سریال «خرگوش سیاه» (Black Rabbit)؛ شکستی بزرگ برای نتفلیکس در ژانر جنایی

«خرگوش سیاه» روایتگر داستان زندگی افرادی که چیزی برای از دست دادن ندارند و به هر چیزی چنگ میزنند تا نجات پیدا کنند. با این حال شخصیت پردازی ضعیف و روایت کلیشهای باعث شکست این سریال شده است.
فرارو- سریال «خرگوش سیاه» برای اولین بار در جشنواره تورنتو 2025 به نمایش درآمد. همچنین در روزهای اخیر نیز از نتفلیکس قابل مشاهده است.
به گزارش فرارو، این سریال قصد دارد نمایشی عمیق و تاثیرگذار از آشفتگیها و تروماهای درونی انسانها داشته باشد، تلاشی جاهطلبانه که شکست میخورد.
داستان در یک رستوران قدیمی روایت میشود؛ جایی که گذشته تاریک، بدهیها و آسیبهای روحی دست به دست هم میدهند تا برادران فریدکن را به مسیر نابودی بکشانند. «جیک» و «وینس» که قبلا در یک گروه موسیقی با هم کار میکردند. آنها بعد از چند سال همدیگر را در افتتاحیه رستوران تازه تاسیس «جیک» میبینند. ماجرا از جایی شروع میشود که «ونیس» به ظاهری ژولیده به سراغ برادرش میرود تا با کمک او راهی برای نجات از دست قماربازها پیدا کند. «جیک» با اینکه میداند ممکن چه عواقبی در انتظارش باشد، تصمیم میگیرد به «وینس» کمک کند. اقدامی که آنها را وارد دنیایی از دروغ، معاملات پنهانی و خشونت میکند؛ دنیایی که همه چیز را نابود میکند.
ایدهای جذاب، شخصیتپردازی و روایت ضعیف
طرح اولیه جذاب به نظر میرسد دو برادری که تلاش میکنند زندگی جدیدی برای خود بسازند. در واقع ایده مرکزی «خرگوش سیاه» میتوانست نقطه قوت آن باشد، اما به دلیل شخصیتپردازی ضعیف و روایت چندپاره تبدیل به یک کلاف سردرگم از ایدههای مختلف شده، در عین حال کاراکترهای فرعی نیز به جای کمک به پیشرفت داستان فقط روندی کسالتبار را به وجود میآورند. از نظر روایت نیز یک داستان کلیشهای و بدون نوآوری که آنقدر غرق روایتها شده که قصه اصلی را فراموش کرده است. همچنین بخش بزرگی از این سریال به مشاجرهها و دعواهای میان دو برادر اختصاص دارد. صحنههایی واقع گرایانه که مخاطب نیز به راحتی با آنها ارتباط برقرار میکند، با این حال تکرار بیش از حد برای تماشاگر خستهکننده و حوصله سربر است.
یکی دیگر از بزرگترین مشکلات سریال ناتوانی آن در ترغیب مخاطب به همراهی با کاراکترهاست، چرا که وقت زیادی را صرف معرفی و به تصویر کشیدن آسیبهای روحی و روانی آنها میکند. با این حال به دلیل شخصیتپردازی سطحی، بیننده نسبت به کاراکترهای اصلی بیتفاوت و حتی متنفر میشود. از نظر بصری نیز «خرگوش سیاه» با انتخاب نورپردازی و فضاسازی تیره و تاریک سعی در نشان دادن داستانی پرتنش دارند؛ اما این عناصر بیش از آنکه به روایت داستان کمک کنند موجب حواس پرتی و خستگی مخاطب میشوند. سریال در دو قسمت پایانی تلاش میکند تا داستان را به تریلری نفسگیر تبدیل کند، با این حال به دلیل ضعف فراوان در قسمتهای ابتدایی مخاطب از تماشای تعقیب و گریز در مناطق مختلف بروکلین لذت نمیبرد. در نهایت «خرگوش سیاه» اثری با پتانسیل بالاست که در جذب مخاطب شکست بزرگی میخورد.