ترنج موبایل
کد خبر: ۹۰۴۶۹۸

از قطر تا اتریش/ میانجیگرها مسیر بن‌بست دیپلماسی هسته‌ای را بازمی‌کنند؟

از قطر تا اتریش/ میانجیگرها مسیر بن‌بست دیپلماسی هسته‌ای را بازمی‌کنند؟

تحولات ماه‌های اخیر باعث شده فضای دیپلماتیک پیرامون پرونده هسته‌ای ایران بیش از گذشته ملتهب شود. از زمان جنگ ۱۲روزه ژوئن که به تجاوز اسرائیل علیه ایران منجر شد، نه‌تنها مسیر گفت‌وگوها متوقف شد بلکه فضای بی‌اعتمادی به شکل چشمگیری افزایش یافت.

تبلیغات
تبلیغات

در میانه بن‌بست دیپلماتیک و تداوم فشارهای غرب علیه ایران و در شرایطی که کمتر از دو هفته تا بازگشت تحریم‌های شورای امنیت علیه ایران باقی مانده، بار دیگر بحث میانجیگری کشورهای ثالث در پرونده هسته‌ای ایران به صدر اخبار باز گشته است. این بار دوحه و وین، دو پایتختی که سابقه نقش‌آفرینی در مذاکرات هسته‌ای را دارند، بار دیگر نامشان به عنوان میانجی‌های بالقوه بر سر زبان‌ها افتاده است. واشنگتن‌تایمز مدعی شده قطر قصد دارد میان تهران و واشنگتن نقش واسطه را بازی کند و بلومبرگ نیز گزارش داده اتریش در پی احیای جایگاه تاریخی خود به عنوان میزبان و تسهیلگر مذاکرات هسته‌ای است. 

به گزارش شرق، در سال‌های گذشته، از عمان و ژاپن گرفته تا قطر، عربستان، ترکیه و حتی نروژ هر کدام در مقاطعی به عنوان واسطه‌های احتمالی مطرح شدند. عمان در دوره‌های مختلف توانست پیام‌های محرمانه میان ایران و آمریکا را منتقل کند و قبل از تجاوز اسرائیل نیز میزبان پنج دور گفت‌وگوی تهران - واشنگتن بود؛ قطر در پرونده تبادل زندانیان میان تهران و واشنگتن در دولت بایدن به نتیجه ملموسی رسید و اتریش با میزبانی مذاکراتی که به برجام منتهی شد، به کانون دیپلماسی هسته‌ای تبدیل شد. اکنون نیز در شرایطی که تحولات منطقه‌ای و فشارهای غربی فضای مذاکرات را بیش از پیش پیچیده کرده است، دوحه و وین دوباره در پی تکرار موفقیت‌های گذشته خود هستند. 

با این حال، سؤالی کلیدی مطرح است که آیا در فضایی که نه تنها اراده سیاسی لازم از سوی طرف‌های غربی دیده نمی‌شود، بلکه تحولات امنیتی و تنش‌های فزاینده شرایط را دشوارتر کرده است، میانجیگری کشورهایی همچون قطر و اتریش می‌تواند مسیر بن‌بست دیپلماسی هسته‌ای را باز کند؟ پاسخ به این پرسش مستلزم بررسی دقیق‌تر انگیزه‌های این کشورها، تحولات اخیر و محدودیت‌های موجود در مسیر مذاکرات است. 

تشدید بحران پس از جنگ ژوئن و فعال‌سازی مکانیسم بازگشت تحریم‌ها

تحولات ماه‌های اخیر باعث شده فضای دیپلماتیک پیرامون پرونده هسته‌ای ایران بیش از گذشته ملتهب شود. از زمان جنگ ۱۲روزه ژوئن که به تجاوز اسرائیل علیه ایران منجر شد، نه‌تنها مسیر گفت‌وگوها متوقف شد بلکه فضای بی‌اعتمادی به شکل چشمگیری افزایش یافت. در پایان آگوست نیز تروئیکای اروپایی شامل فرانسه، آلمان و بریتانیا مکانیسم بازگشت تحریم‌های شورای امنیت علیه ایران را فعال کردند؛ اقدامی که می‌تواند تحریم‌های تحت حمایت سازمان ملل را بار دیگر علیه تهران بازگرداند و به فشارهای اقتصادی و سیاسی موجود بیفزاید. 

در چنین شرایطی، کشورهای میانجی با چالش‌های بزرگی مواجه هستند. در حالی که از عمان و ژاپن تا عربستان و حتی نروژ در مقاطع مختلف برای احیای مسیر دیپلماسی تلاش کردند، اکنون بار دیگر نام قطر و اتریش مطرح شده است. دوحه به دلیل روابط متوازن با تهران و واشنگتن و سابقه موفقیت در پرونده تبادل زندانیان، و وین به دلیل نقش تاریخی خود در میزبانی مذاکرات هسته‌ای، هر دو ظرفیت بالقوه‌ای برای میانجیگری دارند. 

اما تجربه نشان داده که در غیاب اراده سیاسی واقعی از سوی قدرت‌های اصلی، حتی میانجیگری فعال‌ترین کشورها نیز نمی‌تواند مسیر مذاکرات را به نتایج ملموس برساند. تحولات اخیر نشان می‌دهد که غرب به‌ویژه پس از حملات اسرائیل، بیشتر بر فشار و تهدید تأکید دارد تا بر گفت‌وگو و توافق. در چنین فضایی، تلاش میانجی‌ها اگرچه می‌تواند مسیر ارتباطات غیررسمی را باز نگه دارد، اما بعید است بتواند به توافقی پایدار منتهی شود، مگر آنکه تحولی بنیادین در مواضع قدرت‌های اصلی شکل بگیرد. 

رقابت برای تقویت وزن دیپلماتیک؛ از دوحه تا وین

هر کشوری که امروز در نقش میانجی ظاهر می‌شود، علاوه بر اهداف فوری مانند تسهیل مذاکرات، در پی تقویت وزن دیپلماتیک خود در سطح منطقه‌ای و جهانی است. وین با میزبانی از سازمان‌های بین‌المللی همچون آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و سازمان امنیت و همکاری اروپا، سال‌هاست که خود را به عنوان یک قطب دیپلماتیک در کنار بروکسل (پایتخت بلژیک) در اتحادیه اروپا معرفی کرده است. میزبانی مذاکراتی که به برجام منتهی شد و سپس تلاش‌های مکرر برای احیای این توافق، جایگاه ویژه‌ای برای اتریش در پرونده هسته‌ای ایران ایجاد کرد. اکنون نیز وین با تکیه بر همین سابقه و نزدیکی به مراکز تصمیم‌گیری اروپایی، در تلاش است دوباره نقش کلیدی در این پرونده ایفا کند. 

در سوی دیگر، قطر با روابط گسترده در منطقه و ارتباطات نزدیک با آمریکا و ایران، تلاش می‌کند خود را به عنوان میانجی اصلی در منازعات مختلف معرفی کند. تجربه موفق دوحه در توافق تبادل زندانیان میان تهران و واشنگتن در دولت بایدن، انگیزه این کشور را برای ایفای نقشی پررنگ‌تر در پرونده هسته‌ای ایران تقویت کرده است. 

اما این تلاش‌ها صرفاً به انگیزه‌های دیپلماتیک محدود نمی‌شود. در سطح منطقه‌ای، رقابت شدیدی میان کشورهای عربی برای میزبانی و میانجیگری در منازعات منطقه‌ای شکل گرفته است. مصر هفته گذشته میزبان توافق میان ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بود و این موضوع به‌طور طبیعی انگیزه مضاعفی برای قطر ایجاد کرده تا با ورود فعالانه‌تر به پرونده هسته‌ای، جایگاه خود را به عنوان بازیگر اصلی در این عرصه تثبیت کند. 

از سوی دیگر، تجربه میانجیگری عمان در سال‌های گذشته نشان داده که میزبانی موفق مذاکرات می‌تواند به تقویت وجهه بین‌المللی یک کشور و افزایش نقش آن در معادلات منطقه‌ای منجر شود. همین تجربه باعث شده که دوحه و وین اکنون با جدیت بیشتری در پی بازگرداندن میز مذاکرات هسته‌ای به پایتخت‌های خود باشند؛ هرچند موفقیت در این مسیر، بیش از هر چیز به اراده سیاسی طرف‌های اصلی مناقشه بستگی دارد. 

بازگشت زمزمه‌های مذاکره و واقعیت‌های سخت میدانی

هر بار که بحث مذاکره و احیای برجام مطرح می‌شود، به‌طور طبیعی موجی از خبرسازی‌ها و گزارش‌های رسانه‌ای درباره ورود کشورهای مختلف برای میانجیگری به راه می‌افتد. اکنون نیز واشنگتن‌تایمز مدعی است ایران به دنبال استفاده از میانجی‌های قطری برای آغاز دوباره مذاکرات با آمریکاست. با این حال، تجربه سال‌های گذشته نشان داده که این گمانه‌زنی‌ها اغلب بیش از آنکه بازتاب تحولات واقعی باشد، ناشی از تلاش رسانه‌ها و برخی بازیگران سیاسی برای شکل‌دهی به فضای افکار عمومی است. 

واقعیت این است که هرگونه مذاکره جدی با موانع متعددی روبه‌روست. از یک سو، خواسته‌های آمریکا برای توقف کامل غنی‌سازی و نیز شروط غیرهسته‌ای از نگاه برخی گروه‌های سیاسی در ایران غیرقابل پذیرش است و از سوی دیگر، فشارهای فزاینده غرب و تحولات امنیتی اخیر، فضای اعتماد لازم برای آغاز گفت‌وگوهای سازنده را تضعیف کرده است. همین مسئله باعث شده که حتی در صورت آغاز مذاکرات، رسیدن به توافقی جامع و پایدار بسیار دشوار به نظر برسد. 

از نگاه برخی کارشناسان، بازگشت خبرهای مربوط به میانجیگری کشورهایی مانند قطر و اتریش بیشتر بازتاب تلاشی است برای زنده نگه‌داشتن امید به دیپلماسی در فضایی که عملاً اراده سیاسی لازم برای توافق دیده نمی‌شود. در چنین شرایطی، مذاکرات احتمالی اگر هم آغاز شود، بیش از آنکه به توافقی واقعی منجر شود، ممکن است صرفاً به مدیریت موقت بحران و جلوگیری از تشدید بیشتر تنش‌ها محدود بماند. 

بن‌بست سیاسی و مسیر مبهم مذاکرات

اکنون پرونده هسته‌ای ایران در نقطه‌ای قرار گرفته که صرف‌نظر از اینکه میزبان مذاکرات کدام کشور باشد، نبود اراده سیاسی در میان قدرت‌های اصلی مانع از پیشرفت واقعی گفت‌وگوها شده است. تروئیکای اروپایی و آمریکا با فعال‌سازی مکانیسم بازگشت تحریم‌ها در پایان آگوست و در دو هفته تا بازگشت تحریم‌های شورای امنیت، عملاً فضای جدیدی از فشار و تهدید را علیه ایران ایجاد کرده‌اند. در چنین فضایی، حتی اگر قطر یا اتریش بتوانند میزبان مذاکرات باشند، بعید است این گفت‌وگوها در دو هفته آینده که مهلت بازگشت قطع‌نامه‌ها رو به پایان است، به توافقی جدی منجر شود. 

از سوی دیگر، تحولات امنیتی اخیر، از جمله جنگ ژوئن و حملات اسرائیل علیه ایران، فضای بی‌اعتمادی را به شکل بی‌سابقه‌ای افزایش داده است. در چنین شرایطی، ایران هرگونه مذاکره‌ای را مشروط به تضمین‌های جدی برای‌عدم تکرار این حملات می‌داند؛ شرطی که بعید است غربی‌ها در مقطع فعلی حاضر به پذیرش آن باشند. افزون بر آن به هیچ وجه منطقی نیست که تهران شروط غیرهسته‌ای غرب را به مذاکرات هسته‌ای گره بزند. 

کارشناسان معتقدند که برای خروج از این بن‌بست، قبل از هر چیز باید اراده سیاسی واقعی در سطح قدرت‌های بزرگ شکل بگیرد. بدون این اراده، حتی میانجیگری فعال کشورهایی مانند عمان، قطر، اتریش یا هر کشور دیگری نمی‌تواند مسیر دستیابی به توافقی پایدار را هموار کند. تجربه برجام نشان داد که وقتی قدرت‌های بزرگ بر سر توافقی جدی هم‌نظر باشند، میانجیگری کشورها می‌تواند نقش تسهیلگر داشته باشد؛ اما در غیاب این توافق اولیه، هیچ کشوری به‌تنهایی قادر به تغییر معادلات نخواهد بود.

به همین دلیل، چشم‌انداز مذاکرات در کوتاه‌مدت چندان امیدوارکننده به نظر نمی‌رسد. بازگشت احتمالی تحریم‌های سازمان ملل، فشارهای فزاینده غرب و تحولات امنیتی منطقه‌ای همگی دست به دست هم داده‌اند تا مسیر دیپلماسی بیش از پیش پیچیده و مبهم شود. در این میان، تلاش‌های قطر و اتریش اگرچه می‌تواند مسیر گفت‌وگوها را باز نگه دارد، اما بعید است در مقطع فعلی به توافقی جامع و نهایی منجر شود.

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات