آیا حذف صفر از پول ملی مشکل تورم را حل میکند؟

حذف صفر از پول ملی وقتی موفق است که با کنترل تورم، اصلاحات اقتصادی ساختاری، ثبات سیاسی و اطلاعرسانی مناسب همراه باشد. در غیر این صورت، این اقدام تنها جنبه ظاهری داشته و نمیتواند مشکلات عمیق اقتصادی را حل کند.
روزنامه خراسان در مطلبی بر موضوع حذف صفرها از روی اسکناس تمرکز کرده است.
این روزنامه در این زمینه نوشت: کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی کلیات لایحه حذف چهار صفر از پول ملی را به تصویب رساند. این طرح که محور اصلی آن اصلاح ماده یک قانون پولی و بانکی کشور است، از سوی بانک مرکزی و با حضور رئیس کل این نهاد در صحن کمیسیون ارائه شد و با استقبال نسبی نمایندگان مواجه شد.
عضو کمیسیون اقتصادی، اعلام کرد احتمال تغییر واحد پول ملی نیز در دستور بررسی قرار دارد؛ موضوعی که میتواند فصل تازهای در سیاستهای پولی کشور باز کند. هدف از اجرای این طرح، علاوه بر تسهیل فرآیندهای حسابداری، کاهش هزینههای تولید اسکناس، افزایش کارایی سامانههای پرداخت و جلوگیری از سردرگمی عمومی در مبادلات مالی عنوان شده است.
تجارب جهانی حذف صفر از پول ملی
اثرات مثبت انجام این طرح صرفا میتواند در حد کاهش اثرات روانی و یا تغییرات ظاهری و راحتتر در صورتحسابهای مالی محدود شود و به خودی خود هیچ اثر اقتصادی بر تورم یا کنترل آن نداشته باشد. اما نکته مهم این است که انجام این طرح اگر با اصلاحات اقتصادی اساسی مثل کنترل تورم، مدیریت صحیح سیاستهای مالی و پولی، همراه شود میتواند باعث تأثیر واقعی و ماندگاری بر اقتصاد کشورشود. نمونههای مختلف انجام این اصلاحات نیز پیش روی دولت و تصمیم گیران این حوزه است و کافی است نگاهی به نمونههای آزموده شده توسط کشورهای مختلف بیندازیم تا متوجه طریقه اثرگذاری مثبت این طرح بشویم.
ترکیه: این کشور در دهه ۹۰ میلادی، تورم بسیار بالایی داشت و لیر ترکیه صفرهای زیادی داشت. به طوریکه استفاده از اسکناسهای ۱ میلیون لیری بسیار رواج داشت. در سال ۲۰۰۵.۶ صفر از لیر حذف شد و «لیر جدید» معرفی شد (مثلاً ۱.۰۰۰، ۰۰۰ لیر قدیم شد ۱ لیر جدید). این کار که همراه با اصلاحات اقتصادی و کنترل تورم انجام شد باعث ثبات پولی بهتر، اعتماد بیشتر مردم، آسان شدن معاملات مالی و جذب سرمایهگذاریهای خارجی به اقتصاد ترکیه شد.
آلمان: در دوران ابرتورم در جمهوری وایمار (پس از جنگ جهانی اول دهه ۱۹۲۰ میلادی)، مارک آلمان چندین بار صفر را از پول ملی حذف کرد. اما چون تورم بسیار شدید اقتصاد آلمان کنترل نشد؛ تورم مجددا پول جدید را هم بیارزش کرد و باعث بینتیجه ماندن این اصلاحات شد. این مشکل ادامه پیدا کرد تا در نهایت، پول ملی جایگزین و از مارک به برایخمارک تغییر پیدا کرد. این مسئله باعث شد تا آلمان دهه ۱۹۲۰ به عنوان یکی از نمونههای ناموفق انجام طرح حذف صفر در تاریخ باقی بماند و اثبات کند که این کار به تنهایی و بدون کنترل تورم و اصلاحات اقتصادی نتیجه نمیدهد.
برزیل: در دهه ۱۹۹۰، برزیل با تورم بسیار بالا و ناپایداری اقتصادی مواجه بود. برای مقابله با این مشکل، دولت برزیل چندین بار واحد پول خود را تغییر داد و نهایتاً در سال ۱۹۹۴ با اجرای «طرح واقعی سازی» (Plano Real)، حدود ۲۵۰۰ صفر از پول قبلی حذف و واحد پول جدید به نام «رئال» معرفی شد. این اقدام تنها یک تغییر ظاهری نبود، بلکه همراه با سیاستهای سختگیرانه کنترل تورم، اصلاحات ساختاری در بودجه دولت، نظام بانکی و بازارهای مالی انجام شد. همچنین برنامههای گستردهای برای اطلاعرسانی و جلب اعتماد عمومی به پول جدید اجرا شد.
نتیجه این اقدامات کاهش چشمگیر نرخ تورم، افزایش اعتماد مردم به پول ملی و تثبیت اقتصاد کلان بود که به رشد اقتصادی و توسعه بازارهای مالی کمک کرد. تجربه برزیل نشان میدهد حذف صفر زمانی موثر است که با اصلاحات اقتصادی جامع و مدیریت دقیق تورم همراه باشد، در غیر این صورت این اقدام صرفاً جنبه ظاهری دارد و نمیتواند مشکلات اقتصادی را حل کند.
نتیجه گیری
نمونههای دیگری مانند کشورهای آرژانتین، ونزوئلا، زیمبابوه و… که تجربه انجام این اصلاحات را داشتهاند هم وجود دارند اما برآیند تمامی این تجارب اثبات کرده است که حذف صفر از پول ملی وقتی موفق است که با کنترل تورم، اصلاحات اقتصادی ساختاری، ثبات سیاسی و اطلاعرسانی مناسب همراه باشد. در غیر این صورت، این اقدام تنها جنبه ظاهری داشته و نمیتواند مشکلات عمیق اقتصادی را حل کند.
اکنون این تجربیات پیش روی دولتمردان کشورمان است که در صورت تایید این قانون توسط شورای نگهبان، کدامین دست فرمان و در نهایت نتیجه را برای استحصال انتخاب خواهند کرد؛ تغییرات ظاهری و روانی که پس از چند سال بیاثر میشوند یا با اعمال اصلاحات ساختاری در اقتصاد و کنترل تورم نمونهای موفق از انجام این طرح بر جا میگذارند؟