ترنج موبایل
کد خبر: ۸۹۲۷۶۰

قمار ترامپ با اقتصاد آمریکا؛ باخت‌پنهان در پس تعرفه‌ها

چرا شرکت‌های آمریکایی بازنده اصلی جنگ تجاری ترامپ هستند؟

چرا شرکت‌های آمریکایی بازنده اصلی جنگ تجاری ترامپ هستند؟

دونالد ترامپ با مجموعه‌ای از توافق‌های تجاری یک‌طرفه با اتحادیه اروپا، ژاپن، بریتانیا و دیگر کشورها ظاهراً دست بالا را پیدا کرده، اما کارشناسان آن را «پیروزی پیره» می‌دانند؛ بردی پرهزینه که به زیان اقتصاد آمریکا تمام می‌شود. افزایش درآمد تعرفه‌ها، فشار بر مصرف‌کنندگان و کسب‌وکارها، بی‌ثباتی سرمایه‌گذاری، و امتیازدهی به چین بدون دستاورد ملموس، همراه با تضعیف نظام تجارت جهانی و بی‌اعتمادی متحدان، آینده این رویکرد را مبهم و پرریسک کرده است.

تبلیغات
تبلیغات

802  فرارو-  «اسوار پراساد» (Eswar Prasad)،  استاد تمام سیاست‌ تجارت بین الملل در  دانشگاه کورنل و پژوهشگر ارشد مؤسسه بروکینگز

  به گزارش فرارو به نقل از روزنامه نیویورک تایمز، دونالد ترامپ ظاهراً در نبردهای تجاری خود دست بالا را پیدا کرده است. مجموعه‌ای از توافق‌ها با اتحادیه   اروپا، ژاپن، بریتانیا و شماری دیگر از شرکای تجاری که از روز پنجشنبه به اجرا درآمده، به‌وضوح کفه ترازو را به سود واشینگتن سنگین کرده است.

بر اساس این توافق‌ها، آمریکا مجاز است بر واردات کالا از دیگر کشورها تعرفه وضع کند، در حالی که طرف مقابل می‌پذیرد برخی تعرفه‌های خود بر کالاهای آمریکایی را حذف کند، خرید انرژی و محصولات آمریکایی را افزایش دهد و سرمایه‌گذاری بیشتری در خاک ایالات متحده انجام دهد. با این حال، این دستاورد بیش از آنکه یک پیروزی پایدار باشد، مصداق «پیروزی پیره» (بردی که آن‌قدر پرهزینه است که عملاً مثل باخت می‌ماند) است؛ موفقیتی که بهای سنگینش می‌تواند در نهایت به زیان خانوارها، کسب‌وکارها و حتی خود اقتصاد آمریکا تمام شود.

چرا تعرفه‌ها کسری تجاری آمریکا را کاهش نمی‌دهند؟

ابهام جدی بر سر معنای دقیق تعهد کشورها به «سرمایه‌گذاری بیشتر در آمریکا» سایه انداخته است؛ بسیاری از این توافق‌ها نیز هنوز به امضا نرسیده‌اند. در همین حال، اقدام یک‌جانبه ترامپ برای وضع تعرفه‌ها که عملاً اختیارات کنگره را کنار زده با چالش‌های حقوقی مواجه است. اما انتظاراتی که بر  این باور استوار است مبنی بر اینکه این تعرفه‌ها می‌توانند به ایجاد اشتغال و کاهش کسری تجاری آمریکا کمک کنند، ممکن است با اثرات سایر سیاست‌های ترامپ خنثی شود. بسیاری از شرکت‌ها از جمله خودروسازان آمریکایی، ممکن است در رقابت با رقبای خارجی به موقعیتی ضعیف‌تر کشانده شوند؛  زیرا ناچارند هزینه‌های بالای تعرفه بر فولاد و آلومینیوم وارداتی و نیز بر موتور و سایر قطعات را بپردازند.

علاوه بر این، نبود تضمین برای پایداری توافق‌های تجاری موجود، فضای عدم قطعیت را تشدید کرده است و این بی‌ثباتی، انگیزه سرمایه‌گذاری در بخش خصوصی را کاهش می‌دهد؛ روندی که نه‌تنها به رشد اشتغال کمکی نخواهد کرد، بلکه می‌تواند آن را با مانع روبه‌رو سازد.

حتی با افزایش تعرفه‌ها، کاهش کسری تجاری چندان قطعی نیست. درست است که تعرفه‌های بالاتر می‌توانند واردات را محدود کنند، اما سیاست‌های ترامپ در مواردی عملاً اثر معکوس دارد. پیش‌تر، صادرات خدمات آمریکا در حوزه‌هایی چون گردشگری، آموزش و خدمات مالی بخشی از کسری ناشی از واردات کالاهای صنعتی را جبران می‌کرد. اکنون اما حملات ترامپ به مؤسسات آموزشی و سیاست‌های سخت‌گیرانه مهاجرتی، دانشجویان و گردشگران خارجی را از سفر به آمریکا دلسرد کرده و این منبع درآمد را تهدید می‌کند.

از سوی دیگر، کسری‌های رو به افزایش بودجه دولت نشان می‌دهد واشینگتن همچنان بیش از توان واقعی خود هزینه می‌کند. این ولخرجی، هم از سوی دولت و هم مصرف‌کنندگان، واردات را بالا می‌برد. همزمان، وابستگی به استقراض خارجی برای تأمین این مصرف، ارزش دلار را تقویت کرده و صادرات را کاهش می‌دهد؛ در نتیجه، کسری تجاری در سطوح بالا باقی خواهد ماند.

چک‌های جادویی ترامپ: آیا بازپرداخت تعرفه‌ها به مردم کارساز است؟

چرا قدرت‌های بزرگ در برابر ترامپ کوتاه می‌آیند؟ پاسخ در مقایسه وضعیت اقتصادی نهفته است: حتی با کُند شدن رشد در آمریکا، حال‌و‌ روز اقتصاد بسیاری از کشورهای دیگر به مراتب وخیم‌تر است و وابستگی آنها به صادرات بسیار بیشتر. از دست دادن بازار مصرف عظیم ایالات متحده به‌ویژه زمانی که سایر مقاصد صادراتی در رکود به سر می‌برند می‌تواند ضربه‌ای جدی بر اقتصادشان وارد کند. به همین دلیل، کشورهایی که موفق به دستیابی به توافق با واشینگتن شده‌اند، حتی کاهش تعرفه‌ها به سطح ۱۰ تا ۱۵ درصد را نوعی پیروزی می‌دانند؛ چرا که این ارقام، در مقایسه با تعرفه‌های بسیار بالاتری که ترامپ تهدید به اعمال آن‌ها کرده بود، امتیازی قابل‌قبول به حساب می‌آید.

برای ایالات متحده، مزیت دیگری هم به این فهرست افزوده شده است: درآمدهای ناشی از تعرفه‌ها از ماه آوریل جهشی چشمگیر داشته و به حدود ۱۰۰ میلیارد دلار رسیده است؛ سه برابر رقمی که در همین بازه زمانی سال گذشته وصول شده بود. ترامپ حتی پا را فراتر گذاشته و از طرحی سخن گفته است که بر اساس آن بخشی از این درآمدها به شکل «چک بازپرداخت تعرفه» میان خانوارهای آمریکایی توزیع شود.

این اقدام شاید بتواند بخشی از فشار را جبران کند، اما واقعیت آن است که بار اصلی تعرفه‌ها بیش از آن‌که بر دوش صادرکنندگان خارجی باشد، مستقیماً بر مصرف‌کنندگان و کسب‌وکارهای آمریکایی سنگینی می‌کند. شهروندان اکنون آثار آن را در قالب افزایش قیمت کالاها و خدمات احساس می‌کنند؛ در حالی که شرکت‌ها با کاهش حاشیه سود و رشد هزینه‌های تأمین مواد اولیه و کالاهای واسطه‌ای که بسیاری از آن‌ها مشمول تعرفه شده‌اند، دست‌وپنجه نرم می‌کنند.

وعده دیگر کشورها برای ترغیب شرکت‌هایشان به سرمایه‌گذاری در آمریکا نیز ممکن است در عمل توخالی باشد. فضای بی‌ثباتی که سیاست‌های متغیر و پیش‌بینی‌ناپذیر ترامپ ایجاد کرده، همراه با تضعیف روزافزون حاکمیت قانون، چشم‌انداز سرمایه‌گذاری را تیره کرده است. در چنین شرایطی، بعید است شرکت‌های خارجی حتی با وجود فشار دولت‌هایشان اشتیاق چندانی برای گسترش فعالیت در خاک ایالات متحده نشان دهند.

پیروزی پنهان پکن؛ ترامپ در دام تعرفه‌های خودساخته

ترامپ در مواجهه با چین که زمانی کانون اصلی حملات او در حوزه تجارت بود، کمترین دستاورد را داشته است. پکن به سرعت نقاط آسیب‌پذیر اقتصاد آمریکا را شناسایی و از آن‌ها بهره‌برداری کرد. تسلط چین بر فرآوری عناصر خاکی کمیاب، که نقشی حیاتی در صنایع پیشرفته فناوری ایالات متحده دارند، به این کشور اهرمی قدرتمند بخشیده است. با محدود کردن صادرات این مواد و نیز توانایی تحمل تبعات تعرفه‌های اعمال‌شده از سوی واشینگتن، چین دست‌کم در کوتاه‌مدت توانسته تقابل تجاری را به یک بن‌بست بکشاند؛ بی‌آنکه به خواسته‌های ترامپ بی‌قید و شرط تن دهد.

بدتر آن‌که ترامپ با کاهش محدودیت‌ها بر فروش تراشه‌های پیشرفته رایانه‌ای به چین، یکی از معدود ابزارهای مؤثر برای مهار توان رقابتی پکن در حوزه هوش مصنوعی و فناوری‌های نوین را تضعیف کرده است. حاصل این رویکرد آن بوده که تندروی‌های تجاری او بیش از آن‌که رقیب اصلی آمریکا را تحت فشار بگذارد، متحدان واشینگتن را در تنگنا قرار داده است؛ در حالی که در برابر پکن امتیازهای قابل‌توجهی داده و در مقابل، دستاورد چندانی نصیب خود نکرده است.

با این حال، شاید بتوان از دل این بحران روزنه‌ای مثبت هم دید: اقدامات ترامپ، هرچند بی‌ثبات‌کننده، می‌تواند به شکلی غیرمترقبه آغازگر دوره‌ای تازه از کاهش تعرفه‌ها در جهان باشد. طبق قوانین سازمان تجارت جهانی (WTO)، اعضا موظف‌اند با همه شرکای تجاری خود رفتار برابر داشته باشند؛ بنابراین، کشوری که همه تعرفه‌ها بر واردات از آمریکا را حذف کند، عملاً باید همان امتیاز را به دیگر شرکای تجاری نیز اعطا کند.

اما واقعیت این است که ترامپ با تکه‌تکه کردن نظام تجاری مبتنی بر قواعد سازمان تجارت جهانی، انگیزه و الزام کشورها برای پایبندی به این اصول را به‌شدت تضعیف کرده است. پیامد محتمل‌تر، نه یک موج هماهنگ کاهش تعرفه‌ها، بلکه هرج‌ومرجی گسترده خواهد بود که فضای تجارت جهانی را پر از عدم قطعیت و بی‌ثباتی در مورد تعرفه‌ها و موانع تجاری می‌کند.

ترامپ حتی در قبال نزدیک‌ترین متحدان آمریکا نیز رویکردی سختگیرانه و بی‌رحم در پیش گرفته است. هر کشوری که امروز با واشینگتن پای میز مذاکره می‌نشیند و توافق تجاری امضا می‌کند، به‌خوبی می‌داند که این توافق ممکن است در کوتاه‌ترین زمان از هم بپاشد. نمونه روشن آن کانادا و مکزیک‌اند که تصور می‌کردند با «توافق‌نامه ایالات متحده–مکزیک–کانادا»، همان پیمانی که ترامپ در نخستین دوره ریاست‌جمهوری‌اش، پس از لغو نفتا، مذاکره و جایگزین کرده بود در برابر موج تعرفه‌ها مصون خواهند بود. اما تجربه نشان داده است که یک پست ترامپ در «تروث سوشال» می‌تواند هر توافقی را بی‌اثر و بی‌اعتبار کند.

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات