مرد کاردیده یا دورهمی مردانه/ درباره هجمههای بیسابقه علیه معاون هنری وزیر ارشاد

معاونت هنری وزارت ارشاد شاید زمانی معاونت مهمی بود، امروز نه. نهفقط این معاونت که «کلیت» وزارت ارشاد امروز زیر سوال رفته است. دیگر کتابی لنگ سانسور نمیماند. دیگر کمتر فیلمی بهدلیل پروانه ساخت و نمایش، تولید و پخش نمیشود.
علی ورامینی در هم میهن نوشت: معاونت هنری وزارت ارشاد شاید زمانی معاونت مهمی بود، امروز نه. نهفقط این معاونت که «کلیت» وزارت ارشاد امروز زیر سوال رفته است. دیگر کتابی لنگ سانسور نمیماند. دیگر کمتر فیلمی بهدلیل پروانه ساخت و نمایش، تولید و پخش نمیشود. تئاترها در پلاتوهای جمعوجور شخصی اجرا میشود، موسیقی زنده هم در جاهای مختلف. در این میان آنها که هنوز با سازوکار تنظیمگری وزارت فرهنگ کنار میآیند دلایل خاص خود را دارند اما همانها هم میدانند درنهایت ناچار نیستند و میتوانند به گزینههای بدیل فکر کنند.
گزینههایی که دیگر نیاز به دویدن در راهروهای ارشاد و هیچ نهاد دیگری نباشد. سیدعباس صالحی وقتی که تصدیگری وزارت ارشاد را قبول کرد حتماً که اینها را میدانست. عملاش هم نشان داده در این یکسالی که از وزارتاش میگذرد با شیبی ملایم و البته بیسروصدا انگار تلاش کرده که آشتی میان اهالی فرهنگ و هنر و مجراهای رسمی برقرار کند. ما از معدود کشورهایی هستیم که چنین گسستی بین ساخت سیاسی و جامعه هنریمان وجود دارد. درست است که در بیشتر کشورهای جهان، دولت در فرهنگ و هنر مستقیم دخالت نمیکند ولی تعارض اساسی هم با یکدیگر ندارند.
تعارضی که درنهایت کلیت فرهنگ یک کشور بزرگترین متضرر آن خواهد بود. باری، درمیان معاونان وزیر فرهنگ، نادره رضایی، معاون هنری، که بهجز سینما، تقریباً همه هنرها ذیل معاونت او قرار میگیرد، با روحیه و نگرشی که داشت سعی کرد این آشتی را گستردهتر کند. نام او در این 10ماهی که معاون شده است با بسامد بسیار بالایی شنیده میشود. از همان ابتدا که مخالفان بسیار زیادی در طیف تندرو داشت تا به همین امروز. بعضی اوقات ناماش برای کارهایی که ذیل نهادهای تحتنظر معاونت اوست، شنیده میشود. مثلاً نمایشگاههایی که در موزه هنرهای معاصر برگزار شد و مردم را با کارهای سترگ جهان و ایران آشنا کرد.
یا یادآوری نام بزرگان موسیقی در جشنواره موسیقی سال پیش که باعث اعتراض آنان و جواب معقول نادره رضایی شد. بعضی اوقات هم که هیچ خبری از او نیست، فیش حقوقیاش را در شبکههای اجتماعی میگذارند و تلاش میکنند توده مردم را علیه او خشمگین کنند. امروز هم که از بدنه خود دولت چهاردهم که پیشتر در خفا مشغول حذف این زن بودند، آشکارا وزیر را بهخاطر او در تنگنا میگذارند. آنها که برگزاری کنسرت همایون شجریان را کاری خوب و بزرگ میدانستند اما برگزار نشدنش را تقصیر نادره رضایی! چه موافق برگزاری این کنسرت بودیم یا نبودیم، کیست که نداند که همه ایده این اجرا در دولت فقط کار معاون هنری بود. او که از پیشترها به سبک وفاق در یک جلسه عجیب، همایون شجریان را با خسروپناه به سر یکمیز آورده بود.
حال سوال از این مردان کاردیده این است که اگر شما هم موافق برگزاری این کنسرت بودهاید و این ایده، چرا تابهحال هیچ سخنی نگفتید؟ آنزمان که نادره رضایی وسط جنگ، علی قمصری و دیگران را به میدان آزادی آورد تا به مردم بگوید در این شهر جز جنگ خبرهای دیگری هم هست، کجا بودید؟ اصلاً شما مردان کاردیده آنزمان حتی در تهران اقامت داشتید؟
پرسش مهمتر، شما کارنامهتان چیست؟ کدام سفره را برای این مردم پهن کردید که معلوم شود بهقول خودتان چندمرده حلاجید؟ چطور در همین وزارتخانه تخلف واضح شکل گرفت، موسسه تاسیس کردند، خودشان با خودشان قرارداد بستند و در همان میدان آزادی یکشب برنامه با 23 میلیارد برای خودشان فاکتور کردند، یک کدام از مردان کاردیده نگفت که؛ رفقا مگر بیتالمال مالِ دزدیست که چنین به ثمن بخس به یکدیگر میبخشید؟ چطور یکی از همین مردان کاردیده شورای اطلاعرسانی، مردانگی (در ادبیات خودشان) نمیکند بگوید قراردادهای میلیاردی میان ارگانهای دولتی و رسانههای خودتان نبندید.
مردم از دیدن همین چیزهاست وقتی اسم وفاق و اصلاحات که میآید کهیر میزنند. چطور هیچکدامتان متعرض آنجاهایی که نماد ناکارآمدی در دولت است، نمیشوید؟ چطور همه توش و توانتان را همکلام با تندروترینهای داخل و خارج روی کسی گذاشتهاید که ازقضا دنبال راه میانهای است و درست و غلط کارنامهاش لااقل پرکارتر از همه بوده است؟ نقد کارنامه نادره رضایی و اینکه کارهایی که کرده یا نکرده چه تاثیری بر هنر ایران دارد، سخن است و کار اهالی آن. اما اینکه این حملههای نظاممند از یمین و یسار علیه او انجام شود، سخن دیگر است. کلام آنها این حس را میدهد که انگار این زن مزاحم دورهمی مردانه ما هم برود و مرد کاردیدهای چون خودمان بیاید.