تعطیلات آخر هفته با فرارو/ از «کاغذ بیخط» تا «زنی در کابین شماره ۱۰»

در روزهای پایانی هفته، با انتخاب فیلم و سریالهای متفاوت میتوانید از شبهای طولانی پاییز لذت ببرید، آثاری متفاوت از سینمای ایران و جهان از «کاغذ بیخط» به کارگردانی ناصر تقوایی گرفته تا «زنی در کابین شماره ۱۰» و سریالهای کرهای
فرارو- روزهای پایانی هفته، بهترین فرصت برای تماشای فیلم و سریال در کنار خانواده یا به تنهایی است تا از شبهای طولانی پاییز لذت ببرید.
به گزارش فرارو، با توجه به سلیقه میتوانید آثار مختلفی را از سینمای ایران و جهان برای تماشا انتخاب کنید، آثاری که هر کدام دنیایی متفاوت را نمایش میدهند. اگر با شنیدن خبر مرگ ناصر تقوایی، کارگردان سینمای ایران به دنبال فیلمی از او برای تماشا هستید میتوانید «کاغذ بیخط» را انتخاب کنید. در عین حال از سینمای جهان نیز «زنی در کابین شماره 10» با بازی «کایرا نایتلی» میتواند پیشنهاد جذابی برای تماشا باشد. در ادامه به معرفی فیلمها و سریالهای خواهیم پرداخت که میتوانید در تعطیلات آخر هفته تماشا کنید.
فیلم سینمایی «کاغذ بیخط» به کارگردانی ناصر تقوایی
این فیلم داستان یک خانواده چهار نفره را روایت میکند که در آن مادر از خانه داری خسته شده و آروز دارد به شغل نویسندگی بپردازد. همسرش جهانگیر او را در کلاس فیلمنامهنویسی ثبتنام میکند و در ابتدا با این موضوع مشکل ندارد اما به مرور چالشهای جدیدی به وجود میآید که همه چیز را تحت تاثیر قرار میدهد. در «کاغذ بیخط» زن میخواهد از نقش تکراری همسر و مادر فراتر رود به همین دلیل به نوشتن روی میآورد. در واقع کلاس داستان نویسی بهانهای برای خروج از دایره امن است. کارگردان خانه را به جایی برای آرامش و آسایش و در عین حال به میدان بحران تبدیل کرده، چرا که زن تلاش میکند صدای خود را با فریاد به گوش همه برساند،در مقابل جهانگیر نمیتواند این میل به خواستن و دیدهشدن زن را بفهمد و به مرور در برابر او میایستد. این اثر تنها داستان رویا روایت نمیکند بلکه نماینده افرادی که آرزوها و رویاهای خود را فراموش کردهاند یا به دلایل شرایط مختلف به دنبال رسیدن با آنها نیستند. در عین حال آن را میتوان بهترین اثر ناصر تقوایی دانست چرا که تصویری واقعی از خانواده و جامعه ایرانی نشان میدهد. در نهایت اگر به دنبال اثری برای تماشا از این کارگردان هستید «کاغذ بیخط» میتواند پیشنهاد جذابی باشد.
سریال کرهای «آشوب»
«موجون» یک دیپلمات کارکشته کرهای در سازمان ملل که به خاطر اقدامات بشر دوستانه و تلاش برای حل مشکلات میان کره جنوبی و کره شمالی به شهرت رسیده. در حالی که همسرش نیز به تازگی کاندیدای ریاست جمهوری کشور شده بود با مرگ مشکوکش همه چیز را به هم ریخت. «موجون» برای حل پرونده همسرش با مردی به نام «سانهو» آشنا میشود، مردی مرموز که هیچ کس چیزی درباره آن نمیداند. آشنایی آنها ماجراهایی را به وجود میآورد که به مرور پای سایر کشورها را به یک پرونده سیاسی و جاسوسی باز میکند. سریال تمام معیارهای ژانر اکشن و جاسوسی را دارد با این حال نمیتوان «آشوب» را اثری کلیشهای دانست چرا که از زاویهای جدید به موضوعات نگاه میکند. همچنین بازیگران بهترین بازیها را از خود ارائه دادهاند، در عین حال به درستی فضای کثیف پشت پرده سیاست را به تصویر میکشد.
سریال کرهای «نوش جان! اعلیحضرت»
داستان درباره زنی به نام «جی یونگ» که به تازگی در یک مسابقه آشپزی در فرانسه برنده شده است. زمانی که قصد برگشت به کشورش را دارد پدرش از او میخواهد کتابی عتیقه از یک کتابفروشی فرانسوی بگیرد. ماجرا از همین جا شروع میشود. زمانی که «جی یونگ» کتاب را باز میکند ناگهان به خوابی عمیق میرود. خوابی که وقتی بیدار میشود، سفری در زمان داشته و حالا مجبور به زندگی در دوران چوسان است. او برای زنده ماندن مجبور میشود برای پادشاه «لیهون» غذا آماده کند تا بتواند کتاب را بیابد و به دنیای امروزی برگردد. سریال با داستانی متفاوت همان فضایی را به تصویر میکشد که مخاطب قبلا در «آقای ملکه» دیده و از تماشای آن لذت برده است.
فیلم سینمایی «سلاح عریان»
کارآگاه «جونیور» در حال تحقیق بر روی پرونده قتل مردی که در کارخانه سرمایه دار بزرگ شهر به نام «ریچارد کین» کار میکرد. این فرد کسی که به دنبال ساخت سلاحی پیشرفته و مرموز برای کنترل انسانهاست. به مرور پای خواهر مقتول نیز به پرونده باز میشود و همراه با کارآگاه تلاش میکنند تا «ریچارد کین» را مجازات کنند. در این میان «جونیور» یک دل نه صد دل عاشق «بث»، همان خواهر مقتول میشود. عشق میان آنها باعث اتفاقاتی میشود که پرونده قتل را تحت تاثیر قرار میدهد. فیلم سرشار از خنده و شوخی است، تقریبا هیچ صحنهای را نمیتوان یافت که در آن شوخیهای جذاب وجود نداشته باشد.
فیلم سینمایی «زنی در کابین شماره 10»
این فیلم داستان زندگی زنی خبرنگار به نام «لو» را روایت میکند که برای تهیه گزارش در حال سفر با یک کشتی تفریحی است. ماجرا از جایی شروع میشود که او در حال استراحت بر روی عرشه کشتی میبیند که ناگهان زنی از کابین شماره 10 به دریا پرت میشود. خدمه کشتی حرف «لو» را باور نمیکنند چرا که کسی در این کابین زندگی نمیکرد. در نهایت او مجبور میشود به تنهایی به دنبال کشف حقیقت برود. داستان سریع و ساده پیش میرود شبیه به خواندن یک رمان کوتاه معمایی از «آگاتا کریستی»، به همین دلیل مخاطب خیلی زود با کاراکتر «لو» آشنا میشود. زنی که درگیر آسیبها و تروماهای دوران نوجوانی و جوانی است و در گذشته شاهد غرق شدن یک زن بود. همین موضوع سبب میشود که کسی حرفهایش را باور نکند. «زنی در کابین شماره 10» به جای ساختن هیجانهای اغراق شده، بر ساختن فضایی خفقان آور از استرس و اضطراب استوار است. در عین روی این موضوع تاکید میکند که حقیقت هر چند دیر آشکار میشود.