سرنوشت تالاب ها به دست زنان افتاد

« زنانی که در نزدیکی تالاب زندگی میکنند، نسبت به وضعیت تالاب احساس عاطفی دارند؛ پیش از این، وقتی آب بود، تالاب بختگان بسیار زیبا بود و گردشگران زیادی از آن بازدید میکردند. مهمانان بسیاری به آن منطقه میآمدند.»
راز ماندگاری آدمها در یک سرزمین را باید از زبان زنان شنید. زنانی که در طول تاریخ برای هر وجب از خاکی که میتواند آنها را به زندگی وصل کند، بهانهای خلق کردهاند؛ از بافتن و ساختن و پختن تا اهلی کردن گیاهان و جانوران.
به گزارش همشهری، قصه دمتر، سپندارمد، آناهیتا و… نشان میدهد از دیرباز، قصه زنان با زمین گره خوره است. امروز اما زنان برای پیوستگی این پیوند در چالشی نابرابر در مقابل تغییر اقلیم و توسعه ناپایدار ایستادهاند. زمینها باروری خود را در اثر توسعه نامتوازن از دست دادهاند و آبها در اثر سدسازیهای بیشمار از رودها و تالابها محو شدهاند.
وقتی توسعه، فراتر از توان طبیعت میرود
آغاز هزاره سوم با تشدید چالشهای زیست مجیطی همراه بوده است. افزایش جمعیت از حدود یک میلیارد نفر در سال ۱۸۰۰ به بیش از ۶ میلیارد نفر در سال ۲۰۰۰ و همچنین جهش سریع آن طی ۲۰ سال و رسیدن به جمعیت ۸ میلیارد نفر در سال ۲۰۲۰ هشداری جدی برای زندگی گونه انسان در سیاره زمین است. از سوی دیگر بر اساس دادههای بانک جهانی، مجموع رشد تولید ناخالص داخلی GDP کشورهای جهان از ۱.۳۸ تریلیون دلار در سال ۱۹۶۰ به ۳۳.۸۵ تریلیون دلار در سال ۲۰۰۰ و ۱۰۰.۵۶ تریلیون دلار در سال ۲۰۲۰ رسیده است.
این موضوع به معنای بهرهبرداری بیشتر از از منابع تجدیدپذیر همچون آب و تجدیدناپذیر مانند سوختهای فسیلی و افزایش انتشار گازهای گلخانهای و از بین رفتن تنوع زیستی است. تالابها به عنوان یکی از مهمترین زیستگاهها، سهم چشمگیری در پایداری تنوع زیستی دارد. از بین رفتن تالابها به معنای از بین رفتن معیشت و اقتصاد جوامع محلی هم هست. اخیرا یک تحقیق جهانی نشان داده است که ۸۷ درصد از تالابهای جهان در ۳۰۰ سال گذشته از بین رفته و دلیل اصلی آن بهرهبرداری ناپایدار از منابع آب، خاک تالابها به ویژه در بخش کشاورزی است.
معیشت زنان شادگان در حاشیه بحران آب
چند سالی است که به بهانه حفاظت از زیست بومهای تالابی، لزوم مشارکت جامعه محلی اهمیت مضاعف یافته است. طرحهای مدیریت و حفاظت از تالابها با کمک ساکنان حاشیه تالابها اجرایی میشود و زنان نقش کلیدی در این بین دارند. آنها داوطلبانه در طرحهای حفاظت از تالابهای کشور، به مشاغلی روی آوردهاند که علاوه بر معیشت جایگزین به پایداری زیست بومهای تالابی منجر میشود.
مریم شاوردی، مدیرعامل شرکت «سیمین قارچ شادگان»، یکی از زنان فعال در حوزه توانمندسازی زنان ساکن حاشیه تالاب شادگان در خوزستان است. او اهل روستای مندوان است و از حدود سال ۱۴۰۰ همکاری خود را با پروژههای معیشتی مرتبط با تالاب، از جمله برنامههای توسعهای سازمان ملل متحد (UNDP) و اداره محیط زیست شادگان، شروع کرده است.
او میگوید: در ابتدا در روستاهای دورافتاده و حاشیه تالاب دورههای آموزشی برگزار کردیم چون این مناطق از نظر دسترسی به بازار دچار مشکل بودند. مردم علاقهای به تولید ندارند، چون امکان فروش محصولاتشان وجود ندارد.
اما وقتی ما محصولاتشان را میخریم و اداره محیط زیست نیز حمایت میکند، انگیزهای برای ادامه فعالیت در زنان ایجاد میشود. در سال اول، این گروه با تعداد محدودی از زنان (۱۵ نفر) فعالیت میکرد، اما به تدریج مجموعه گسترش یافت و اکنون حدود ۵۰ نفر در آن مشارکت دارند. از ۱۴ تا ۷۵ساله در گروه ما فعالیت میکنند. فعالیتها شامل خیاطی، پرورش بلدرچین، تولید قارچ، حصیربافی و پرورش گیاهان بومی منطقه از جمله گیاه لیف است.
نماینده دو روستای اطراف شادگان میگوید: این فعالیتها منجر به ایجاد درآمد پایدار برای زنان شده و وابستگی خانوادهها به شکار پرندگان و صید ماهی را کاهش داده است. وقتی از برگ درختان حاشیه تالاب محصول تولید کنیم فشار کمتری به تالاب میآید و اهالی مجبور نیستند از صبح تا غروب به صید پرنده و ماهیگیری بروند. ضمن اینکه صید یکی دو پرنده در روز، درآمد زیادی هم ندارد ولی آسیب زیادی به تالاب میزند.
از جمله فعالیتهای دیگر زنان حاشیه تالاب شادگان، آموزش نحوه پرورش کرم خاکی است. در این طرح، زنان میآموزند که چگونه زبالههای خانگی مانند برگ درختان و پوست میوهها را به کمپوست تبدیل کنند. کمپوست جایگزینی مناسبی برای کودهای شیمیایی است و علاوه بر کمک به رشد گیاهان، در پاکسازی محیط نیز مؤثر است. شاوردی اشاره میکند: حتی پسماندهای دامی نیز با مدیریت صحیح قابل بازیافتاند و به عنوان خوراک کرمها استفاده میشود.
جمعیت زنان حاشیهنشین تالاب بیشتر از دو روستایی است که تحت پوشش این طرح بینالمللی قرار گرفته است. او اصلیترین دلیل را معرفی نشدن طرح توسط UNDP و سازمان حفاظت محیط زیست به مردم میداند و میگوید: تعاونی ما میتواند فعالیتش را در صورت حمایت، گستردهتر کند.
او حضور و حمایت رهبران محلی مانند شیوخ را در جلب اعتماد اهالی بسیار موثر میداند و میگوید: یکی از شیوخ محترم روستای ابوعرابید در حاشیه تالاب به ما برای فراگیر شدن طرحهای معیشت زنان، خیلی کمک کرد. بهورز روستای ما به دلیل همزبان بودن با مردم تاثیر زیادی در تشویق زنان روستا داشت. اهالی روستاهای این منطقه هر غریبهای را در خودشان راه نمیدهند. حتی اگر همزبان باشند. در واقع اگر تسهیلگر هم منطقهای نباشد، پروژه پیش نمیرود. الان مردم روستاهای شادگان میدانند ضرری به آنها نمیرسانم، در نتیجه به من اعتماد میکنند. وقتی در میزنم و وارد خانه اهالی میشوم انگار وارد خانه خواهر و برادرم میشوم. به مسئولان پروژه میگویم اینجا خانه فامیلمان است.
اگرچه پروژه در دو سال اخیر تعطیل شده است، ارتباط شاوردی و گروه او با زنان روستاها همچنان ادامه دارد. او میگوید: برخی از روستاهایی که تحت پوشش رسمی پروژه نبودهاند نیز اکنون با گروه همکاری میکنند.
چالشهای اصلی تالاب به اعتقاد او همچنان باقی است؛ کاهش منابع آبی تالاب، خشکسالی و دشواری در تأمین مواد اولیه برای تولیدات دستی. او میگوید: آنطوری که باید آب به تالاب نمیدهند. سدها ضرر بزرگی به تالاب زده است. نخل برای ما مثل یک آدم است و او را نفر صدا میزنیم. آنها ایستادهاند ولی خشکاند.
برگ درخت خرما را عربهای حاشیه تالاب شادگان «خوص» و بختیاریهای دزفول «پیش» میگویند زنان تالاب برای حصیر بافی به آن احتیاج دارند مریم شاوردی میگوید: خشکسالیها باعث شده مواد اولیه تولید صنایع دستی را از جاهای دیگر استان خوزستان خریداری کنیم. استقبال زنان از این طرحها به شرط تضمین فروش محصولات بسیار بالاست. اما نبود بازار مطمئن، بهویژه در مناطق محلی مانند خوزستان، موجب رکود در فروش صنایعدستی شده است. اگر بتوانیم بازارهایی در شهرهای بزرگتر یا حتی خارج از کشور داشته باشیم، هم ارزش افزوده بیشتری به دست میآید و هم انگیزه تولید بالا میرود.
نوبت بازارهای جهانی است
در حاشیه دریاچه ارومیه جایگزین کردن معیشت قدیمی با روشهای جدید کسب درآمد با جدی شدن فرایند خشک شدن دریاچه شروع شد. در همان زمان جایکا (آژانس همکاری بینالمللی ژاپن) در قالب پروژههایی برای بهبود معیشت مردم و توسعه پایدار در حوضه آبریز دریاچه ارومیه به کمک ایران آمد. این همکاری با هدف کاهش فشار بر منابع طبیعی از طریق توسعه معیشتهای جایگزین (مثل زنبورداری، کشت گیاهان دارویی، صنایع دستی) بود. توانمندسازی جوامع محلی برای مدیریت مشارکتی منابع طبیعی، آموزش و ارتقاء آگاهی جوامع روستایی درباره حفاظت از منابع آب و خاک و کاهش وابستگی به کشاورزی پرمصرف آب از دیگر اهداف همکاری ژاپن با ایران بود و همچنان نه تنها برای دریاچه ارومیه بلکه برای سایر تالابهای کشور نیز مثل شادگان، بختگان، هامون و… ادامه دارد.
مهناز صفری ممقانی، مسئول محصولات گروههای معیشتی جوامع محلی استان آذربایجان شرقی در حوزه دریاچه ارومیه است. او متاخرترین دغدغه زنان را دستیابی به بازارهای جهانی و فراهم شدن امکان صادرات محصولات میداند و میگوید: نمیخواهیم فعالیتها صرفا به شرکت در نمایشگاههای داخلی و استانی محدود شود. البته این نمایشگاهها نیز بسیار ارزشمند و موثر هستند، اما هدف ما این است که بتوانیم از مرزهای کشور فراتر برویم. این روند نه تنها موجب ارزآوری برای کشور میشود، بلکه برای زنان نیز درآمدی ایجاد میکند که از نظر اقتصادی برایشان مقرونبهصرفه خواهد بود.
او با اشاره به اینکه بسیاری از فعالیتهای در قالب مشاغل خانگی طراحی شدهاند میگوید: صنایع دستی، دوخت و دوز در حوزه پوشاک و حتی برخی از فرآوریهای بخش کشاورزی در خانه انجام میشود. برای نمونه، تولید میوه خشک، خشکبار، انواع ترشی، مربا و عرقیجات بخشی از این فعالیتها هستند. همانطور که میدانید استان آذربایجان ظرفیت بسیار خوبی در این زمینهها دارد. حدود ۲۵۰ نفر از بانوان ساکن حاشیه دریاچه ارومیه در این فعالیتها مشغول به کار هستند؛ البته مشروط بر آنکه بتوانیم برای محصولات آنها بازاریابی مؤثری انجام دهیم تا محصولاتشان با قیمتی مناسب به فروش برسد و برایشان صرفه اقتصادی داشته باشد.
کارآفرینی زنان بختگان زیر سایه تالاب خشک
آب رودخانه کر، پس از عبور از سد درودزن، حدود ۲۸۰ کیلومتر مسیر رودخانهای طی میکند تا به تالاب بختگان برسد. در نتیجه اگر هم حقابهای برای تالاب رها شود بخش عمده آن تبخیر و یا توسط کشاورزان بالادست برداشته میشود. کشاورزی در حاشیه تالاب مشکلات خود را دارد به همین دلیل تغییر و تنوع بخشی به معیشت اهالی اهمیت زیادی دارد. نماینده زنان حاشیه تالاب بختگان، حنیفه جمالی از روستای بسترم است.
او به عنوان کارآفرین در رشتههای مختلف صنایع دستی فعالیت دارد و میگوید: کارگاههای متعددی راهاندازی کردهام و در کنار آن، آموزش و ارائه طرح به خانمها را نیز بر عهده دارم. همه خانمهای روستا را به کار گرفتهام و هر یک منبع درآمدی برای خودشان دارند. نکته مهم این است که به مناسبتهای مختلف برای آنها نمایشگاه برگزار میکنم تا بتوانند محصولاتشان را ارائه کنند و به بازار عرضه نمایند. حدود ۲۵ روستا تحت پوشش هستند و در هر روستا کارگاههای تولیدی وجود دارد. درآمد هر کارگاه نیز به خود خانمها تعلق میگیرد، یعنی سود فعالیتها برای خودشان است. همچنین صندوق کارآفرینی راهاندازی کردهام که در طول ماه به حدود ۵۰ نفر وام پرداخت میکند و تاکنون بیش از ۲۵۰۰ زن از آن بهرهمند شدهاند. این صندوق تأثیر بزرگی در زندگی آنها گذاشته است.
او رابطه زنان با تالاب بختگان را بیشتر از هرچیز احساسی میداند و میگوید: زنانی که در نزدیکی تالاب زندگی میکنند، نسبت به وضعیت تالاب احساس عاطفی دارند؛ پیش از این، وقتی آب بود، تالاب بختگان بسیار زیبا بود و گردشگران زیادی از آن بازدید میکردند. مهمانان بسیاری به آن منطقه میآمدند. اما اکنون که خشک شده، هوا نیز گرمتر شده و بارندگی بسیار کاهش یافته است. به همین دلیل مردم به کارگاههای تولیدی روی آوردهاند و کشاورزی بسیار کاهش یافته است. در حوزه دامداری نیز فعالیت زیادی وجود دارد، زیرا عشایر زیادی در آن مناطق حضور دارند. با این حال، روستاها بسیار دورافتادهاند و دسترسی به اینترنت بسیار محدود است.