته و در تعیین دستورکار نشستها در مجامع بینالمللی ایفای نقش کند. از طرفی طرح خاورمیانه جدید منافع و موجودیت کشورهای منطقه بلکه منافع کشورهای فرامنطقهای را نیز تهدید میکند و از این جهت شاید فرصتی بینظیر برای ج.ا.ایران باشد تا با هوشمندی و تدبیر، جایگاه خود را بهعنوان بازیگری کلیدی و تعیینکننده در خاورمیانه جدید تثبیت و به محور اصلی پیوندهای منطقهای و فرامنطقهای تبدیل شود. در این خصوص، ضمن آشکارسازی نیات واقعی دشمنان و گوشزد کردن خطرات عظیم ناشی از عدم مقابله با طرح خاورمیانه جدید برای کشورهای منطقه، جدیت در پیگیری روند همکاری و همگرایی اقتصادی و سیاسی با کشورهای مذکور و فرامنطقهای نظیر روسیه و چین میتواند زمینهساز امنیت، توسعه و شکوفایی پایدار برای ایران و کل منطقه باشد.
بر همین اساس ج.ا.ایران برای مقابله با سیاستهای ذکر شده باید راهکارهای متنوعی جهت مدیریت و کنترل تحولات منطقه، اتخاذ نماید. در این راستا حلوفصل مسالمتآمیز اختلافات، ثباتسازی، تلاش در جهت ایجاد اجماع منطقهای همسو با منافع ایران، خنثیسازی فشارهای سیاسی علیه کشور از طریق شفافسازی در سیاست خارجی و تعامل سازنده و موثر در سازوکارهای موجود منطقهای با استفاده از دیپلماسی فعال و چند جانبه میتواند راهبردهای موثری در این خصوص باشند.
پیشنهادهای راهبردی
به نظر میرسد ج.ا. ایران در منطقه نیازمند دنبال کردن یک سیاست راهبردی متوازن است. در همین راستا انجام اقدامات راهبردی ذیل توصیه میشود؛
- ممانعت از امنیتی شدن ج.ا. ایران از طریق اعتمادسازی و شفافیت در سیاست خارجی با بهکارگیری دیپلماسی فعال.
- تلاش در جهت ایجاد اجماع منطقهای همسو با منافع ایران؛ بالاخص ایجاد ائتلافی سهجانبه میان ج.ا.ایران، ترکیه و عربستان با هدف گسترش و ارتقاء همکاریهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی و ممانعت از شکلگیری هرگونه ائتلاف دوجانبه میان این دو کشور.
- مقابله با سیاستهای امریکا و رژیم صهیونیستی در راستای ایجاد نظم منطقهای جدید؛ استفاده از پتانسیل سازمانهای منطقهای نظیر سازمان همکاری اسلامی، سازمانهای بینالمللی همسو نظیر سازمان شانگهای، بریکس، اکو، رسانهها و فضای مجازی، تشکل های غیر دولتی و سازمانهای مردمنهاد، برگزاری کنفرانسهای بینالمللی و دعوت از اندیشمندان دانشگاهی، دینی و... برای تاثیرگذاری بر اذهان مردم دنیا برای مقابله با افراطگرایی، تشدید منازعات فرقهای و مذهبی و جلوگیری از تغییر مرزها در سوریه، مقابله با نسلکشی،کوچ اجباری و جنایت جنگی استفاده از سلاح گرسنگی در غزه، سناریوی خلع سلاح حزبالله در لبنان، تجزیه عراق و... .
- عضویت، تعامل گسترده ومشارکت مضاعف در کلیه سازمانهای بینالمللی از جمله، مشارکت فعال در سازمان همکاری شانگهای، حضور موثر در گروه بریکس و ارتقای همکاری اقتصادی با چین و تسری آن به حوزههای نظامی و فرهنگی.
- نهادسازی منطقهای با ایجاد سازمانها و سازوکارهای چندجانبه منطقهای جدید؛ از طریق تعامل و تاثیرگذاری بر سیاست خارجی بازیگران منطقه، ارتقای مشروعیت منطقهای ج.ا.ایران با هنجارسازی و افزایش قدرت چانهزنی ایران.
- اعتمادسازی جمعی از طریق ایجاد، افزایش اعتماد و اقبال کشورهای منطقه به سازمانهای منطقهای از طریق تعامل و هماهنگی با بکارگیری دیپلماسی شفاف و واقعگرایانه؛ اصلاح ساختارهای اقتصادی و پاسخ به تقاضاهای فزاینده جمعیت بالقوه در منطقه از طریق کمک به بازارها و اتحادیه اقتصادی منطقهای به عنوان ضروریترین زمینههای گسترش همکاری منطقهای.
- تاکید بر مردمسالاری دینی به عنوان یک الگوی منطبق با ارزشها و هنجارهای منطقهای.
آمریکا و رژیم صهیونیستی با ایده و اجرای طرح «خاورمیانه جدید» در پی بازآرایی سیاسی، اقتصادی و امنیتی منطقه برای تضمین منافع بلندمدت خود هستند. طرح مذکور بر پایه تثبیت هژمونی آمریکا، تقویت موقعیت اسرائیل، تضعیف محور مقاومت و حذف ایران از معادلات کلان انرژی، تجارت بینالمللی و نیز تضعیف جایگاه منطقهای ج.ا.ایران طراحی شده است. امریکا به مجریگری رژیم صهیونیستی و با بهرهگیری از ظرفیتهای قومی و مذهبی کشورهای منطقه جهت دامن زدن به منازعات داخلی، بازترسیم مرزها و ایجاد کشورهای وابسته سناریوی کلان را طراحی نمودهاند. سناریویی که پیامدهای زیادی برای منطقه و بالاخص ج.ا.ایران دارد. تشدید فشارهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی تا تلاش برای حذف مسیرهای تجاری و نقشآفرینی ایران در معادلات منطقهای از پیامدهای طرح مذکور برای ج.ا.ایران میباشد.
به نظر میرسد ج.اایران باید با بهرهگیری از موقعیت ژئوپلیتیکی خود، تقویت دیپلماسی دو و چندجانبه و همکاری با قدرتهای بزرگ همسو مانند روسیه و چین، با تهدیدات مورد نظر مقابله کند. در این راستا بهتر است ج.ا.ایران با تأکید بر مردمسالاری دینی بهعنوان الگویی بومی، اعتمادسازی و شفافیت در سیاست خارجی، نهادسازی منطقهای، گسترش همکاری و ائتلاف با کشورهای بزرگ منطقه مانند ترکیه و عربستان و مشارکت فعال در سازمانهای بینالمللی نظیر شانگهای و بریکس با طرح خاورمیانه جدید مقابله کند.