دگردیسی آمریکا از مدافع تجارت آزاد به پیشتاز جنگ تعرفهها
آیا ترامپ در حال نابودی میراث ۸۰ ساله تجارت آزاد آمریکاست؟

ایالات متحده که زمانی معمار اقتصاد آزاد جهانی بود، اکنون با سیاستهای تعرفهای دولت ترامپ، مسیر هشتاد ساله حمایت از تجارت آزاد را معکوس کرده است. این چرخش نهتنها بار هزینهها را بر دوش مصرفکنندگان آمریکایی میگذارد، بلکه نظم اقتصاد جهانی را دگرگون میکند؛ بهطوریکه شرکتها به جای رقابت سالم، مجبور به لابیگری و تطبیق با سیاستهای دلبخواه دولتها میشوند.
فرارو- «فرید زکریا» ستون نویس روزنامه واشنگتن پست و مجری شبکه سیانان
به گزارش فرارو به نقل از روزنامه واشینگتن پست، در هیاهوی تهدیدهای تعرفهای دقیقه نودی و مذاکرات تجاری پرحاشیه، واقعیتی بنیادین در حال گمشدن است: جهان شاهد دگرگونی عمیقی در نظم اقتصادی خود است. ایالات متحده، کشوری که زمانی معمار و مدافع اقتصاد آزاد بهشمار میرفت، امروز با اعمال بیشترین میانگین نرخ تعرفه در تقریباً صد سال گذشته، در صدر کشورهای بزرگ از نظر میزان تعرفه قرار گرفته است.
چرخش تاریخی آمریکا؛ از پیشتازی تجارت آزاد تا رهبری جنگ تعرفهها
دولت ترامپ در واقع هشتاد سال سیاست اقتصادی و خارجی آمریکا را وارونه میکند؛ سیاستی که همواره جهان را به حذف محدودیتها و مالیاتهای تجاری تشویق میکرد. آثار این چرخش تاریخی نه در بالا و پایین شدنهای روزانه بازار سهام، بلکه در سیمای جهانی که پس از آن پدید میآید باید جستوجو شود.
کاخ سفید در زمان اعلام توافقات تجاری، بارها با افتخار اعلام کرده است که دونالد ترامپ بازارهای خارجی را به روی محصولات آمریکایی گشوده و اقتصادهای بسته را وادار به عقبنشینی کرده است؛ اما واقعیت تصویری متفاوت ارائه میدهد: بر اساس گزارش اندیشکده بروگل اروپا (Bruegel) پیش از دور دوم ریاستجمهوری ترامپ، میانگین تعرفه بر کالاهای آمریکایی در اتحادیه اروپا تنها ۱.۳۵ درصد و میانگین تعرفه آمریکا بر کالاهای اروپایی ۱.۴۷ درصد بود. حتی ژاپن، که همواره به عنوان کشوری حمایتگرا شناخته میشود، میانگین تعرفهاش بر کالاهای آمریکایی حدود ۳ درصد بود و آمریکا نیز بر کالاهای ژاپنی تعرفهای نزدیک به ۱.۵ درصد اعمال میکرد. جهان ما، جهانی بود که در آن تجارت آزاد حکمفرما بود و تعرفهها آنقدر اندک بودند که تقریباً به چشم نمیآمدند.
جنبش ماگا در توهم پیروزی؛ پشت پرده ادعاهای تجاری ترامپ
بازارها از اینکه دیوارهای تجاری به اندازه وعدههای «روز رهایی» ترامپ بالا نرفتهاند، با آسودگی نفس کشیدهاند. سرمایهگذارانی که خود را برای نرخهای تعرفهای سرسامآور آماده کرده بودند، حالا به همین بسنده میکنند که تعرفهها فقط بسیار بالا رفتهاند؛ نه خارج از تصور. با این همه، اقتصاد آمریکا عمدتاً بر بازار داخلی استوار است؛ چنانکه در سال ۲۰۲۴ صادرات کمتر از ۱۱ درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور را به خود اختصاص داد.
علاوه بر این، ساختار اقتصاد آمریکا امروز عمدتاً بر پایه خدمات بنا شده است؛ بهطوری که ۸۶ درصد مشاغل غیرکشاورزی در این کشور به حوزه خدمات تعلق دارند. همین بخش که پیشران اصلی رشد اقتصادی محسوب میشود، در سال ۲۰۲۴ حدود ۳۰۰ میلیارد دلار مازاد تجاری نصیب آمریکا کرد. حوزه خدمات، تقریباً به طور کامل از آسیب تعرفهها مصون مانده است؛ چرا که در نگاه ترامپ، خدمات اساساً به شمار نمیآیند و تمرکز اصلی او همچنان بر تولید کالا باقی مانده است.
رهبران جریان ماگا (مخفف شعار: عظمت را دوباره به آمریکا بازگردانیم) با غرور اعلام میکنند که ترامپ در «جنگ تجاری» با اتحادیه اروپا، ژاپن و کره جنوبی به پیروزی رسیده است. اما واقعیت این است که رئیسجمهور بهخوبی میدانست آمریکا به لطف بزرگی بازار داخلی و امنیتی که برای متحدانش فراهم میکند، از اهرم فشاری منحصربهفرد برخوردار است. او دقیقاً در زمانی که تهدیدهای ژئوپولیتیک رو به افزایش بود، از همین مزیت استفاده کرد تا نزدیکترین دوستان آمریکا را تحت فشار بگذارد و آنها را به امتیازدهی وادار سازد.
اما تعبیر این دستاوردهای محدود بهعنوان پیروزی آمریکا، نشانهای از سوءبرداشت بنیادین نسبت به اقتصاد است. در جنگ تجاری، برندهای وجود ندارد. امروز، ایالات متحده هزینههای تعرفه را مستقیماً بر دوش مصرفکنندگان خود گذاشته است. پیروزی چه معنایی دارد وقتی اکنون خانوارهای کمدرآمد آمریکایی باید برای خرید مواد غذایی و پوشاک در فروشگاههایی چون کاستکو و والمارت پول بیشتری بپردازند؟
نظم نوین ترامپی؛ بازگشت به اقتصاد دولتی در پوشش ملیگرایی
پیامد عمیقتر این سیاستها، دگرگونی اساسی در ساختار اقتصاد جهانی است. سالها کشورها به تدریج از مداخلههای سلیقهای دولتها در بازارهای جهانی فاصله گرفته بودند. زمانی دولتها با دستکاری تجارت، قهرمانان ملی میساختند؛ قهرمانانی که بیشتر از منظر سیاسی قدرتمند بودند تا از لحاظ بهرهوری اقتصادی.
آمریکا مسیر متفاوتی را برگزید و ثابت کرد که این راه نتیجهبخشتر است؛ شرکتهای فناوری ایالات متحده با تکیه بر رقابت در بازار داخلی، رقبایی چون سونی ژاپن و فیلیپس هلند را پشت سر گذاشتند و سلطه بازار جهانی را به دست آوردند. اما جهان پیشرو، چهره دیگری دارد. شرکتها ناچارند بخش قابل توجهی از زمان و انرژی خود را صرف تطبیق با سیاستهای دولتی کنند؛ کالاهایشان را ابتدا به کشورهایی با تعرفه پایین صادر کنند و سپس روانه بازار آمریکا نمایند یا برای برخی محصولات کماظهاری و برای هزینههای پردازش، بیشاظهاری انجام دهند تا از معافیتها بهرهمند شوند. لابیگری بیش از گذشته رونق یافته و حتی موفقترین شرکتهای آمریکایی به طور پیوسته برای گرفتن معافیت یا امتیاز ویژه به واشینگتن مراجعه میکنند. مدیران کسبوکاری که زمانی مخالف سرسخت مالیات و مقررات بودند، امروز با آغوش باز از توزیع امتیازها و مجازاتها توسط دولت ترامپ استقبال میکنند.
دولتها همواره مشتاق حفظ قدرت دلبخواه خود بر اقتصاد بودهاند. هشتاد سال تلاش پیوسته آمریکا لازم بود تا دولتها به نیروهای بازار تن دهند و جامعه مدنی در برابر دولت قدرت بگیرد. آمریکا جهانی را بنا نهاد که در آن کشورها برای حفظ صلح انگیزه داشتند و اکوسیستمی شکل گرفت که دموکراسیهای لیبرال را از نظر اقتصادی و ژئوپولیتیک به هم پیوند زد؛ اما امروز ایالات متحده، در مسیری کاملاً وارونه گام برمیدارد.