چرا وزارت امور خارجه ابتکار عمل نشان نمیدهد؟

امروز که جنگ شد و پرونده هستهای عملاً از روی میز کنار رفت نیز مشخص نیست که چه ابتکار عمل دیپلماتیکی روی میز است. ادبیات وزارت امور خارجه در بیانههای رسمی و سیدعباس عراقچی به عنوان سکاندار این دستگاه نیز به ما نشان نمیدهد دقیقا چه مسیری پیش رو قرار دارد.
فرارو- وزارت امور خارجه و سکاندار آن، تحت انتقادات شدیدی هستند. انتقاداتی که دلایل مختلفی دارد و هر دو دایره اصولگرایان و اصلاحطلبان را شامل میشود.
به گزارش فرارو، مجموع انتقادات به دستگاه دیپلماسی را میتوان به راحتی دستهبندی کرد و دلایل هر کدام از آنها را به صورت جداگانه مورد مطالعه قرار داد. بخشی از این انتقادات بر عملکرد وزیر امور خارجه و مجموعه تحت مدیریت او ارتباط پیدا میکند و بخشی دیگر نیز به ادبیات و اظهارات آنها برمیگردد. این انتقادات از آنجایی پررنگتر میشود که بازگشت تیم حرفهای به وزارت امور خارجه پس از روی کار آمدن دولت چهاردهم، امید زیادی در میان رسانههای اصلاحطلب و مستقل به وجود آورد که با شرایط امروز همخوانی ندارد.
ترامپ همان اوباما نبود
دولت چهاردهم به فاصله چندماه از روی کار آمدن خود، با ظهور مجدد دونالد ترامپ روبرو شد. ترامپ به کاخ سفید بازگشت و امضای احیای فشار حداکثری بر ایران یکی از نخستین کارهای او بود. یکی از اصلیترین انتقادهایی که نسبت به تیم وزارت خارجه طی ماههای گذشته مطرح میشود، این است که آنها در دوران ترامپ با وجود شناختی که از او وجود داشت، طوری موضوع را مدیریت کردند که انگار اوباما یا جو بایدن در کاخ سفید هستند. ابتکار عملی از سوی وزارت امور خارجه در مدیریت این موضوع دیده نشد یا حداقل این اطلاع وجود ندارد که آیا ابتکار عملی مطرح شده که مورد پذیرش شورای عالی امنیت ملی به عنوان نهاد بالادستی قرار نگرفته، یا نه.
ایران و آمریکا پنج دور به صورت غیرمستقیم در ایتالیا و عمان مذاکره کردند و دو روز مانده به دور ششم، جنگ آغاز شد. علاوه بر این که مانعتراشیهای گستردهای از سوی آمریکاییها صورت میگرفت، تیم ایرانی هم مشخص نیست که از فضا استفاده کرده باشد. چرا که در پنج جلسه مذاکره مستقیم که کل زمان برگزاری آن بیش از سه ساعت نبوده است، سخت به نظر میرسد که نتیجهای حاصل شود. همان مذاکرات غیرمستقیم احیای برجام در دولت بایدن، در دولت ترامپ هم ادامه پیدا کرد. در نهایت مشخص نیست که با تحریمهای آمریکا چه باید کرد.
با شرایط جدید چه باید کرد؟
امروز که جنگ شد و پرونده هستهای عملاً از روی میز کنار رفت نیز مشخص نیست که چه ابتکار عمل دیپلماتیکی روی میز است. ادبیات وزارت امور خارجه در بیانههای رسمی و سیدعباس عراقچی به عنوان سکاندار این دستگاه نیز به ما نشان نمیدهد دقیقا چه مسیری پیش رو قرار دارد. وزیر در آخرین اظهارنظر خود به موضوع غنیسازی پرداخته و به این نکته اشاره کرد که حق حاکمیتی ایران قابل مذاکره نیست. در حالی که اخبار علنی منتشر شده از سوی منابع رسمی نشان میدهد طرف مقابل علاقهای ندارد به مذاکره و تبادل امتیاز در موضوعی وارد شود که تمامشده میداند. انتقاد به وزارت خارجه به عنوان تنها دستگاه تخصصی دارای بدنه کارشناسی در حوزه سیاست خارجی از همین نقطه شروع میشود. با شرایط جدید چه ابتکار عملی میتوان داشت؟
اگر جنگ ۱۲ روزه پرونده هستهای را تحت تاثیر قرار داد، وقایع پس از ۷ اکتبر هم بر پرونده منطقهای تاثیر گذاشت. اما وزارت امور خارجه اینطور نشان نمیدهد که تغییرات امروز را درک کرده است. البته بخشی از آن به این موضوع برمیگردد که وزارت امور خارجه تصمیمگیر نیست اما اظهارات، ادبیات مورد استفاده، سفرها و رفتارها نیز نشان میدهد که این دستگاه به اندازه خود، پذیرش تغییرات احتمالی را نشان نمیدهد. با تغییر راهبردی در شرایط منطقه و ایران، تا حد زیادی پذیرش این تغییرات باید خود را نشان دهد. مثلاً موضع درباره وضعیت لبنان و حزبالله به رغم تغییرات گسترده در لبنان، تغییر دولت و روی کار آمدن جریان دیگر، فارغ از هزینههای مواضع، همان مواضع پیشین است. مواضعی که همواره پس از ابراز، دولت لبنان را با تهران درگیر میکند. به نظر نمیرسد که ابتکار عملی در این خصوص وجود داشته باشد. با پرونده منطقه چه باید کرد؟
درگیری با دیپلماسی انفعالی
همانطور که ابتدای این نوشتار ذکر شد، ورود افرادی مانند سیدعباس عراقچی و مجید تختروانچی به عنوان کسانی که جامعه و فضای رسانه آنها را با عنوان دیپلماتهای حرفهای درگیر با برجام میشناسد، توقعات را بالا برد. چرا که مجموع اخبار از آن دوران نشان میدهد که توافق هستهای زمانی در سال ۱۳۹۴ به ثمر نشست که در ابتدای دهه ۹۰ و زمانی که مشخص شده بود مسیر مذاکراتی دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی انتهایی ندارد و زمان بر علیه ایران است. کانال مسقط با تمام دردسرهایش ایجاد شد. امروز و در سال ۱۴۰۴ چنین توقع و انتظاری از آنان تا جایی که فضای رسانه و جامعه نشان میدهد، وجود ندارد. در حال حاضر به طور دقیق ایران گوشهای نشسته و رویدادها را تماشا میکند یا ابتکار عمل را به دست دارد و میتواند این موتور از حرکت ایستاده را از حالت توقف بیرون بیاورد؟ هر ابتکار عمل جدیدی نیازمند پذیرش شرایط جدید، طراحی جدید و بهرهبرداری از آن است.