تمرکززدایی از تهران؛ شیراز میزبان جشنواره فیلم فجر شد

دبیر جشنواره فیلمفجر گفت: انتقال محل برگزاری جشنواره فیلم فجر از تهران به شیراز در راستای رویکرد دولت برای تمرکززدایی از پایتخت است.
سال ۱۳۹۴، با انتصاب حجتالله ایوبی به ریاست سازمان سینمایی و سابقه او به عنوان رایزن فرهنگی ایران در فرانسه، نگاهها به مراودات بینالمللی سینمای ایران امیدوارانه شد. جدایی بخش بینالملل از بخش ملی جشنواره، اقدامی ضروری بود زیرا برگزاری همزمان دو بخش باعث شده بود بخش بینالملل در سایه بخش ملی قرار بگیرد و هویت مستقل خود را از دست بدهد. تصمیم به برگزاری مستقل، با استقبال سینماگران مواجه شد؛ آنها معتقد بودند یا باید قید جشنواره بینالمللی را زد یا آن را به صورت مستقل برگزار کرد.
به گزارش «ایران»، این تحول با دبیری علیرضا رضاداد آغاز شد و در ادامه رضا میرکریمی با ایجاد ساختار حرفهای و جذب چهرههای سرشناس داخلی، جشنواره را به استانداردهای بینالمللی نزدیک کرد. مشارکت سینماگران مطرح ایران همچون فاطمه معتمدآریا، نگار جواهریان، رضا کیانیان، مازیار میری، پانتهآ پناهیها و شادمهر راستین در بدنه مدیران اجرایی جشنواره و همچنین حضور چهرههای سرشناس از طیفهای مختلف در جمع داوری فیلمها و در کارگاههای آموزشی از اصغر فرهادی و رخشان بنیاعتماد تا ابراهیم حاتمیکیا، مجید مجیدی و… بخش بینالملل را از سایه بخش ملی خارج و آن را به جشنوارهای «مال خود سینماگران» تبدیل کرد.
در این مسیر، حضور چهرههای جهانی مانند الیور استون، پل شریدر، سوکوروف، کارن شاهنظرف، روبرتو پرپینانی، فرانکو نرو و آی. آر. رحمان، اعتبار بینالمللی جشنواره را تضمین کرد و دیپلماسی فرهنگی ایران را به نمایش گذاشت. همه این اقدامات نشانی از این بود که سینما میتواند پلی برای گفتوگو و تبادل فرهنگی باشد حتی در شرایطی که رسانههای خارجی تصویری منفی ارائه میدهند. در سالهای بعد، محمدمهدی عسگرپور جایگزین میرکریمی شد و تلاش شد کیفیت و اعتبار جشنواره حتی در شرایط فشارهای بینالمللی علیه ایران حفظ شود.
جدال بر سر نام «فجر»
در میانه مسیر استقلال، بحثی در حد حرف و حدیث زنده شد: آیا این جشنواره باید همچنان نام «فجر» را حفظ کند؟ برخی کارشناسان معتقد بودند چون زمان برگزاری دیگر مصادف با دهه فجر نیست، بهتر است عنوان آن به «جشنواره بینالمللی تهران» تغییر یابد مشابه جشنواره کودک و نوجوان اصفهان که با هویتی مستقل شناخته میشود و شبیه دیگر جشنوارههای معتبر جهانی چون ونیز، کن، برلین، شانگهای و… که به نام شهرهای برگزارکننده معروف است. اما این پیشنهاد با انتقاد شدید آن دسته از فعالان سینمایی مواجه شد که معتقد بودند حذف نام «فجر» نوعی فاصلهگیری از ارزشهای نمادین است. در نهایت سازمان سینمایی اعلام کرد که عنوان «فجر» همچنان بر این رویداد باقی خواهد ماند.
دستاوردهای جشنواره جهانی مستقل
استقلال بخش بینالملل، زمینه حضور گسترده هنرمندان داخلی و خارجی و برگزاری کارگاههای آموزشی حرفهای را فراهم کرد. سینماگران ایرانی جشنواره را مال خود میدانستند و با مشارکت فعال در داوری و آموزش، کیفیت رویداد را بالا بردند. حضور میهمانان جهانی، حتی در شرایط تبلیغات منفی علیه ایران، نشان داد که سینما میتواند ابزاری قدرتمند در دیپلماسی فرهنگی باشد و ایران را به عنوان کشوری آرام، فرهنگمدار و سینما دوست معرفی کند. در نهایت جشنواره جهانی فیلم فجر بهدلیل سطح بالای برگزاری و حضور چهرههای مطرح جهانی در ردیف جشنوارههای مورد تأیید فیاپف و در فهرست ۱۵ جشنواره رقابتی درجه یک قرار گرفت.
بازگشت به نقطه آغاز؛ ادغام دوباره
در سال ۱۴۰۰ با تصمیم محمد خزاعی، رئیس سازمان سینمایی وقت، اعلام شد که بخش ملی و بینالملل جشنواره دوباره ادغام میشوند. بر اساس این تصمیم، از سال ۱۴۰۱ جشنواره فیلم فجر بهصورت واحد برگزار شد و بخش بینالملل دوباره در سایه بخش ملی قرار گرفت؛ اتفاقی که بسیاری از سینماگران آن را بازگشت به عقب و تضعیف جایگاه جهانی جشنواره دانستند.
شیراز، میزبان جدید جشنواره
سال ۱۴۰۴، علاوه بر بازگشت استقلال به بخش بینالملل جشنواره، پس از چند دوره بحث درباره برگزاری این رویداد در خارج از پایتخت، استانداری فارس و مسئولان سینمایی با همفکری دبیر جشنواره روحالله حسینی و معاون سازمان سینمایی مهدی شفیعی، پیشنهاد برگزاری جشنواره در شیراز را نهایی کردند. شیراز، با هویت فرهنگی و شاعرانه خود، انتخاب شد تا میزبان چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر باشد؛ رویدادی که از ۵ تا ۱۲ آذرماه برگزار خواهد شد.
رئیس سازمان سینمایی، رائد فریدزاده، درباره تغییر زمان جشنواره از خرداد به آذر هم توضیح داد: «تلاش ما حفظ جایگاه جشنواره در سطح بینالمللی است و همزمان با توجه به خستگی مخاطبان پس از جشنواره کن و نزدیکی به شانگهای، این زمان مناسبتر است.» این تغییر زمان، فرصتی است تا جشنواره جهانی فیلم فجر در تقویم سینمایی بینالمللی به عنوان آخرین جشنواره سال میلادی ثبت شود و هویت مستقل خود را تقویت کند.
گامی ضروری در بازتعریف سینمای ایران
محمد بهشتی، مدیر پیشین بنیاد سینمایی فارابی و جشنواره فیلم فجر، با اشاره به تجربه موفق جشنواره فیلم کودک و نوجوان در اصفهان، بر ضرورت تفکیک جشنواره بینالمللی فیلم فجر از بخش ملی تأکید میکند و آن را تصمیمی درست و اجتنابناپذیر میداند. به گفته او، برگزاری مستقل این رویداد در شیراز میتواند گامی عملی در برابر جریان ایرانهراسی و انزوای فرهنگی باشد؛ اقدامی برای آنکه سینمای ایران در تعامل با جهان، تسلیم فضاهای ساخته شده علیه خود نشود و از مسیر دیپلماسی فرهنگی، روایت مستقلش را تثبیت کند.
تجربه جشنواره کودک و ظرفیتهای ایران
محمد بهشتی با یادآوری تجربه جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان میگوید: «تجربه جشنواره بینالمللی سینمایی کودک تجربهای است که به ما نشان میدهد فعالیتهایی شبیه به آن، اولاً چه مقدماتی دارد و ثانیاً چه آثاری میتواند داشته باشد. وقتی جشنواره فیلم کودک را مرور میکنید، میبینید ابتدا بخشی از جشنواره فجر بود. به میزانی که سینمای ایران به لحاظ کیفیت رشد میکند و خصوصاً در زمینه سینمای کودک ما شاهد تولیدات با کیفیت و کمیت بیشتر هستیم، زمینه فراهم میشود برای اینکه جشنواره کودک بتواند مستقل و از جشنواره فجر جدا شود.»
او درباره اهمیت شهر میزبان میگوید: «نکته دوم این است که کجا برگزار شود. ما شهرهایی داریم که سابقه فرهنگی و هنری دارند. یکی از آن شهرها اصفهان است. اگر این جشنواره به همدان میرفت یا مثلاً زنجان، معلوم نبود که بتواند اینقدر موفقیت داشته باشد. نه اینکه شهرهایی مثل همدان و زنجان واجد ارزش فرهنگی نیستند، مقصود من این است که روی اصفهان سالها کار شده بود؛ یعنی به نوعی روی معرفی آن به عنوان شهر فرهنگی در سطح بینالمللی فعالیت شده بود، در صورتی که همدان و زنجان چنین موقعیتی در سطح بینالمللی ندارند.»
این مدیر فرهنگی درباره انتخاب شیراز برای میزبانی این رویداد میگوید: «شهر شیراز هم شهری است که این استعداد در آن وجود دارد. یعنی مثل اصفهان میماند و به عنوان یک شهر در سطح بینالمللی معرفی شده است. در سطح بینالمللی وقتی اسم شیراز را یاد کنید، با عنوان فرهنگ و هنر به جا آورده میشود، نه مثلاً از جنبه سیاست و اقتصاد. از این جهت هم شهر شیراز شهر مناسبی است.»
ضرورت حفظ پرچم سینمای ایران
او درباره چالشهای بینالمللی میگوید: «نکتهای که باقی میماند چیست؟ اینکه اصولاً برگزاری جشنواره بینالمللی چه در شهر شیراز، چه در هر جای دیگر و چه وابسته به خود جشنواره فجر در تهران برگزار شود، موکول به این است که ما داعیه بینالمللی بودنمان برقرار باشد؛ یعنی همچنان پرچم سینمای ایران در سطح بینالمللی در اهتزاز باشد.»
بهشتی توضیح میدهد: «متأسفانه طی دهه گذشته لطمات زیادی به وجهه جهانی سینمای ایران وارد شد. البته ما فیلمسازان بسیار معتبر و موفقی داریم که در سطح جهانی توانستند بدرخشند، ولی به نوعی مستقل از سینمای ایران بودند. یعنی شبیه دهه ۶۰ و دهه ۷۰ که همه ذیل نام سینمای ایران به جا آورده میشدند، این اتفاق نیفتاده است. الان خیلی از این فیلمسازهای موفق ما به نام خودشان معرفی میشوند و نه به نام سینمای ایران. این اتفاق به خاطر سوء تدبیری است که طی سه دهه گذشته شاهد هستیم و به وجهه جهانی سینمای ایران صدمه وارد کرده است.»
او ادامه میدهد: «پس ما با آن پشتوانه قبلی اگر قرار باشد جشنواره بینالمللی برگزار کنیم، احتمالاً مشکلاتی خواهیم داشت؛ مشکل خواهیم داشت در اینکه جشنواره بینالمللی ما این جذابیت را داشته باشد که فیلمها اولین نمایشهایشان را در ایران داشته باشند یا فیلمسازان معتبر، مثل دورههای آغازین جشنواره، در ایران حضور یابند. نمیخواهم بگویم نشدنی است، میخواهم بگویم در مقایسه با گذشته شرایط سختتر خواهد بود. شرایط الان مثل روزگاری نیست که سینمای ما اعتبار جهانیاش محفوظ بود و جشنواره فجر وقتی از فیلمسازان و فیلمها دعوت میکرد، آنها میآمدند.»
او با مروری بر دوره استقلال این رویداد توضیح میدهد: «دورهای که رضا میرکریمی دبیری جشنواره را عهدهدار شد، دوره خوبی بود ولی متأسفانه دولت مستعجل بود. زود این پرچم پایین کشیده شد و نگذاشتند با تداوم آن اهداف تحقق پیدا کند. با وجود این، اگر قرار باشد سینمای ما دوباره جایگاه جهانی خود را پیدا کند و باز ما بتوانیم شاهد برافراشته شدن پرچم ایران باشیم و آن ظرفیتها و استعدادها را احیا کنیم، برپایی رویدادی به اسم جشنواره بینالمللی سینمای ایران در قالب یک رویداد مستقل سینمایی، باید تحقق پیدا کند تا به آن مقصود برسیم.»
جشنواره جهانی و دیپلماسی فرهنگی
بهشتی در پاسخ به پرسشی درباره نقش سینما در بازسازی تصویر فرهنگی ایران میگوید: «اینها کارهایی است که ما میتوانیم انجام بدهیم و باید انجام بدهیم. ما برای شکستن تصویر تلخ و تیرهای که با هزینههای هنگفت از کشورمان ساختهاند، باید اقدامی بکنیم و کارهایی انجام بدهیم. باید این را هم در نظر بگیریم که در چه شرایطی داریم این کار را انجام میدهیم. در شرایط نرمال نیستیم و کسانی که باید از چنین حرکتی پشتیبانی کنند، حواسشان باشد که در شرایط موجود داریم این کار را میکنیم و در نتیجه اهمیت آن چقدر بالاست. در هر صورت این کاری است که لازم است و باید انجام شود، تا اینکه تسلیم فضایی که بر علیه ایران ایجاد کردند و ایرانهراسی که با سرمایهگذاریهای سنگین پدید آوردهاند، نباشیم و در مقابلش اقدام کنیم. برگزاری جشنواره بینالمللی فیلم فجر به صورت مستقل، یکی از همین اقدامات است.»
او با اشاره به حضور چهار فیلمساز ایرانی در اسکار میگوید: «از این اتفاق نباید ارزیابی منفی اشتباه داشته باشیم. چهار کشور فیلمسازان ایرانی و فیلمشان را به عنوان نماینده خودشان به اسکار معرفی کردهاند. سازنده این چهار فیلم ایرانی هستند. این نشان میدهد ظرفیت فوقالعاده زیادی در ایران وجود دارد. باید از این بازی موش و گربهای که متأسفانه یک عده بین اهل سینما و حاکمیت ایجاد کردهاند، فاصله بگیریم.»
سینمای شاعرانه در مسیر جهانی
روحالله حسینی، دبیر چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر، در گفتوگویی با «ایران» از دلایل تغییر مکان برگزاری جشنواره، انتخاب شیراز بهعنوان میزبان و رویکرد تازه این دوره میگوید. او معتقد است که جشنواره جهانی فیلم فجر باید به جایگاه واقعی خود در میان جشنوارههای «سطح الف» جهان بازگردد و سینمای ایران، بار دیگر با تکیه بر روح شاعرانهاش، بدرخشد.
«ایران، تهران نیست»؛ اما چرا شیراز؟
به گفته حسینی «جشنواره جهانی فیلم فجر از سالها پیش در حال گفتوگو با فیاپف (فدراسیون بینالمللی انجمنهای تهیهکنندگان فیلم) بوده تا جایگاه خود را به عنوان یکی از جشنوارههای سطح الف جهان تثبیت کند. چرا که این نهاد بینالمللی، نظارت و طبقهبندی جشنوارههای فیلم در جهان را بر عهده دارد.» او توضیح میدهد که «تاریخ جشنواره جهانی فیلم فجر بر اساس مذاکراتی طولانیمدت با این نهاد تعیین شده است و به این دوره برنمیگردد.» با این حال، تغییر مهم دیگر در این دوره، انتقال جشنواره از تهران به شیراز بوده است؛ تصمیمی که حسینی آن را همسو با سیاستهای کلان فرهنگی و تمرکززدایی از پایتخت میداند.
به گفته دبیر جشنواره، «تغییر محل جشنواره از تهران به شیراز، تصمیمی است که در این دوره اتخاذ شده است. دلیل آن هم از یکسو سیاستهای کلان وزارتخانه مبنی بر تمرکززدایی از رویدادهای مهم و برگزاری آنها در مکانهایی خارج از تهران بود. ذیل شعار مهم وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی که «ایران تهران نیست»، برای برگزاری این جشنواره به شهری غیر از تهران فکر کردیم. » حسینی در ادامه میافزاید که انتخاب شیراز با رویکرد فرهنگی و زیباییشناسانه جشنواره پیوند مستقیم دارد: «در جشنواره جهانی فیلم فجر، روی بعد شاعرانه سینمای ایران که یکی از مهمترین مؤلفهها و امتیازات آن در حوزه بینالملل بوده است، تأکید داریم. سینمای ایران از دههها پیش به اعتبار این ویژگی نام و آوازهای در جهان پیدا کرده است، ولی در سالهای اخیر کمتر به آن توجه شده است.»
او با اشاره به پیوند طبیعی میان هویت جشنواره و فضای فرهنگی شیراز میگوید: «از طرفی، شهر شیراز، شهر شعر و شاعری است. بدیهی است با توجه به آوازهای که این شهر و شاعران معروفش همچون سعدی و حافظ در جهان دارند، گزینه اول ما برای انتخاب مکان برگزاری این رویداد، شهر شیراز باشد.» حسینی در پاسخ به نگرانیها درباره امکانات برگزاری جشنواره در شیراز میگوید: «ما امکانات زیرساختی مناسبی هم برای سینما و هم برای پذیرش میهمان داخلی و خارجی در شیراز داریم. یکی از پردیسها، با بیش از ۸ سالن سینمایی و تجهیزات فنی مناسب به عنوان کاخ جشنواره در نظر گرفته شده است. استانداری فارس هم قول همکاریهای لازم برای برگزاری این رویداد مهم را داده است. از نظر زیرساختی و امکانات اقامت و رفتوآمد، نگرانی خاصی نداریم. فقط کمی زمانمان اندک است که امیدواریم با برنامهریزی و حمایتهای رئیس سازمان امور سینمایی از این جهت نیز مشکلی نداشته باشیم.»
بازگشت به ریشههای شاعرانه
دبیر جشنواره جهانی فیلم فجر در بخش دیگری از سخنان خود، به سیاستها و رویکردهای تازه این دوره اشاره میکند: «سیاست اصلی ما در این دوره یادآوری و احیای آن مزیتی است که سینمای ایران در سطح بینالملل بدان شناخته شده است. ایران، با پیشینهای هزارساله در شعر و ادبیات، خاک حاصلخیزی برای زایش و شکوفایی سینمای شاعرانه است.»
او این نگاه را در بستر فرهنگی ایران توضیح میدهد: «در این سرزمین، شعر نه یک هنر جداگانه، بلکه بخشی از حیات فرهنگی مردم است. از حافظ و سعدی تا خیام و مولوی و تا شاعران معاصر چون فروغ فرخزاد و سهراب سپهری، شعر در زندگی ایرانیان جاری است. فرهنگ تصویری ایران نیز، در نگارگریها، کاشیکاریها، معماری و حتی هنر قالیبافی، همواره بر زیباییشناسی شاعرانه تأکید داشته است.» حسینی تأکید میکند که این میراث بصری و ادبی، میتواند بنیان سینمایی متفاوت را در جهان معاصر شکل دهد: «این میراث بصری، به همراه ریشههای ادبی، بستری فراهم کرده است که سینمای ایران بتواند با نگاهی شاعرانه، جهانیان را مسحور کند.»
در پایان، حسینی ابراز امیدواری میکند که مسیر تازه جشنواره بتواند به تقویت یک جریان اصیل در سینمای ایران منجر شود: «ما فکر میکنیم که ایران با پشتوانه شعری و تصویری خود، میتواند پرچمدار سینمای شاعرانه در جهان باشد. جشنواره جهانی فیلم فجر با این رویکرد مسیر جدید خود را آغاز کرده است و من امیدوارم با حمایت همه، از جمله رسانهها، بتوانیم در میانمدت بسترهای شکلگیری و تقویت این جریان را که ریشه در جان و جهان ایرانیان دارد، به عنوان جریانی قابل اعتنا در سینمای ایران، فراهم کنیم.»
شیراز؛ فرصتی برای ماندگاری جشنواره بینالمللی فیلم فجر
امیرحسین علمالهدی، کارشناس سینما و مدیر فرهنگی، در تحلیل برگزاری جشنواره بینالمللی فجر در شیراز، تأکید میکند که هویت هر جشنواره با شهر میزبان آن تعریف میشود و اگر قرار است شیراز میزبان باشد باید بهطور دائمی این عنوان را حفظ کند. او با یادآوری تلاشهای رضا میرکریمی برای تثبیت عنوان «جشنواره فیلم تهران»، بر ضرورت ایجاد تداوم و ثبات در مدیریت این رویداد تأکید دارد. علمالهدی همچنین با استقبال از دبیری دکتر حسینی، پیشنهاد میدهد که او برای تمرکز بیشتر بر مدیریت فرهنگی جشنواره، از سمت نظارتی خود در سازمان سینمایی استعفا دهد تا تعارض جایگاهی میان نظارت و اجرا پیش نیاید.
جشنوارهای بدون هویت شهری
امیرحسین علمالهدی، کارشناس سینما در ابتدای سخنانش با «ایران» درباره لزوم موضوع جداسازی جشنواره بینالمللی از بخش ملی جشنواره فجر میگوید: «دوستان سازمان سینمایی بالاخره موضوع جداسازی جشنواره بینالمللی از جشنواره فجر را جدی گرفتند و این اتفاق عملی شد. این دو رویداد، موضوعاتی کاملاً متفاوت با سیاستگذاریهایی ۱۸۰ درجه متضاد بودند. در سه سال گذشته، هرچه از نظر کارشناسی صحبت شد و بحث کردیم، نتیجهای حاصل نشد و صرفاً تأکید میکردند که این جداسازی باید انجام شود. اما در عمل هیچ دستاوردی نداشت. من معتقدم اصلِ جدا شدن اتفاق خوبی است.» او در ادامه با اشاره به اهمیت استمرار محل برگزاری جشنواره میافزاید: «من در جهان جشنوارهای سراغ ندارم یا دستکم پیدا نکردهام که هر سال در شهری متفاوت برگزار شود یا هر دو سه سال یکبار محل برگزاریاش تغییر کند. اصولاً جشنوارهها با یک فضا و یک شهر شناخته میشوند. جشنواره فیلم برلین، جشنواره کن، ونیز، تورنتو، سئول، پکن، شانگهای، ورشو و مسکو، همه و همه جشنوارههایی هستند که هویتشان به آن شهر گره خورده و در مجامع جهانی به همان اعتبار شناخته میشوند.»
نام «جشنواره تهران» و مخالفتهای سطحی
علم الهدی با یادآوری تجربه درخشان مدیریت رضا میرکریمی و موضعگیریهایی که مانع همگامسازی عنوان جشنواره شد، میافزاید: «در دوره آقای میرکریمی هم بحثی مطرح شد که جشنواره با نام «جشنواره فیلم تهران» شناخته شود، اما گفته شد این نام یادآور دوران پهلوی است. در حالی که این استدلال به نظر من سطحی و بیپایه بود و خودشان هم میدانستند مبنای منطقی ندارد. در نتیجه نگذاشتند چنین اتفاقی بیفتد. امروز هم هنوز مشخص نیست که این جشنواره قرار است بهطور مادامالعمر در یک شهر بماند، مثل جشنواره کودک در اصفهان – هرچند همان جشنواره هم مدتی به همدان منتقل شد که آن هم بدعت عجیبی بود – یا قرار است هر بار از شهری به شهر دیگر برود؛ یکبار تهران، یکبار شیراز، بار دیگر کرمان. چنین چیزی در ادبیات بینالمللی جایگاهی ندارد. »
این کارشناس سینما در عین ستایش این تصمیم یک پیشنهاد هم به ساختار مدیریتی جشنواره دارد: «نکته بعدی، موضوع پذیرفتن دبیری جشنواره توسط بالاترین مقام نظارتی سازمان سینمایی است؛ یعنی آقای دکتر حسینی که از اساتید دانشگاه و از فرهیختگان به شمار میآیند. اگر من جای ایشان بودم و قرار بود مسئولیت راهبری این جشنواره را برعهده بگیرم، قطعاً از جایگاه معاونت سازمان سینمایی استعفا میدادم و با فراغ بال مسئولیت دبیری جشنواره را میپذیرفتم.»
او در توضیحات تکمیلی میافزاید: «اکنون شرایط به گونهای است که دبیر جشنواره، همزمان میهمانان خارجی و داخلی را دعوت میکند و در همان حال، بالاترین مقام نظارتی و ممیزی سازمان سینمایی هم هست. این همزمانی میتواند سایههایی از حاشیه ایجاد کند. با توجه به اینکه آقای حسینی شخصیتی دانشگاهی هستند و خودشان به این مسائل واقفاند، به نظر من بهتر است از آن پست کنارهگیری کنند و تمام توان خود را، مانند آنچه آقای میرکریمی انجام داد، صرف دبیری جشنواره کنند. اینکه دبیر جشنواره بینالمللی فیلم فجر همزمان بالاترین مقام نظارتی سازمان سینمایی باشد، در ذات خود یک تضاد و تناقض است. امیدوارم آقای دکتر حسینی پیش از برگزاری جشنواره، راهحلی برای این مسأله بیابند چرا که از منظر منطق مدیریت فرهنگی، جمع کردن این دو جایگاه در یک فرد، ترکیب قابل فهمی نیست.»
شیراز؛ فرصتی برای ماندگاری جشنواره
علم الهدی با استقبال از انتخاب شیراز برای میزبانی این رویداد تأکید میکند: «اگر شهر شیراز بپذیرد که میزبان ثابت جشنواره بینالمللی فیلم فجر باشد و این رویداد سالیان سال به نام آن شهر شناخته شود، اتفاق بسیار خوبی خواهد بود. چرا که شیراز شهری متفاوت است و میتواند بستر شکلگیری رخدادهای ارزشمند و ماندگار در عرصه سینما باشد.»