معمای قیمت بنزین در ایران؛ رازهایی که فقط امیرحسین ثابتی میداند!

چرا بنزین در ایران از آب معدنی ارزانتر است و دولت چگونه میتواند گره کور قیمت سوخت را باز کند
فرارو- اظهارات جدید یک نماینده پرحاشیه مجلس درباره قیمت بنزین، نشان میدهد ما مردم عادی احتمالا شایعات اخیر را زیادی دستکم گرفتهایم.
به گزارش فرارو؛ هفته گذشته تصویری از یک مصوبه هیات دولت در فضای مجازی دست به دست شد که در آن به شیوه معمول دیوانسالاران از لزوم تخصیص سهمیه سوخت، توسعه زیرساختها، کاهش تعرفه واردات وسایل نقلیه هیبریدی، اصلاح فاصله قیمت حاملهای انرژی از جمله بنزین و موارد کلی از این دست سخن رانده بودند. بلافاصله شاهد شکلگیری شایعات جدید بودیم و در شبکههای اجتماعی بعضیها موضوع افزایش قیمت بنزین در پاییز امسال را وسط کشیدند. با اینکه حداقل دو نوبت از طرف دولت و مجلس وقوع چنین اتفاقی حداقل تا پایان سال تکذیب شده، امیرحسین ثابتی با ادبیات همیشگی خود در صحن علنی مجلس درباره افزایش 300 تا 500 درصدی قیمت بنزین هشدار داد و عدد 10 تا 15 درصد را پیشنهاد کرد. بیایید به زبان ساده خودمانی ماجرا را بررسی کنیم تا متوجه شویم چرا بحث قیمت بنزین به طور مداوم داغ میشود، چرا دولت با وجود اینکه ناچار به نظر میرسد، این کار را به تعویق میاندازد و راهکار نهایی برای باز کردن این گره کور چیست؟
چرا قیمت سوخت در ایران از آب معدنی ارزانتر است؟
معمای قیمت بنزین در ایران به یارانه پنهان نجومی مربوط میشود که دولت برای پر کردن شکاف بین قیمت فروش داخلی و قیمت واقعی جهانی (فوب) میپردازد. این یارانه، علاوه بر اینکه منبع عظیم هدررفت ثروت ملی است، به توزیع ناعادلانه سوخت دامن میزند.
برای درک عمق این ناترازی، کافی است یک مقایسه ساده انجام دهیم. در حالی که بنزین یارانهای، 1500 تومان و قیمت بنزین آزاد، 3000 تومان فروخته میشوند، قیمت یک لیتر آب آشامیدنی پس از بستهبندی در سطح شهر به 10 هزار تومان رسیده است.
متوسط بهای جهانی بنزین در بازارهای بینالمللی بسیار بالاتر از این حرفهاست و همین اختلاف قیمت، باعث شده شاهد هدر رفتن دهها میلیارد دلار از سرمایههای ملی در قالب یارانه پنهان سوخت باشیم.
پایین نگه داشتن مصنوعی قیمت بنزین دستکم دو بحران جدی را رقم میزند؛ یکی مصرف بیرویه و غیرمنطقی که طی سالهای اخیر از سطح توان تولید داخلی عبور کرده و دولت را ناچار میکند در شرایط تحریم و کمبود ارز، دست به واردات بنزین بزند و دوم شکاف قیمت که محرک اصلی قاچاق سازمانیافته سوخت است.
ضرورت اصلاح قیمت بنزین؛ نجات بودجه کشور و تحقق عدالت در توزیع یارانه
از دیدگاه اقتصادی، تداوم وضع موجود غیرممکن است. بنابراین چارهای جز اصلاح قیمت وجود ندارد. دولت همین حالا برای جبران کسری بنزین، مجبور شده سوخت را با قیمت دلاری وارد کند و آن را با قیمت یارانهای ریالی بفروشد.
این چرخه، هر ساله فشار سنگینی بر منابع ارزی و بودجه عمومی وارد میکند. افزایش تدریجی قیمت بنزین، میتوانست بخشی از این بار مالی را کاهش دهد و دست دولت را باز بگذارد تا منابع آزاد شده از این محل را صرف توسعه زیرساختها کند.
روش فعلی همچنین باعث توزیع ناعادلانه یارانه پنهان بنزین میشود. دهکهای پردرآمد و مالکان خودروهای لوکس و پرمصرف، فعلا سهم بیشتری از این ثروت ملی را مصرف میکنند اما قشر کمدرآمد که فاقد خودرو هستند، از آن سهمی ندارند.
دولتها با وجود تمام دلایل اقتصادی، در شش سال گذشته ترجیح دادهاند شمشیر اصلاح قیمت بنزین را از غلاف بیرون نیاورند
دیدگاه مخالفان؛ انحصار خودرو، ریشه اصلی مصرف بالای بنزین در ایران است
منتقدان افزایش قیمت بنزین در جواب استدلالهای اقتصادی، سهم اصلی تقصیر را متوجه سیاستهای غلط و حمایتی دولت در سالهای گذشته میدانند و این اصلاح قیمت را مجازات مردم برای خطای دولتمردان تلقی میکنند.
قویترین استدلالشان این است که ریشه مصرف بیرویه بنزین، قیمت پایین نیست بلکه باید یقه ناکارآمدی و پرمصرف بودن ناوگان حمل و نقل کشور را گرفت. دولت برای سالهای طولانی با اعمال تعرفههای سنگین و ممنوعیتهای وارداتی، عملاً از صنعت تولید خودرو پرمصرف داخلی حمایت کرده و به انحصار این صنعت دامن زده است.
این اقدام، بازار را از رقابت خارج کرده و مانع ورود فناوریهای نوین و خودروهای کممصرف جهانی، هیبریدی و برقی شده است. خودروسازان داخلی نیز در سایه این انحصار و حمایت دولتی، انگیزهای برای بهینهسازی موتور، کاهش مصرف سوخت و رعایت استانداردهای جهانی ندارند و محصولات پرمصرف را به بازار تحمیل میکنند.
مخالفان میگویند دولت قبل از اینکه بخواهد فشار افزایش قیمت را بر معیشت مردم تحمیل کند، باید سدهای تعرفهای را بردارد، انحصار خودروسازان داخلی را بشکند و بازار را به سمت رقابت در خودروهای کممصرف ببرد. این یعنی اصلاح ساختار تولید و مصرف سوخت، باید مقدم بر اصلاح قیمت آن باشد.
دلایل تعویق در افزایش قیمت بنزین
با وجود تمام دلایل اقتصادی، دولتها تا الان ترجیح دادهاند شمشیر اصلاح قیمت بنزین را همچنان در غلاف نگهدارند. بنزین به دلیل تأثیر مستقیم بر هزینههای حملونقل یا سرعت و شتاب تورم، از پتانسیل قابل توجهی برای بر هم زدن ثبات برخوردار است. دقیقا چیزی شبیه به آنچه در آبان ۱۳۹۸ رخ داد.
بنابراین در شش سال گذشته دولتها با علم بر اینکه هرگونه تغییر در نرخ بنزین، باید با کمترین عواقب معیشتی همراه باشد، تلاش کردند سیاست دفعالوقت را در پیش بگیرند و نهایتا دنبال راهحلی برای «اصلاح تدریجی» قیمت بگردند.
به نظر ما اولین نشانههای جدی برای تغییر قیمت بنزین را باید در لایحه بودجه سال ۱۴۰۵ جستجو کرد. اگر هنوز مثال اختلاف قیمت بنزین و آب معدنی را به خاطر میآورید، بعید است با کلیت اتفاق مخالفت باشید اما دولت هم باید بداند با اصلاحات ساختاری در صنعت خودرو و توسعه زیرساختهای حملونقل عمومی میتواند حمایت افکار عمومی را بیشتر از قبل جلب کند. چون در غیر این صورت افزایش قیمت بنزین، به قول امیرحسین ثابتی همچنان یک میانبر سیاسی پرمخاطره باقی خواهد ماند!