نشریه اروپایی: اگر ایران کاملا به سمت چین متمایل شود، غرب کنترل خود را بر حیاتیترین کریدور انرژی جهان از دست میدهد

مجله آنلاین دیپلماسی مدرن در مقالهای به جنگ افروزی ترامپ در پوشش صلح پرداخت و با اشاره به سیاست فشار حداکثری غرب، آن را سبب سوق بیشتر ایران به سمت چین و بلوک شرق خواند.
فرارو- مجله آنلاین بین المللی اروپایی «دیپلماسی مدرن» (Modern Diplomacy) در مقالهای به قلم دکتر «سارا نیومن» (Sarah Neumann)، متخصص در زمینه روابط بینالملل، مطالعات امنیتی و سیاست خاورمیانه، به مسأله همراهی ترامپ با اسرائیل در حمله به تأسیسات هستهای ایران پرداخت و اعلام کرد این مسأله به وضوح سیاست ترامپ یعنی صلح از طریق جنگ را توضیح میدهد؛ همچنانکه وی در این مقاله با هشدار در خصوص سیاست غرب علیه ایران اعلام کرد ادامه چنین مسیری میتواند ایران را کاملا به سوی چین متمایل کرده و سبب از دست رفتن کنترل غرب بر حیاتیترین کریدور انرژی جهان شود.
به گزارش فرارو به نقل از مجله اروپایی دیپلماسی مدرن، در این گزارش که با عنوان «صلح از طریق جنگ: فشار غرب و چرخش ایران به سوی شرق» منتشر شده، آمده است: «پس از حملات اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران در تاریخ ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵ (۲۳ خرداد ۱۴۰۴) با نام «طلوع شیران»، آمریکا بار دیگر از علاقهمندی خود برای درگیری دیگری در خاورمیانه سخن گفت. طبق اعلام رویترز، تصمیم ترامپ برای پیوستن به کارزار نظامی اسرائیل علیه بزرگترین رقیب منطقهای آن، یک تشدید تنش بزرگ و آغاز دوره جدیدی از بیثباتی در خاورمیانه بود. »
در ادامه این گزارش آمده است: «ترامپ بعدا تأیید کرد نیروهای آمریکایی به سایتهای هستهای ایران حمله کردهاند و این حملات هوایی را «یک پیروزی نظامی بزرگ» خواند. او اعلام کرد تأسیسات غنیسازی ایران کاملا تخریب شده است؛ همچنانکه هشدار داد در صورتی که بهزودی صلحی حاصل نشود، ما تأسیسات دیگر را با دقت و سرعت هدف قرار خواهیم داد. این اظهارات، به وضوح سیاست «صلح از طریق جنگ» ترامپ را شرح میدهد: یعنی به دست آوردن آنچه که غرب بر آن برچسب صلح میزند، از طریق تهدیدات و اقدامات نظامی.
افزایش حملات نظامی در دولت ترامپ
در این گزارش همچنین آمده است: در پنج ماه نخست سال ۲۰۲۵، شمار حملات هوایی در خاورمیانه از ۵۲۹ مورد نیر فراتر رفت؛ رقمی که تقریبا برابر تمامی حملات هوایی در طول تمامی چهارسال دولت قبلی آمریکا است. این شدت نظامی گری، بجای تضمین امنیت، فضا را برای دیپلماسی از بین برده و خطر بیثباتی را افزایش داده است.
از سوی دیگر، واشینگتن به دنبال منزوی کردن ایران از طریق تقویت ائتلافهای منطقهای و اقتصادی است. بر اساس یک گزارش جدید، در حالی که چین نفوذ خود را از راه میانجیگری از طریق توافق ۲۰۲۳ ایران و عربستان توسعه داده و عضویت خود را در سازمان همکاری شانگهای تقویت کرده است؛ واشینگتن به دنبال پیمانهای ابراهیم و کریدور آی مک (دالان اقتصادی هند- خاورمیانه- اروپا) و همپیمانی با کشورهای شورای همکاری خلیج [فارس] بوده و در حال شکل دادن یک بلوک ضد ایران و ضد چین است. این اقدامات غرب نه تنها تهران را زیر فشار اقتصادی و دیپلماتیک قرار داده، بلکه تصمیم گیران در ایران را به سمت شرق سوق داده است. تهران بازیگرانی مانند چین و روسیه را تنها شرکای قابل اتکای خود در زمان کنونی میداند و در نتیجه، غرب را دیگر قابل اطمینان نمیداند.
فشار حداکثری نتیجه معکوس داده
نشریه دیپلماسی مدرن در ادامه اعلام کرد: حقیقت این است فشار حداکثری تحریمی نتیجه معکوس داده است و تحلیل گران برجسته بین المللی به وضوح اعلام کردهاند که این مسیر راه به جایی نبرده و در حال سوق دادن ایران به سمت چین است. به عنوان مثال «پیتر فرانکوپان» (Peter Frankopan) استاد تاریخ دانشگاه آکسفورد در مطلبی نوشته تحریمهای ترامپ به نزدیکتر شدن ایران به چین و روسیه و حتی اتحادیه اروپا منجر شده است. در همین حال اندیشکده «مؤسسه خاورمیانه» (MEI) میگوید خروج آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ به شکلی قوی رهبران ایران را از هرگونه تعاملی با واشینگتن دلسرد کرده است. علاوه بر این، عدم پایبندی اروپا به توافق هستهای، ایران را به توسعه مشارکت راهبردی با چین و روسیه سوق داده است. به بیانی دیگر، اقدامات تنبیهی غرب، عزم تهران را برای مقاومت در برابر خواستههای غرب و روی آوردن بیشتر به شرق تقویت کرده است.
سرمایهگذاریهای پکن در ایران، نفوذ چین را در قلب خاورمیانه تقویت کرده
در ادامه گزارش نشریه دیپلماسی آمده است: چین از این فرصت برای تقویت روابط خود با تهران استفاده کرده است. دو کشور شراکت جامع و راهبردی خود را گسترش دادهاند. رهبران چین توفق ۲۵ سال با ایران و چین را به عنوان سندی از چرخش راهبردی تهران از غرب به سمت شرق مینگرند و سیاستمداران ایرانی به پکن به عنوان «دوستی در تمام فصول» اشاره میکنند. چین، بزرگترین مشتری نفتی ایران است و صادرات نفتی ایران، کلیدی برای ایمنی انرژی چین محسوب میشود. تحت توافق راهبردی ۲۵ ساله، میلیاردها دلار سرمایهگذاری از سوی چین در بخش حمل و نقل و زیرساختهای انرژی ایران برای تقویت ارتباطات ترانزیتی چین از مسیر خاورمیانه مورد برنامه ریزی قرار گرفته است. این ارتباطات نفوذ چین را در قلب خاورمیانه تقویت کرده و ایران را برای چین به کریدوری حیاتی میان آسیای میانه و خلیج [فارس] بدل کرده است.
از دست رفتن کنترل غرب بر حیاتیترین کریدور انرژی جهان
این نشریه همچنین مینویسد: نتیجه این تعمیق ارتباطات، ظهور پویاییهای خطرناک است. چین در حال سود بردن از تحولات اخیر خاورمیانه برای توسعه قدرت نفوذ منطقهای خود هست و هرگونه درگیری طولانی مدت آمریکا در خاورمیانه فرصتی را برای چین فراهم میآورد تا نفوذ خود را در ایران و کشورهای همسایه در حاشیه خلیج [فارس] تقویت کند؛ این در حالی است که حضور غرب در این منطقه در حال محدود شدن است. در عمل اگر تهران به طور کامل بسوی چین متمایل شود، امکان دارد غرب کنترل خود را بر حیاتیترین کریدور انرژی جهان- یعنی خلیج [فارس] و تنگه هرمز از دست بدهد.
این نشریه سپس با اشاره به نقش اروپا در این میان نوشت: اروپا نیز در حال ایفای نقشی در این معادله است؛ اما سیاست خود را بازبینی نکرده است. برخی تحلیلگران میگویند حمایت آشکار و نهان رهبران اروپایی از حملات آمریکا و اسرائیل به ایران از لحاظ قانون بین الملل قابل تأمل و پرسش است و نقش ذاتی اروپا را در هرگونه مذاکرات آتی با ایران به حاشیه برده است. این تحلیل گران چنین استدلال میکنند که همسویی اروپا با اقدامات آمریکا بیآنکه اروپا اهرم معناداری در مذاکرات با تهران داشته باشد، سبب میشود اروپا فاقد یک راهبردی معنادار برای بازداشتن ایران از تسلیحات هستهای باشد. به بیانی دیگریکپارچگی غرب علیه ایران و به حاشیه راندن دیپلماسی، به شکلی ناخواسته سبب تقویت رقبا شده است.
در صورتی که دیپلماسی بار دیگر شکست بخورد، غرب بازنده نهایی خواهد بود
مجله آنلاین دیپلماسی مدرن در پایان مقاله خود مینویسد: در نتیجه، سیاست «صلح از طریق جنگ» کشورهای غربی، غرب را در باتلاقی از تنشهای منطقهای گرفتار کرده است. فشارهای نظامی و اقتصادی آمریکا با پشتیبانی و همسویی اروپا، ایران را از محور غرب دور کرده و به بلوک قدرت شرق نزدیکتر کرده است. همانطوری که تحلیلگران میگویند: در صورتی که دیپلماسی بار دیگری شکست بخورد، ایران به تقویت روابط با چین و روسیه ادامه میدهد. در نتیجه ایران به شکلی مؤثر از حوزه نفوذ غرب خارج خواهد شد و از لحاظ ژئوپلیتیکی نیز تمامی خاورمیانه تحت نفوذ چین قرار خواهد گرفت و غرب بازنده نهایی خواهد بود.